شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

امروز واقعا خطر از بیخ گوشم گذشت. نزدیک بود با آب جوش خودمو بسوزونم بد جور. خدا حواسش خیلی بهم بود.

خدایا خیلی خیلی شکرت.
 
۴ نظر ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۵
مهناز

داستان در مورد گرت دختری هلندی در قرن هفدهم و از خانواده ای فقیر است که که به خاطر نابینا شدن پدرش برای خدمتکاری به خانه یک نقاش (ورمر) می رود .او علاوه بر امور عمومی منزل، مسئول نظافت اتاق کار نقاش است. اتاقی که چون صحنه ی مدل هاست نباید کوچکترین تغییری در آن به وجود بیاید. گرت روحی هنرمند دارد و در همان چند برخورد اول، مجذوب و عاشق ارباب خود می شود و انگار  نقاش نیز عاشق اوست .... اما هیچ گاه حرفی از این عشق به میان نمی آورد. گرت بعد از مدتی به این نتیجه می رسد که دوست نقاش حق داشته و نقاش به چیزی بیش از نقاشیش اهمیت نمی دهد و اگر در حال حاضر برای او اهمیتی قائل است تنها برای این است که دنیای او به گرت نیاز دارد ...... از طرفی پیتر که پسر یک قصاب است و خانواده گرت به او از نظر مالی نیاز دارند، به او علاقه مند می شودو در این ایام است که دوست نقاش که مردی هوس ران است از ورمر می خواهد تا پرتره ای از او و گرت بکشد و …

+ تریسی شوالیه نویسنده این کتاب با تخیلات خودش این داستان رو برای  تابلوی معروف ورمر نوشته. یک داستان کلاسیک و بسیار لطیف. جزئیات به خوبی به تصویر کشیده شده و به علت سادگی بیان به هیچ وجه از خوندنش خسته نمی شید. داستانیه بسیار تاثر انگیز و من بهتون قول میدم که اگه از خوندن جین ایر و آثار جین آستین لذت بردین، بی شک از این کتاب هم خوشتون میاد. بعدش هم توجه کنید که من هر کتابی رو با این آثار دوست داشتنی مقایسه نمی کنما. فیلمی هم از این  کتاب در سال 2003 اقتباس شده که اقتباس موفقی بوده .

+ تابلوی دختری با گوشواره مروارید که به آن مونالیزای شمالی هم می‌گویند اثر ورمر(نقاش قرن هفدهم شهر دلفت هلند) هست . این تابلو تنها اثر وی است که با دیدی کلی شکل گرفته . آن چه که  هنوز هم در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، دختر جوانی است که مدل این تابلو بوده. ورمر نقاش فقیر و گمنامی بوده و سالها بعد از مرگ معروف می شود و به همین خاطر اطلاعات زیادی از زندگیش در دست نیست . وی مردی کم حرف وخلوت گزین بوده و در دهه چهارم زندگیش درگذشته است. پس ازاو، همسر و یازده فرزندش ماندند و مقدار زیادی بدهی ؛کاتارینا برای پرداخت بدهی ها،تمام تابلو هارا به کاسبان بخشید و به این ترتیب آثار ورمر به دست طبقاتی مختلف ازاجتماع افتاد.تعداد کم تابلوهای او نشان می دهد که بسیار کند کار می کرده و فقر خانواده اش هم به همین علت بوده. ورمر به خاطر ازدواج با کاتارینا مذهبش را از پروتستان به کاتولیک تغییر داده.

+ موقع خوندن مطالبی درباره این تابلو و کتاب، نویسنده یه سایتی نوشته بود که با فتوشاپ گوشواره رو از تصویر حذف کرده و نتیجه اش غیر قابل باور بوده؛ یعنی با حذف گوشواره، تابلو یک چیز اساسی و بزرگی رو از دست داده.کلیک کنید تا 37 تا از نقاشیهای ورمر رو ببینید

۵ نظر ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۵۵
مهناز

دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی آن قدر تنگ می شود که می خواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی.                                                                                                                       گابریل گارسیا مارکز

۹ نظر ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۹
مهناز

این کتاب، داستان ژیل و لیزاست. ژیل در اثر یک حادثه‌ی مشکوک، حافظه‌اش را از دست داده است و پس از چند روز بستری بودن در بیمارستان، توسط همسرش به منزل باز می‌گردد. همسرش تلاش می‌کند با یادآوری خاطرات گذشته، حافظه‌ی او را بازگرداند. اما  آیا این زن حقیقت را به او می گوید؟ آیا همسر اوست؟ و آیا خصوصیاتی را که درباره‌ی او نقل می‌کند، واقعی است یا قصد فریب او را دارد؟ اصلا چه اتفاقی برای ژیل افتاده است؟

یک نمایشنامه ی فوق العاده جذاب از اریک امانوئل اشمیت. اصلا فرصت رو برای خوندن این کتاب از دست ندید. از من به شما نصیحت. دقیقا یادم نیست تو لیست هزار و یک کتاب هست یا نه. ولی تو لیست کتابای محبوب من که هست. این مهمتره نه؟!!

دلم می خواست کل متن کتاب رو براتون بزارم ولی خب به همین چند جمله کوتاه قناعت می کنم. باشد که اثرگذار باشد

- وحشتناکه... 

چی وحشتناکه؟

که آدم هیچی یادش نیاد.

- خیلی سخته که آدم برای این که بفهمه کیه مجبور باشه به حرف دیگرون اعتماد کنه.

 - عقل در این نیست که جلوی احساسو بگیری ، بلکه در اینه که همه چیزو احساس کنی . هر طور که باشه .

-تو می خوای که عشق بهت ثابت کنه که وجود داره . چه اشتباهی ! این تویی که باید ثابت کنی که اون وجود داره .

- حفظ یک زندگی به خاطر غرور خودخواهیه نه عشق.

- یک زن وقتی به سنش پی می بره که متوجه می شه زن های جوون تر از اون هم وجود دارن .

- مردها بی دل و جراتن ، نمی خوان با مشکلات زندگیشون رو به رو شن ، دلشون می خواد فکر کنن که همه چی رو به راهه . در حالی که زن ها روشونو بر نمی گردونن .

- مردها معشوقه می گیرن تا با زنشون بمونند در حالی که زنها معشوق می گیرن تا شوهرشونو ترک کنند

من این تیکه رو خیلی دوست دارم:

- کسی تو زندگیتونه؟

آره ... شما.

- منم لازم دارم که یکی هوامو داشته باشه.

- توهیچ وقت مأیوس نمیشی؟چرا.اون وقت چیکار میکنی؟به تو نگاه می کنم و از خودم سوال می کنم که علی رغم همه ی تردیدها، سوء ظن ها، خستگی ها، آیا دلم می خواد این زنو از دست بدم؟!!

۴ نظر ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۴۳
مهناز

این کتاب اصلا نیازی به معرفی کردن نداره و مطمئنا خوندینش. کتابیه که می شه چندین و چند بار خوندش. کاش همه برای یک بار هم که شده این کتاب رو می خوندن.

آدم ها این حقیقت را فراموش کرده اند ولی تو نباید فراموش کنی. تو هرچه را اهلی کنی همیشه مسئول آن خواهی بود.

+ بعضی از آدمها را نمی شود که دوست نداشت.

+ چقدر این چند روز کتابای خوبی خوندم. حالا تو چند پست از این کتابهای خوب مینویسم براتون.

۶ نظر ۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۳
مهناز

از اون جایی که من با تخم مرغ میونه ی خوبی ندارم، تصمیم گرفتم که یه طعم خوشمزه بهش بدم :))بهتون توصیه می کنم که حتما یک بار امتحانش کنید.

موادی که نیاز دارید:

فلفل دلمه ای

گوجه فرنگی

هویج

سیر و پیاز

نمک و فلفل

و تخم مرغ ؛)

همه ی این مواد رو به غیر از تخم مرغ ؛) رنده کنید و چند دقیقه ای توی روغن تفت بدید(البته بهتره سیر و پیاز رو قبل از همه تفت بدید بعد بقیه رو اضافه کنید)، آب اضافی که بخار شد، تخم مرغ رو اضافه کنید.نیمروی مخصوص و بسیار بسیار خوشمزه آماده است.نوش جان :)))))))))))

+مقدار همه مواد بستگی داره به ذائقه خودتون. ولی برای یک یا دو نفر از هر کدوم یکی کافیه. یه بار درستش کنید حساب کار میاد دستتون :)

نیمروی مخصوص 2نیمروی مخصوص 1

۸ نظر ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۳۷
مهناز
                                 

شکارچیان برده (The Slave Hunters – Chuno – 추노)یه سریال کره ای ۲۴ قسمتیه محصول سال 2010.

خلاصه:لی داگیل ارباب زاده ای است که به یکی از برده های زن خانه اش علاقه مند است. برادر این زن خانه ارباب خود را به آتش کشیده، فرار میکند و باعث می شود لی داگیل هر چه که داشته از دست بدهد. داگیل در خیابان ها سرگردان می شود و به دلیل کینه ای که از برده ها به دل گرفته، شکارچی برده می شود. او با تشکیل یک گروه سه نفره به شکار برده ها می رود. ده سال از این اتفاق می گذرد و …

یکی از بهترین سریال هائیه که دیدم وچقدر لذت بردم از بازی هاشون. حتما اگه تونستین این سریال رو ببینید. یه سریال تاریخی، اکشن و عاشقانه. حتی صحنه های اکشنش خیلی خیلی دوست داشتنیه. بخصوص صحنه های نبرد دو تا شخصیت اصلی وشخصیت منفی سریال. صحنه های ناراحت کننده هم کم نداشت :(((((                           

  آهنگ های این سریال فوق العاده اند.

       
۲ نظر ۰۵ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۵
مهناز