شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۵۰ ب.ظ

...

آدم های زیادی بودن که می شناختیمشون و مرگ سراغشون اومده. یکی رو توی جوونی برده اون یکی رو موقع میانسالی و پیری. برای همشون کم یا زیاد غمگین شدم ولی نمی دونم چم شده اصلا اسم علی انصاریان که میاد غصه ام می شه. خیلی خیلی بیشتر غمم می شه. نمی تونم عکساشو ببینم. نمی تونم ازش حرف بزنم یا اگه کسی ازش حرفی بزنه نمی تونم جلوی بغض و اشکمو بگیرم. با اینکه مثلا از طرفدارانِ خیلی دوستدارش هم نبودم و فقط اواخر دوران بازیگریش تو استقلال یه کم یادمه و گفتگوی آخرش توی دورهمی و عشق فرازمینیش به مادرش... ولی همین که سرزندگی و قیافه خندونش یادم میاد انگار غمِ شنیدن خبر فوتش هر بار تازه تر از قبل می شه! هر بار و هر بار...

۹۹/۱۱/۱۵
مهناز