And then there was none/ 2015
داستان هایی را که پشتشان یک داستان دیگر هم نهفته است، دوست دارم یا شاید بهتر باشد بگویم داستان هایی که از یک چیزِ دیگر، یک اتفاق، یک انسان، یک تصویر و حتی یک شعر الهام گرفته شده باشند. مثلا تریسی شوالیه تصویر "دختری با گوشواره مروارید" را می بیند و برایش یک داستان می نویسد. یا پیتر اشتام در اگنس کاراکتر مردی خلق می کند که به جای اینکه تصویر انسانی را پیش رویش نشسته نقاشی کند به خواسته او برایش یک داستان می نویسد و او را از نو خلق می کند. یا مثلا آگاتاکریستی بر اساس یک شعر محلی داستانی جنایی می نویسد با عنوان "And then there was none"
این مینی سریالِ سه قسمتی، اقتباسی از این کتاب آگاتا کریستی است. پس اگر داستان های معمایی و پر تعلیق دوست دارید و اگر قتل و خونریزی حالتان را بد نمی کند، توصیه می کنم ببینیدش.
عنوان اثر، خلاصه تک خطیِ کامل داستان است اما اگر خلاصه کامل تری می خواهید؛ این همان شعرِ محلی است که در بالا به آن اشاره کردم: خطر اسپویل :دی
ده سرخپوست کوچک رفتند شام بخورند، یکی خود را خفه کرد و سپس نُه تا باقی ماندند.
نُه سرخپوست کوچک تا دیروقت نشستند، یکی به خواب رفت و سپس هشت تا باقی ماندند.
هشت سرخپوست کوچک قدم می زدند، یکی گفت همینجا میمانم و سپس هفت تا باقی ماندند.
هفت سرخپوست کوچک هیزم میشکستند، یکی خود را تکه تکه کرد و سپس شش تا باقی ماندند.
شش سرخپوست کوچک با کندو بازی میکردند، یکی را زنبور نیش زد و سپس پنج تا باقی ماندند.
پنج سرخپوست کوچک به دادگاه رفتند، یکی قاضی شد و سپس چهار تا باقی ماندند.
چهار سرخپوست کوچک به دریا رفتند، یکی را ماهی قرمز بلعید و سپس سه تا باقی ماندند.
سه سرخپوست کوچک به باغ وحش رفتند، یکی را خرس بزرگی بغل کرد و سپس دو تا باقی ماندند.
دو سرخپوست کوچک در آفتاب نشستند، یکی از آن ها سوخت و سپس یکی باقی ماند.
یک سرخپوست کوچک تنها ماند، او رفت و خود را دار زد و سپس هیچکدام باقی نماندند.
عه مهناز! من یه مدت دنبال کتابش بودم (که بعد هم یادم رفت :/ ) و الان خوشحالم میبینم مینیسریال براش ساختن! مینی سریال خوبه :))
کتابشو خوندی؟