شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۹، ۰۵:۱۸ ب.ظ

شاهنامه/ 34

پادشاهیِ داراب دوازده سال بود

داراب مدتی بعد از نشستن بر تختِ شاهی با مشاهده‌ی دریا، دستور می دهد انشعاباتی از آن حاصل کنند تا هر کشوری رودی داشته باشد [چه بخشنده :دی] و شهری بنیاد می نهد به نام "داراب‌گرد". پس از آن شروع به جنگ می کند. اعراب را شکست می دهد و به جنگ رومیان می رود. فیلقوس پادشاه روم بعد از اینکه متوجه می شود توانِ ایستادگی در برابر داراب و سپاهش را ندارد، پیشنهادِ صلح می دهد. بر همین اساس، بزرگان به داراب می گویند که فیلقوس دختری زیباروی و شایسته دارد و چه بهتر که جنگ با چنین اتفاقی پایان پذیرد. داراب او را از فیلقوس طلب می کند و شاهِ روم، سرمست و خندان، از این پیشنهاد استقبال می کند. بنابراین ناهید به عنوان عروسِ داراب با او به سوی ایران راهی می شود. 

نفسِ نه چندان خوشبوی ناهید، داراب را می آزارد؛ پزشکان با دارویی گیاهی به اسمِ اسکندر او را مداوا می کنند اما سردیِ حاکم شده بر این رابطه، آن را پایان می بخشد. پس داراب ناهید را بازپس می فرستد!! غافل از آن که ناهید، کودکِ وی را آبستن است!!!

کودک به دنیا می آید و ناهید او را اسکندر نام می نهد. در همان شب مادیانی، کره ای به دنیا می آورد که فیلقوس آن را به فال نیک می گیرد. 

داراب بعد از ناهید با دختر دیگری ازدواج می کند و پسری از او متولد می شود که نامش را دارا می گذارند. دوازده سال بعد از این تولد، داراب می میرد و دارا بر تخت پادشاهی تکیه می زند.

۹۹/۰۸/۰۶
مهناز

نظرات  (۶)

۰۶ آبان ۹۹ ، ۱۷:۳۸ هیـ ‌‌‌ـچ

داستانای شاهنامه اسمشون داستانه ولی یه طوری سند محکمی از تاریخ و تمدن ایرانن که با قدری دقت می‌شه اشارات مستقیم یا غیر مستقیمی از گذشته رو لابه‌لای خطوطش پیدا کرد... برای همین چیزاشه که عاشق شاهنامه‌ام ^_^

دمت گرم که از شاهنامه می‌نویسی، کیف کردم :)

پاسخ:
درسته همینطوره.
^_^
خواهش می کنم :))
می دونین اگه اینجا نمی نوشتم شاید تا این حدی که از داستاناش یادمه، یادم نمی موند و شاید حتی خوندنش تا اینجا هم ادامه پیدا نمی کرد یا خیلی کُند پیش می رفتم ؛)

چه پادشاه سوسولی😁😁

پاسخ:
همینو بگو :دی

خوب صبر کن... اگر اون اسکندر ، همون اسکندر مقدونیِ باشه که ایران رو ب خاک و خون کشید! پس در واقع ب قوم پدری خودش حمله کرد؟

مغزم درگیر شد :||||

پاسخ:
آره همون اسکندره و تقریبا دیگه توی بخش تاریخی شاهنامه هستیم ولی نمی دونم این روایت چقدر می تونه درست باشه. بنابراین اگه علاقه داری توی خود تاریخ دنبالش بگرد.

وای. چه دردناک. برای چ چیزی زندگی شون جدا شد. 

پاسخ:
آره! داراب خان حساس بودن :/
و اصلا تا موقع مرگش هم نفهمید یه پسر دیگه داره!

آ چه جالب!

امکان نداره همون اسکندر باشه ها :/

 

پاسخ:
از چه لحاظ امکان نداره؟!
درباره همون اسکندره اما نمی شه کاملا از لحاظ تاریخی بهش استناد کرد.
۰۹ آبان ۹۹ ، ۲۱:۳۷ زهرا یگانه

مهناز جان از وقتی تگ شاهنامه رو در وبلاگت دیدم دلم رفت و آرزوی دیرینه جهت خوندن شاهنامه دوباره در دلم شروع به تپیدن کرده! :))
ولی یک سوال آماتور گونه میشه بپرسم؟
شاهنامه رو از روی کتاب اصلی می خونی؟ (چون دیدم کتاب هایی که داستان های شاهنامه رو به صورت ساده تر و روان تر چاپ کردن.) اگر آره، قابل فهم و روان هست آیا؟ (وی تا به حال یک شاهنامه ی اصیل را ورق نزده، عرق شرم.)

 

پاسخ:
واااااای چه قشنگ و خوشحال کننده بود برام شنیدن این حرف  ⁦^_^⁩
خواهش می کنم، اختیار دارید، آماتور گونه چیه ؛)
آره از روی کتاب اصلی می خونم با تصحیح سعید حمیدیان. البته بهترین تصحیح مال جلال خالقی مطلقه ولی خب من همینو دارم :)
آره همچین کتابهای هست ولی خوندن خود شاهنامه یه لطف دیگه داره و از طرف دیگه ممکنه بعضی قسمت های شاهنامه رو سانسور کنند. نخوندمشون که ببینم چه جوریند.
به نظر من که آره تا حد زیادی روان و قابل فهمه. فقط گهگاهی به لغات قدیمی تری بر می خوری که چاره اش هم مراجعه به لغت نامه است که لغت نامه های آنلاین هم کارو راحت تر کردن. 
گاهی تو پستای مربوط به شاهنامه ابیاتی از خود شاهنامه رو نوشتم. بذار برات چند بیتی بنویسم ببین برات راحته یا نه. اکثر ابیات در همین حدند ولی گاهی ممکنه به ابیات سخت هم بربخوری:
گرانمایه جمشید فرزند او/ کمر بست یکدل پر از پند او
برآمد بر آن تخت فرخ پدر/ برسم کیان بر سرش تاج زر
کمر بست با فرّ شاهنشهی/ جهان گشت سرتاسر او را رهی
زمانه برآسود از داوری/ به فرمان او دیو و مرغ و پری
جهان را فزوده بدو آبروی/ فروزان شده تخت شاهی بدوی

بازم اگه سوالی داشتی و می تونستم کمکی کنم، لطفا بپرس ؛)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">