اگه روانشناسی یا روانپزشکی می خونید یا بهشون علاقه دارید و فیلم های این شکلی رو می پسندید، این سریال برای خودِ خودِ شماست.
خیلی تیم بازیگری خوبی داشت. زوج های دوست داشتنی و تعریفِ درست از عشق.
شین ها کیون چقدر شکسته شده! آدم وقتی با کسی که مدت زیادیه ندیدتش روبرو می شه، شاید خیلی زودتر و حتی عمیق تر از اطرافیانِ اون آدم متوجه تغییراتش می شه چون که ما خیلی یک دفعه ای با اون همه تغییر روبرو می شیم ولی کسی که کنارشه نه. برای همینه که بعد از مدت های مدید حواسمون می ره پی چین و چروک های صورت کسایی که دوستشون داریم. این دیر متوجه شدن عموما به خاطر این نیست که حواسمون بهشون نیست! که البته گاهی هم همینطوره ولی بیشتر به خاطر اینه که تغییرات خیلی آهسته و پیوسته اتفاق می افتن. اتفاقا خوبه که اینجوریه چون آدما با تغییراتِ یک دفعه ای عموما خیلی دیرتر کنار میان. حالا که انقدر حاشیه رفتم این خاطره ای که استادمون گفت و بی ربط به این موضوع هم نیست بگم؛ ایشون می گفتند که تو جوونی یه دوستی داشتن که خونواده اشون بسیار مذهبی بودن. بعد این دوستِ گرام علاقه بسیاری به این داشتن که موهاشون رو درست از وسط فرق باز کنن. یک بار چنین می کنن و پدر گرام از خجالتشون درمیان :/ اما چون پشتکار زیادی داشتن تصمیم می گیرن هر روز به اندازه چندین تارِ مو کارشون رو پیش ببرن و درسته مدت زمان زیادی طول می کشه ولی نتیجه رضایت بخش بوده :دی
اینم بگم که خیلی جالب بود اختلالاتی که بهشون می پرداختن، نحوه عملکردشون و این طرز فکر که هیچ کس از این اختلالات مصون نیست حتی خودِ دکترها.
زیرنویسش به نسبت بقیه سریال ها دیر آپلود شد! ولی دو تا تیم زحمت ترجمه اش رو کشیدن و دمشون گرم مخصوصا تیم بارکد که ترجمه خیلی بهتر و روون تری داشت.
یه آهنگ قشنگی داره؛ اگه پیداش کردم میذارمش.
ولی خیلی در حق این سریال جفا کردم و تیکه تیکه دیدمش. شما مثل مهناز نباشید.
وقتی کسی رو دوست داریم باید با تمام جنبه های زندگیش روبه رو بشیم. یعنی باید آماده بشیم تمام آسیب های روحیِ تلخی رو که اون پنهان کرده بوده، در آغوش بگیریم.
تجربه های کوچیک ولی خوشحال کننده فعالیت های سیستم عصبی رو تغییر میده و جلوی احساس افسردگی ما رو می گیره درست مثل بال زدن پروانه ای که می تونه توی سمت دیگه ی کره ی زمین طوفان درست بکنه.
خودکشی یه مشکل شخصی نیست. جامعه مون باید مسئولیتش رو به عهده بگیره... اگه سیستم رو همینجوری که هست ول کنیم، به نظرتون این اتفاق دوباره نمی افته؟!
افسردگی شکل دیگه ناراحت بودن نیست. حالتیه که شما فکر می کنید تمام بدنتون فلج شده و احساس می کنید قلبتون خالیه. حالت ناامیدیه که شما حس می کنید نمی تونید هیچ کاری رو انجام بدید.
در واقع همه ی ما به نوعی بیماریم. فقط بیماریمون تشخیص داده نشده.
یک اختلال روانی یک مشخصه فردی نیست؛ وضعیت یک نفره. در نتیجه بر حسب موقعیتی که من توش قرار دارم می تونه تغییر کنه. به عبارت دیگه وقتی وضعیتتون بهتر می شه بیماریتون از بین می ره و به خاطر همینه که بهترین درمان، داشتن یه ذهن آرومه.
باید علیه رسوم غلط حرف بزنیم و بهترین تلاشمون رو بکنیم که عوضشون کنیم؛ به عنوان کسایی که هنوز زنده ایم این کاریه که باید بکنیم.
سخت ترین بیماری توی دنیا برای درمان، قلب شکسته ی پدر یا مادریه که عزادار بچشه.
یه شرط وجود داره تا بتونین کامل درمان بشین؛ نباید سعی کنین به زور زخماتونو از بین ببرین. باید قبولشون کنین و دوستشون داشته باشین. زخمامون تبدیل به نقشه ای از زندگیمون می شن. پس چطوره به جای غلبه کردن به این زخم ها، سعی کنیم به آغوش بکشیمشون؛ به خاطر اینکه زخمامون مثل جی پی اس زندگیمونن. یه نفر قبلا بهم گفته هر انسانی خودش یه دنیاست.