شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی

۱۶ مطلب در اسفند ۱۴۰۰ ثبت شده است

شرایطی برای فاطما که یک نظافتچیه پیش میاد که وادارش می‌کنه تا دنیاش رو از آدمای کثیف پاک بکنه و تبدیل می‌شه به یک قاتل!

به نظرم این مینی‌سریال در حد همین ایده باقی مونده و خامه. نویسنده یک سری آدم رو جلوی کاراکتر نچسبی که خلق کرده، سبز می‌کنه و زمان و مکان مناسب رو براش فراهم می‌کنه و همین اتفاق نمی‌ذاره که ما با داستان همراه بشیم! سریال اون «آن» رو نداره. 

 

کاراکتر نویسنده توی فیلم هم یک شخصیت اضافیه که قراره با دیالوگ‌هاش درباره تغییر و تحول فاطما برامون بگه.

 

+ نپرداختن به کارت شناسایی مخدوش، اثر انگشت روی چوب که آلت قتل بود و موارد مشابه دیگه! به اضافه موسیقی متن آشنا!

 

*فاطما ترکی فاطمه است :)

۲ نظر ۲۶ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۵۷
مهناز

۱۲قسمت

سریال درباره ارتباط دو تا آدم با گوشی توی دو تا زمان متفاوته! این دو نفر قرار می‌شه که جلوی مرگ کسی رو بگیرن اما با هر تغییر کوچیکی توی گذشته، آینده چند برابرش تغییر می‌کنه.

فیلمنامه معمولیه، خیلی هیجانی نیست و افت و خیز داره مخصوصا وقتی پای سکانس‌های سیاسی به میون میاد، کمی حوصله‌سربر می‌شه اما بازیگراش خوبن مخصوصا لی‌سئوجین *_*

کاش یه کم جمع و جورتر بود.

خلاصه‌اش هم اینکه سیاست خیلی کثیفه، و چیزی که اینا توی فیلم درباره کنترل جامعه و بلد بودن سیاستمدارا به صلاح مردم می‌گن رو متاسفانه ما توی واقعیت درگیرشیم.

قدرت آدما رو عوض [شما بخونید عوضی] می‌کنه.

 

ما نمی‌تونیم گذشته رو عوض کنیم ولی می‌تونیم توی زمانی که هستیم، تصمیم درست رو بگیریم.

«ما باید چیزی رو که غلطه، درست کنیم نه اینکه روشون چشم ببندیم. چشم‌پوشی باعث نمی‌شه که از بین برن. به جای انکار، باید باهاشون رو در رو بشیم و بجنگیم؛ اینطوری می‌شه دنیا رو تغییر داد».

۱ نظر ۱۸ اسفند ۰۰ ، ۲۱:۱۷
مهناز

داستان توی یک دبیرستان می‌گذره. معلم نابغه‌ای یک ویروسی ایجاد کرده که با یک اتفاق پخش می‌شه و ادامه ماجرا.

هیجان سریال خیلی خیلی بالاست. بیش‌تر از تمام سریال‌های زامبی‌محوری که دیدم. صحنه‌های اکشنش خیلی خوبه، گریم‌ها عالیه.به غیر از چند تا بازی متوسط بقیه بازی‌ها خوبه. حتی موقعیت‌های طنز سریال هم زیبا دراومده. از عهده نمایش رفتار آدم‌ها در شرایط حساس و پر از ترس هم به خوبی براومده اما دقایق پایانی سریال کمی بی حس و حاله.

قطعا از سریال شادی بهتره اما من کینگدام رو بیشتر از این دوست داشتم و همچنانم چشم به راه فصل سومشم😢

اینم احتمالا فصل دوم داره :))

+ شروع ویروس از یک مدرسه هم می‌شه گفت که نمادینه چون ما قبل از شیوع ویروس با اوضاعی که توش در جریانه روبه‌رو می‌شیم.

خلاصه اگه سریال‌ هیجانی دوست دارید و با غم از دست دادن کاراکترها می‌تونید کنار بیایید 😭، ببینیدش. البته چند سکانس چندشناک هم داره( سکانس‌های دل و روده بیرون ریخته و آدم‌خواری).

 

نقاط ضعف: 

❗اندکی اسپویل:

• چطوری با چمدونی که پسره توش بود، از بیمارستانی که به شکل عجیبی خالی بود، بیرون اومد :/

• حاملگی دختره اصلا مشخص نبود!

• پدر اون‌جو موقع بارون گلوله به شکل مسخره‌ای جان سالم به در برد!

• تحلیل بدنی در اثر گرسنگی رو نشونمون نداد!

• هیشکی در اثر ریخته شدن خون به چشم و دهنش مبتلا نشد!

• هیشکی توی محله معلمه متوجه صداهای عجیب و غریبی که از خونه معلمه می‌اومد، نشد! 

۶ نظر ۰۵ اسفند ۰۰ ، ۱۸:۵۵
مهناز

Uncle/ 2022

سریال درباره یه داییه و تاثیری که روی خواهرزاده و بقیه اطرافیانش می‌گذاره.

جزو سریال‌هاییه که خیلی دوستش دارم. اصلا اوایل که می‌دیدمش انقدر حسود شده بودم که دوست نداشتم معرفیش بکنم😅

کمدی‌اش توی ۵,۶ قسمت اول خیلی پررنگه و من واقعا باهاش خندیدم بعد کم کم سریال جدی‌تر می‌شه ولی در هر حال جذابیتش رو حفظ می‌کنه. واقعا دلم می‌خواست تعداد قسمتاش زیاد می‌بود.

اوه جونگ سه مثل همیشه معرکه‌است. فکر کنم ششمین سریالیه که ازش دیدم و این‌بار می‌شه گفت به تنهایی نقش اصلی سریاله و بار اصلی سریال روی دوش‌اش. می‌شه مثل گونگ هیو جین چشم‌بسته به انتخاباش اعتماد کرد :)

اگه ملت این همه اوپا پرست نبودن این سریال خیلی بیشتر دیده می‌شد. توی کره فکر می‌کنم ریتینگش بالا بوده ولی اینجا خیلی کم دیده شده :(

مخصوصا خیلی خوبه متاهل‌ها و پدر مادرا ببیننش ولی دیدنش برای همه بالای پونزده ساله‌ها خوبه.

خدا می‌دونه چقدر اسکرین‌شات ازش گرفتم🙈😌

 

وقتی بچه بودم، فکر می‌کردم پول مهم‌ترین چیزه ولی وقتی بزرگ شدم و دنیا رو دیدم، متوجه شدم پول واقعا مهم‌ترین چیزه :)))))))

 

❗ بچه‌ها چند تا پست پایینی معرفی فیلم رو هم اگه خواستید ببینید. پشت سر هم گذاشتم.

۴ نظر ۰۳ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۴۸
مهناز

۸ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای

جزو دسته غالب سریال‌های ترکی که می‌شناسیمشون، نیست.

تم معمایی-جنایی داره اما به‌ خاطر قابل حدس بودن و روایت و شخصیت‌های ملال‌انگیزش، دل‌چسب نیست.

و برخلاف پایان تقریبا خوبش، توی علت به وجود اومدن گره اصلی (مرگ یکی از کاراکترها) ناتوانه.

 

داستان درباره یه خانواده است و اتفاقاتی که براشون افتاده. مرگ و مفقودی دو تا از اعضای خانواده و ورود پلیس به ماجرا.

۰ نظر ۰۳ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۴۶
مهناز

❗خطر اسپویل :)

بالاخره نوبت به بازی مرکب رسید. چند روز پیش تمومش کردم. تقریبا هیچی ازش برام اسپویل نشده بود جز اینکه می‌گفتن خشونتش بالاست. فقط خلاصه اولیه‌اش رو خونده بودم اونم قبل از پخش سریال بود که با همون رفته بود تو لیستم.

سریال نه طبق گفته بعضی شاهکاره و نه ضعیف و قابل تمسخر و استهزا مثل حرف‌هایی که فراستی و دوستای منتقدش در موردش زدند [با اون همه استهزا به کودک و جوان فیلم می‌گفتند نوجوان و به رابطه به قول خودشون غریزی اون زن و مرد و صحبت‌های بعدش می‌گفتن عاشقانه‌گی :/ و انتظار داشتن اتفاق دیگه‌ای براشون بیفته :/]

داستان سریال، شبیه جنگ گلادیاتورهاست 

.آدما می‌جنگن، می‌میرن و یک سری ازش لذت می‌برن. در واقع داستان برای من بیشتر از اینکه در نقد سرمایه‌داری و ... باشه درباره آدم‌ها و بی‌رحمی و تنگناهای اخلاقیه که آدم‌ها رو ممکنه تا کجاها پیش بره.

سریال توی طراحی صحنه و لباس قوی ظاهر می‌شه، موسیقی و بازیگرهای خوبی داره. تعلیق، کشش و هیجانش بسیار بالاست. شخصیت پردازی حداقل در حد قابل باور بودن، هست. پایان سریال قوی نیست اما بدم نیست. و با اون چیزی که توی زومجی خوندم، مشخصه که چقدر روی جزئیات سریال فکر شده.

و بله نکات و سوالات بی پاسخ و ضعف‌هایی هم داره که به چشم میاد مثل نحوه انتخاب قرمزپوش‌ها، چگونگی مواجهه با طلبکارها و یکسال زندگی بدون پول، تغییر لحظه‌ای و برگشت شخصیت اصلی که همه اینها اگه توی فصل دوم پاسخ داده بشن ضعف نیستن.

[مثلا من در مورد آخری فکر می‌کنم شاید به درخواست پلیس جوانی که نمرده قراره به عنوان مامور مخفی به بازی برگرده!]

یا مثلا خیلی می‌گن چطور ممکنه هر سال پونصد نفر غیب بشن و پلیس و بستگان بی‌خیال باشن! که به نظرم هیچ قطعیتی نبود که هر سال همین تعداد بوده و از طرفی با پول می‌شه سیستم پلیسی و قصایی رو هم به خدمت درآورد. از طرفی شرکت‌کنندگان از بین کسایی‌اند که بود و نبودشون توی چشم نیست. مثل مهاجران غیرقانونی، بدهکاران در حال فرار و بی خانواده‌ها...

و ضعف‌هایی داره مثل عدم پی بردن به موقع ناظر به ورود پلیس از طریق راه مخفی داخل دفتر و تموم نشدن شارژ گوشی پلیس و ....

 

یکی از چیزهایی که نمی‌فهمم علت مقایسه‌اش با گات و بلک میرر و حتی سریال سی‌ هست.

و یکی از چیزهای دیگه هم اینه که اینطوری ترند شدنش رو به پایین اومدن سطح سلیقه مخاطب نسبت میدن و می‌گن خیلی عوام پسنده!

در مورد خشونتش هم بگم که بله شوک‌آور و بیشتر از اون استرس‌زاست. آدم رو اذیت می‌کنه ولی خب برای من خشونتش قابل تحمل‌تر از خشونت سریال‌های کارآگاهی و قاتل‌های سریالی بود. مثلا من بعد از قسمت اول دکستر دیگه نتونستم ادامه‌اش بدم.

 

•بازی اول رو توی سریال بانوی مجرد حیله‌گر دیده بودم.

۴ نظر ۰۳ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۴۴
مهناز

۸ قسمت ۱ساعته

کیم هیون سو تو یه روز معمولی با دختری آشنا می‌شه، می‌ره خونه دختره و نیمه‌های شب وقتی بیدار می‌شه، می‌بینه دختره به قتل رسیده! دستگیر می‌شه و اتفاقی پرونده‌اش رو یک وکیل درجه سه ولی هشیار به عهده می‌گیره.

سریال در نقد سیستم قضایی و پلیسیه. سیستمی که بیمار و فاسده! 

 

گویا از یه سریال دیگه اقتباس شده. بازی‌ها خوبه و بازی کیم سو هیون فیلم به فیلم داره بهتر می‌شه هر چند کاراکترش توی فیلم واقعا اعصابم رو به هم می‌ریخت.

اگه حوصله دنبال کردن پی‌درپی سکانس‌های دادگاه و زندان رو دارید، ارزش دیدن رو داره.

 

کراش اعظم: زندانی شماره 5690   :)

 

× مناسب دیدن با خانواده نیست.

۳ نظر ۰۳ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۴۲
مهناز

«اون لکه‌های سیاهو می‌بینی؟ بهش می‌گن دریای خاموش. خیلی وقت پیش گالیله فکر می‌کرد دریاست برای همین اسمشو گذاشت دریای خاموش»

 

تمام خدمه ایستگاه فضایی ماه، پنج سال پیش طی اتفاقی مردن. خشکسالی عظیمی زمین رو در برگرفته و آب سهمیه‌بندی شده. چند نفر برای رفتن به ایستگاه فضایی ماه انتخاب می‌شن تا نمونه‌هایی که اونجاست بازیابی کرده و همراهشون بیارن. 

 

هم تعداد قسمت‌هاش کمه و هم مدت زمان هر قسمت. ایده به‌شدت خلاقانه‌ای داره [که لو نمی‌دم :دی].تیم بازیگری خوبی داره  و همین‌طور روایت سریع و جذابی. هر چیزی سر جای خودشه و چی از این بهتر اگه ژانر علمی-تخیلی رو می‌پسندین و پایانی شاهکار مد نظرتون نیست :)

پیشنهادیه واقعا👌

 

*اسم لونا توی فیلم مطرح می‌شه که چون نمی‌خوام اسپویل کنم نمی‌گم اسم چیه ولی جالبه که Luna از برنامه‌های فضایی شوروی بوده برای کسب اطلاعات از ماه.

۱ نظر ۰۳ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۴۰
مهناز

اینم تموم شد! 

فقط برای یادگیری زبان خوبه و لاغیر. 

فیلمنامه شلخته خیلی ضعیفی داره. انگار چند تا نویسنده هر کدوم به دلخواه حوادثی اضافه و حذف کردند و یا اتفاقات داستان رو نادیده گرفتند.

قدیر هم کشت ما رو با اون عشقش! اَه. حیفِ آقا معلم :)

 

Ben senden ayrılmadım ki seni kalbimde taşıdım

من از تو جدا نشدم. تو رو توی قلبم با خودم بردم.

۰ نظر ۰۳ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۳۳
مهناز

داستان درباره محیط‌بان‌های کوهستان جیریه؛ کسانی که از کوه مراقبت می‌کنند و حواسشون جمعِ کوهنورداست تا اینکه یکی از همین محیط‌بان‌ها متوجه مرگ‌های مشکوکی توی کوه می‌شه و ادامه‌ ماجرا.

 

اگر داستان‌های امدادو نجاتی و جنایی- معمایی دوست دارید با اندکی آغشته به نیروهای ماوراءالطبیعه، سریال راضی‌کننده‌ایه!

تقریبا از اکثر بازیگراش خوشم میومد و برای همین به تماشاش نشستم. داستانش رو دوست داشتم فقط گاهی خیلی سعی می‌کرد مخاطب رو با عکس‌العمل بی‌جای کاراکترها فریب بده و حدس‌ها رو ببره جایی که می‌خواد، تکرارش زیاد بود. پایانش کمی کلیداسراری بود و طبیعت زیباش هم پتانسیل خیلی بهتری برای نمایش داشت.

راستش من اصلا کامنتهای منفی بعد از پخش دو سه قسمت اول رو متوجه نشدم که چرا می‌گفتن کیفیت فیلمبرداری و بازی‌ها بده :/

کیفیت اچ‌دی سریال متاسفانه خوب نیست. باید وب‌دی‌ال دیدش.

🐝

۰ نظر ۰۳ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۳۲
مهناز

داستان چند سال بعد از کرونا روایت می‌شه.مردم تقریبا به زندگی عادی برگشتن تا اینکه بیماری جدیدی شیوع پیدا می‌کنه که در اون مبتلاها از حالت عادی خارج می‌شن و تشنه‌ی خونن؛اسم بیماری رو می‌ذارن«هاری انسانی».افراد گازگرفته‌شده و یا چنگ زده شده کم‌کم تبدیل می‌شن، پس قرنطینه مکان‌های آلوده شروع می‌شه،دو تا شخصیت اصلی داستان هم توی محل زندگیشون که یه مجتمع بزرگه توی قرنطینه‌اند؛با کلی همسایه که همگی هم آدم‌های قابل اعتمادی نیستند.

من از داستان‌های هیجان‌انگیز خوشم میاد و از همون اول منتظر شروعش بودم.راستش قرار نیست با یک فیلمنامه و سریال قوی مثل کینگدام مواجه بشید چون کلی ایرادات کوچیک داره که قطره قطره جمع گرددو...اما اگه خیلی حساس نیستید،توی این ژانر سریال راضی کننده‌ایه.

نکته مثبت سریال اینه که زامبی‌ها رو خوب به تصویر کشیده یعنی واقعا شبیه به یک بیماری.بیمارها تبدیل می‌شن و دوباره برمی‌گردن به خودشون و این چرخه انقدر تکرار می‌شه که دیگه نمی‌تونن برگردن.

نکته مهم‌تر، تاکید سریال روی اهمیت خانواده و روابطه.اینکه به قول دختره خونه مهم نیست اونی که باهاش زیر یه سقفی مهمه.

 

چند نمونه از ایرادات سریال بگم تو دلم نمونه:

• ناتمام ماندن سکانس‌ها؛ چون زمان هر قسمت سریال زیاد شده اومدن کمش کنن و وسط سکانس‌ها یهو کات می‌خوره و می‌پریم اون‌ور! خیلی تو ذوق می‌زنه.

• نوع پوشش دختر داستان و مدل موهاش تو اون وضعیت خطرناک کمی مسخره جلوه می‌کنه؛ موهای باز و لباسهای گشاد؛ دست‌وپاگیر!

• زامبی‌های تکراری! یعنی یک آدمی تبدیل شده و توی اون محوطه بزرگ انگار فقط همون آدم تبدیل شده!

• مقاومت و مخالفت بیش از اندازه دو شخصیت در برابر ته‌سوک از همان ابتدای داستان!

و ...

۲ نظر ۰۳ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۲۸
مهناز

دکتر سه‌وون با دستگاهی که ساخته، داره آزمایشاتی رو برای همگام سازی مغز انجام می‌ده تا بتونه خاطرات و افکار رو بین مغزها منتقل کنه. 

از این طرف پسرش به تازگی مرده و همسرش هم خودکشی کرده و توی کماست اما چون دکتر از کودکی احساسات رو درک  نمیکرده الان هم فارغ از غم‌انگیز بودن اتفاقاتی که براش افتاده، درگیر کارشه.

 

سرجمع ۶ قسمته و درسته که شروع و پایان چندان گیرایی نداره اما حداقل ۳ قسمت خوب و هیجان‌انگیز، تیم بازیگری خوب و ایده جذابی داره. اگه از فیلم‌های علمی-تخیلی و پلیسی-معمایی خوشتون میاد، ارزش تماشا کردن رو داره

 

کراش این قسمت: صدای جذابو خش‌دار کاراگاه (پارک هی سون)😌 [تازه از وقتی هم که نقشش کمرنگ شد سریال افت کرد :( )

+ تازه اون همگام‌سازی با گربه هم خیلی خوب بود، چون اکثرا بهش ایراد گرفته بودن گفتم بگم از جذابیتش

+ خدا رو شکر نتفلیکس توش دستکاری نکرده و کاملا می‌تونید خانوادگی بشینید، ببینیدش.

۱ نظر ۰۳ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۲۶
مهناز

یه سریال ترکی ۸ قسمتی توی ژانر جنایی- معمایی.

داستان هم درباره چند قتله که به هم ربط دارن و قاتل داره آدم‌هایی رو می‌کشه که نقطه اشتراکشون می‌رسه به تصوف و یه فرقه صوفیه و این بین یک حرفهایی از تصوف و وحدت وجود و وحدت موجود هم زده می‌شه. در کل سریال متوسطیه چون حداقل بازی‌های خوبی رو ندیدم.

 

دو تا شخصیت نچسب و سرد داره و نویسنده هر چی فحش و ناسزا بلد بوده ریخته تو فیلمنامه :دی من بین این همه فیلم و سریالی که دیدم اینهمه بی‌تربیتی زبانی ندیدم واقعا. انقدر که استحقاق اینو داشت رهاش کنم.

فقط سکانس‌های سماعشون خیلی خوب بود.

 

یک نکته‌ای هم راجع به نحوه تماشا کردنش بگم؛ از یه کانالی تو تلگرام دانلود کردم که زیرنویس چسبیده داشت. بعد یهو دیدم هی وسطش می‌نویسه اگر از فلان سایت و فلان کانال دانلودش نکردید، شما دزدید. رفتم سایت و کانالشون و نااابود! در نتیجه به خاطر حس عذاب وجدانی که می‌دادن رفتم آنلاین تماشاش کردم و اتفاقا خیلی بهتر هم شد با کیفیت ۷۲۰

والا.... با این کاراشون.

 

ولی بدون زیرنویس قسمتای تخصصیش رو در حد چهل پنجاه می‌فهمیدم فقط. زیرنویس انگلیسی داشت ولی ترکیم خیلی بهتره.

۰ نظر ۰۳ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۲۴
مهناز

 

نه واقعا see سریال من نیست و دیگه ادامه‌اش نمی‌دم.

اول اینکه دلیل این حجم از نودیتی بی‌جا رو نمی‌فهمم. 

دوم هم اینکه سریال حس آدم رو نسبت به کاراکترها برنمی‌انگیزه. از این لحاظ مشکل داره؛ کاراکترهایی که به نظر می‌تونن دوست داشتنی باشن رو یا رها می‌کنه یا می‌زنه می‌کشه و حسامون رو در نطفه خفه می‌کنه. بغیر از بابا واس و تاماکتی‌جون که می‌تونستن دوستای خوبی برای هم باشن و کمی هم لرد هارلان کس دیگه‌ای نیست؛ همه رها شده‌اند.

حس می‌کنم توی شخصیت‌پردازی و منطق داستانی هم لنگ می‌زنه و شانس خیلی بیشتر درش دخیله و خیلی هم قابل حدسه.

نگران بودن، از درد کشیدن هم بدتره.

 

+ بابا واس تو این فصل شبیه سامورایی‌ها بود.

۳ نظر ۰۲ اسفند ۰۰ ، ۲۲:۳۷
مهناز

در کل از این سریالاست که فقط واسه کمی سرگرم شدن خوبه، اونم اگه اهل سریال کره‌ای‌ باشی. 

 ضعیفه واقعا، فیلم‌نامه قوی نداره، بیش از حد کشش دادن و حتی لی مین جونگم اینجا بازیش معمولیه و گاهی اکتاش مصنوعیه. کلا نقشش شخصیت پردازی خوبی هم نداره، واقعا گاهی شخصیتش اعصابمو خرد می‌کرد با این‌که نصف اتفاقات تقصیر خودش بود اصرار داشت که طرف خوب ماجرا خودشه.

 اما امان از جو سانگ ووک و سئو کانگ جون؛ الله اکبر از این همه زیبایی و جذابیت :)

۳ نظر ۰۲ اسفند ۰۰ ، ۲۲:۲۰
مهناز

چقدر همه چیز با مانیتور بزرگ فرق می‌کنه. احساس کردم وبلاگم خیلی به هم ریخته‌ شده. یه تغییرات کوچولویی دادم.

دلم تنگ شده بود برای اینجا

ولی حس غریبگی ندارم :)

۱۲ نظر ۰۱ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۱۷
مهناز