تو خونه اشیا شهرت بازی بکنید، ما از اول به اسم فامیل، گفتیم اشیا شهرت :دی ما چند وقت به چند وقت بازی می کنیم کلی هم لذت می بریم و می خندیم. با این برنامه های مخصوص گوشی بازی نکنیدا رو کاغذ بنویسید و لذت ببرید. آخه کی می تونه بعد از پایان بازی گوشیشو پرت کنه سمت طرف مقابل :دی ولی با کاغذ می تونید یه جنگ کاغذی تمام عیار رو شروع کنید. بله :دی
خلاصه که برای سه ساعت برق قطع بود و یکی پیشنهاد کرد بازی بکنیم. تا هشتاد درصد حروف الفبا رو هم بازی نکنیم ول کن نیستیم.
تازه کلی هم چیز یاد می گیرید؛
فکر کنید من نمی دونستم رنگ های چمنی و تمشکی و عدسیم وجود دارن. عجیبا غریبا :/
هنوز وسایل مصنوعی از ردیف اشیا خارج نشدند! :/
به هر چیزی توی قسمت غذاها یه "با نان" اضافه می کنن بعد همونو جلوشون بزاری به عنوان یه وعده غذایی نمی خورن :دی گردو با نان، گوجه با نان، پنیر با نان :))))))))))))))))
خلاصه که از آخر اول شدم. همه اش هم سه نفر بودیم. بعد جالبه تو اسم شهرها هم شانسکی به یه اسم، آباد اضافه کن، حتما یه شهری به این اسم وجود داره :/ بعد من بندر گناوه رو نوشتم گناوه قبول نکردن، استدلالشون هم اینه که مگه ما به بندرعباس می گیم عبااااس :/
اون وقت تو قسمت حیوون نوشتن هیولا:////
بعد تو اسم شهر و کشور خارجی نوشته جاماسکا... آی خندیدیم :))))))))))) نگو چامائیکا رو ذهنش قاطی کرده!!