نوشته ی فئودور داستایوفسکی، ترجمه ی سروش حبیبی.این کتاب رو داستایوفسکی که یه نویسنده ی روسه در سال 1848 نوشته. ویژگی منحصر به فرد داستان های داستایوفسکی اون جور که من خوندم، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت های داستانشه...کتاب، داستان جالبی داره و چون کوتاهه وقت گیر هم نیست... ولی ترجمه اش زیاد به دلم ننشست.
ایتالیایی ها یه فیلم از روی این اثر ساختند که متاسفانه ندیدم ولی اقتباس ایرانی شو( 1381) با بازی های خوب مهدی احمدی و هانیه توسلی و کارگردانی فرزاد موتمن دیدم. خیلی هم دوستش دارم هر چند که با فرهنگ ما جور نیست و فکر نکنم اصلا همچین اتفاقی بیفته. به قول نقی مگه داریم؟؟؟مگه می شه؟؟؟ ولی چقدر دلم برای این مرد سوخت...:((((
+ تازه اون جور که خوندم منتقدا زیاد از این فیلم خوششون نیومده بود اما مردم پسندیده بودن...یه مطلب جالب هم خوندم راجع به کاراکتر مرد این فیلم. اگه دوست دارید حتما بخونید. کلیک کنید
خلاصه کتاب: این کتاب داستان مردی است رویا پرداز و تنها در شهر سن پترزبورگ که با مردم اطرافش بیگانه است و در انزوای خویش فرو رفته است تا اینکه با دختری آشنا می شود و آن دختر باعث دگرگونی و تغییر این مرد می شود و او را از انزوای خویش بیرون می آورد...شرط دختر در شروع آشنایی، این است که مرد قول بدهد عاشقش نشود اما مگر می شود جلوی احساسات را گرفت و عاشق نشد...
در پترزبورگ و به طور کلی در نزدیکی قطب شمال به علت زیاد بودن عرض جغرافیایی شب های تابستان تا صبح هوا روشن است.
__________________________________________________________
قسمت های زیبایی از کتاب
+ وای که آدم های خوشبخت گاهی چه غیر قابل تحملند!
+ چرا ما همه مثل برادر نیستیم؟چرا حتی بهترین آدم ها همیشه چیزی را پنهان می کنند؟ چرا حرف چیزهایی را که در دل دارند با هم نمی زنند؟ جایی که می دانند حرف هاشان با باد هوا هدر نمی رود چرا چیز هایی را که در دل دارند بر زبان نمی آورند؟ چرا ظاهر همه طوری است که انگار تلخ اندیش تر از آنند که به راستی هستند. طوری که انگار می ترسند اگر آنچه در دل دارند به صراحت بگویند احساسات خود را لگد مال کرده باشند؟؟؟؟خدای من، یک دقیقه ی تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟
دلم می خواد نظرتون رو راجع به این جمله بدونم...
__________________________________________________________
قسمت های زیبایی از اقتباس ایرانی این اثر
آدما از دور دوست داشتنی ترند...
- شده تا حالا با کسی برخورد کنین که به دلتون بشینه؟
آره ولی به دلشون ننشستم.
یعنی چی؟
یعنی یه نفر قبلا به دلشون نشسته بود...
-آدم وقتی منتظره چقدر زمان بد می گذره...
منتظرم نباشه خیلی خوش نمی گذره...
-چرا زندگی این جوریه
زندگی این جوریه چون آدما این جورین؛ زندگی با آدما معنا پیدا می کنه
-تا حالا این جوری ندیده بودمت
واسه اینکه تا حالا این جوری نبودم...