چند روزی می شه که این کتابِ خاص رو خوندم. می خواستم فیلمش رو هم ببینم بعد راجع بهش بنویسم اما دیدم اینجوری نمی شه چون فیلمش رو معلوم نیست کی بتونم ببینم. این سومین کتابیه که از پاتریک زوسکیندِ آلمانی خوندم. کبوتر و سرگذشت آقای زومرش رو مدت ها پیش زمانی که دنبال همین عطرش بودم، پیدا کردم و اونا هم کتابهای خوبی بودند. تو قسمت معرفی کتابها، اگه خواستید می تونید پیداشون بکنید. کتاب عطر هم مثل کبوتر توی لیست هزار و یک کتابیه که باید پیش از مرگ خوند. دو تا کتاب از چهر کتاب یه نویسنده! کتاب موضوع جالبِ توجه و روایت بسیار جذابی داره. درسته بعضی جاها توصیفاتی که از عطرها میده، ممکنه طولانی باشه اما به حسی که می خواد منتقل بکنه، کمک می کنه و در خدمت موضوعه. از جمله کتابهاییه که پیشگفتارش رو بسیار پسندیدم و برای تخیل عجیب نویسنده دست زدم و فکر نمی کنم هرگز آغاز داستان، روندش و پایانِ واقعا بی نظیرش رو نه من و نه هیچ خواننده دیگه ای بتونه فراموش بکنه.
کتاب با این جملات جذاب شروع می شه:
« در فرانسه ی سده ی هجدهم میلادی مردی می زیست که یکی از با استعدادترین و پلیدترین شخصیت های عصری بود که شخصیت های با استعداد و پلید کم نداشت»
ماجرا با تولد گره نوی شروع می شه. مادر گره نوی فرزند نامشروع خودش رو در یکی از نقاط بدبوی پاریس در میان زباله ها به دنیا میاره. گره نویی که خودش هیچ بویی نداره، باعث مرگ مادرش می شه و بعد از اون با اتفاقات زیادی که براش میفته بالاخره بزرگ می شه و متوجه می شه که شامه بسیار تیزی داره و به عطرها و بوهای مختلف و کشفشون علاقه وافری داره تا جایی که می تونه اون ها رو به حافظه بسپاره و چشم بسته با دنبال کردن این بوها می تونه هم اونا رو پیدا بکنه هم راه خودش رو تا اینکه بوی بسیار خاصی توجهش رو جلب می کنه....
یه قسمت دیگه از کتاب؛ بخونیدش تا با متن کتاب و گره نوی بیشتر آشنا بشید. این قسمت برام خیلی جالب توجه بود ولی حوصله تایپ این حجم رو نداشتم!
+ کتابی که من خوندم، چاپ اوله و مال سال 1382.
+ حس می کنم یه جایی خوندم که این داستان شروع و یا اساس رئالیسم جادویی تو اروپاست. من کلا با این سبک نمی تونم ارتباط برقرار کنم ولی این کتاب فرق داشت!
+ اگه کتابو خوندین حتما حتما بعدش این معرفی رو هم بخونید: میله بدون پرچم حتی تو کامنت ها هم نکات جالبی مطرح شده!
+ به شکل بسیار اتفاقی همون روزی که کتاب رو از کتابخونه گرفتم، یه عطر هم خریدم و بعد از اینکه اومدم خونه همزمانی این دو تا اتفاق رو متوجه شدم :)
+ و فکر می کنم با این کتاب تا حد بسیار زیادی دوباره به دنیای کتابخونی برگشتم :)
+ عکسی از کتابم نذاشتم چون اون نسخه ای که من خوندم جلدش از این گالینکورا بود ؛)
+ در کل تجربه و کتاب بسیار متفاوتی بود.