شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی

۷ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است


مجموعه ی غزلی از سید احمد حسینی؛اسم این کتاب هم مثل قبلی متفاوت و دوست داشتنیه؛ معشوق تو این کتاب به جای مورد  خطاب قرار گرفتن با کلمات "تو" و "او" با  اسمش مخاطب شاعر شده. غزل ها تنها عاشقانه نیستند و اجتماعی هم هستند ولی خیلی به دلم ننشست؛کمتر غزلی بود که کلش به دلم بنشینه فقط بعضی از مصرع هاش رو دوست داشتم؛ چسبی به نام زخم بهتر از این کتاب بود. :


- سارابرایت شعر دم کردم بفرما!
( صالحه یاد تو افتادم. کجایی؟!)

- راضی به مرگت می شویمانند سارا
وقتی نخواهی خانِ چوپان را ببینی...
(راستش یادم نمیاد تو شعری تلمیح به این داستان آذری رو دیده باشم و این برام جالب بود)

- سارای و خان چوپان عاشق هم هستند؛ آنها با هم نامزد می شوند؛ مدتی بعد  خان چوپان برای کاری از روستا خارج می شود. در این مدت خان ظالمِ آنجا سارای را می بیند و عاشق او می شود و تعدادی را برای خواستگاری می فرستد اما پدرش اظهار می کند که او نامزد فرد دیگری است و این درست نیست که عهد و پیمانش را زیر پای بگذارد. خلاصه خان که انتظار چنین پاسخی را ندارد، عده ای را برای ایجاد رعب و وحشت می فرستد؛ سارای که از رنج کشیدن و کشته شدن پدر و آدمهای اطرافش می ترسد ناگزیر به خاطر آن ها می پذیرد اما شب عروسی خود را به آب می سپارد... -آپاردی سِل لر سارانی...-سارای تو فرهنگ آذربایجان نماد پاکدامنی و وفاداریه جدای از خودکشی ای که کرد و تو اسلام کار نهی شده ایه. همین دیگه :((( 
یه چیز دیگه اینکه اسم خان چوپان آیدین بوده یعنی زلال،شفاف، روشن و خان چوپان یه جور صفت براش بوده . سارای هم یعنی ماه طلایی. اگه فیلم قدیمیش رو ندیدین ببینین. قشنگه.آهنگ هایی هم که می خونن در عین سوزناک بودن دلنشینه. خودمم مشتاق شدم ببینمش. می دونین بازیگر نقش خان چوپان کیه؟!! فرهاد قائمیان!
۵ نظر ۲۶ آذر ۹۶ ، ۱۳:۵۷
مهناز
 

من نفرت انگیز 1 و 2 و 3 فوق العاده است. من که خیلی لذت بردم :)

زوتوپیا هم خیلی قشنگه. حداقلش اینه که به یادمون میاره نباید آرزوهامون رو فراموش کنیم :) شخصیت نیک رو خیلی دوست داشتم.
ماشین ها 1 و 2 و 3  خیلی قشنگند اما قسمت سومش به بامزگی قسمت های اول و دوم نیست ولی باز هم لذت بخشه ؛) ماتر خیلی بامزه است با اون دو تا دندون خرگوشیش.
عروس مرده هم انیمیشن تقریبا خوبیه.
۶ نظر ۲۵ آذر ۹۶ ، ۱۶:۰۲
مهناز

حاج رضا برای اینکه پسرش را نزد خود نگه دارد و نگذارد او از ایران برود و همین جا پابندش کند، شرط عجیب و غریبی برایش می گذارد...
از اون رمان های ایرانی بود که خیلی تعریفش رو شنیده بودم. برای همین شروع کردم به خوندنش. خب باید اعتراف کنم که رمان معمولی و سطحی ای بود اما جذابیت خودش رو داشت و یه کم متفاوت بود با اون سه چهارتایی که خیلی سال ها پیش خونده بودم. حتما هم باید حدس زده باشید که عاشقانه است اما به نظرم چندان پختگی نداشت. عشق خیلی زود اتفاق افتاد. شرطه عجیب و غریب بود و اینکه هیچ اتفاقی هم نیفتاد کمی عجیب و غریب ترشخصیت دختر این کتاب به گفته ی نویسنده زیبایی اساطیری نداشت، اما طبق معمول،هر کی می دیدش حالا فارغ از اخلاقش، ناچار از دل باختن بود!!!! 
اشعار قشنگی از شعرایی مثل فروغ تو این کتاب بود که لحظه ای فارغ از داستان غافلگیر و ذوق زده ات می کرد. طنز کتاب هم بامزه بود. اشکالات ویرایشی نگارشی هم داشت. با وجودی که من چاپ سی و چهارمش رو خوندم!  روان بود اما تعداد صفحاتش زیاد بود!
جدای از همه این ها، فقط هر از گاهی برای تغییر حال و احوال میشه رفت سراغشون. اما نه خیلی زیاد.
۷ نظر ۲۳ آذر ۹۶ ، ۰۹:۱۸
مهناز
درباره ی گردآفرید، دختر گژدهم یکی از پهلوانان کاووس پادشاه ایران.به غیر از کودکان برای هر سنی مناسبه -به خاطر اینکه متنش خیلی ساده نیست- تصویرگری هاش خوب بودن اما نمی دونم چرا چندان برام دلنشین نبود.کاش به جای اختصاص اون همه صفحه به تصویر، تعداد بیشتری از ابیات نوشته می شد. مثلا توی پیش گفتار یا صفحات پایانی کتاب. اون طوری جذابیتش هم بیشتر می شد.
در هر صورت این بازآفرینی ها برای آشنایی بیشتر و راحت تر با داستان ها و شخصیت های شاهنامه، خوبن.
+ کیه که ندونه من گردآفرید و داستان روبرو شدنش با سهراب رو دوست دارم؟!!! :))))
۳ نظر ۲۳ آذر ۹۶ ، ۰۸:۵۲
مهناز
راستش انتظار بیشتری از این مینی سریال دو قسمتی داشتم! اما دیدنش خالی از لطف نبود!
این دیالوگ به نظرم دوست داشتنی بود:
همه می خندن ولی از درون آدم های سردی هستند؛ تو ظاهرت سرده... ولی درونت گرمه؛ مردم همیشه گول ظاهرو می خورن ولی سیرت آدم ها چیزیه که حقیقت داره...
۱ نظر ۲۳ آذر ۹۶ ، ۰۸:۳۵
مهناز
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۳ آذر ۹۶ ، ۰۷:۴۳
مهناز

نیمه شب اتفاق افتاد، راجع به عشقی نامتعارف است. عشق پسر جوانی به نام حسین نسبت به زنی میانسال به نام زیبا...

فیلم خوب شروع میشه و تا نیمه خوب پیش میره، اتفاقات خوب جلو میرن و فیلم برای مخاطب جذابیت داره؛ با وجودی که دلیل این عشق اصلا مشخص نیست. من به شخصه متوجه نشدم که چی شد یه دفعه. این احساس چه جوری تو قلب حسین به وجود اومد و پر رنگ شد و ... .اما امان از نیمه ی دوم فیلم که اونقدر آدم رو حرص میده، اونقدر اعصاب آدم رو به هم می ریزه و اونقدر تلخ میشه که نه می تونید بغضتون رو قورت بدید نه اشکاتون رو بیرون بریزید.نیمه ی دوم فیلم خیلی غم انگیز و غم بار و تلخ بود. اونقدر که هر وقت یادش میفتم اصلا اتفاقات جذاب اول فیلم رو فراموش می کنم... 

 یادم نمیاد آخرین باری که همچین فیلم تلخی دیدم کی بود...! یعنی اون روزی که این فیلمو دیدم قیافه ام تا آخر شب تو هم بود و هی مجبور می شدم به خودم یادآوری کنم که فقط به خاطر همین فیلمه حالم اینجوری بده؟!!! 

فیلم قابل توصیه ای از جانب من نیست. اگه خواستید نیمه ی اولش رو ببینید ؛)

۴ نظر ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۸:۲۴
مهناز