قرنطینگاری
منم به تمرین عکاسی چارلی و نورا پیوستم :)
دوربین گوشیم چندان تعریفی نداره ولی می شه باهاش عکس گرفت :)
عکس ها به همین پست اضافه می شود.
۱. یک چیز زرد
مدت ها پیش با لاکی که نزدیک بود خشک بشه رنگش کردم؛ استفاده بهینه:)
۲. آسمان صبح
ساعت یازده نیز صبح محسوب می شود؛ آسمانی سفید بعد از بارش برف بهاری؛ به وقت نوزده فروردین.
۳. چراغ های شهر
با اینکه فکر نمی کردم خوب بشه ولی همچین به دلم نشسته.
۴. کفش ها
اولش سوژه، کتونی های خودم بود. بعد دیدم خیلی خشک و خالی شده از اول دست به کار شدم.
۵. ابرها
شاید نزدیک هفتاد تا عکس گرفته بودم. خیلی منتظر نور شدم به خاطرش.
۶. ضد نور
پیشنهاد گلی بود :)
۸. چای
۹. عکاسی از بالا به پایین
۱۲. کتاب ها
از شاهنامه ام براتون رونمایی کردم :) بوستان رنگ لیمویی جلدش خیلی قشنگتره؛ طفلی یکم بدعکسه برعکس دوستش :)
۱۳. الگو
۱۴. از یک زاویه باز
۱۵. از یک زاویه بسته
اولش یه چیز دیگه مدنظرم بود، سنگا کم اومد :دی دیدم یه جوری شبیه تابلو شده به همین رضایت دادم.
۱۶. سیاه و سفید
فکر می کردم باید از چیزای سیاه و سفید عکس بگیریم که نتیجه شد عکس اول. دلم نیومد نذارمش اینجا. بعد دیدم نه گویا قضیه یه چیز دیگه است! تازه برا عکس اول دو روز در کمین مورچه ها بودم که به قندی که براشون تله گذاشته بودم حمله کنند که ناکام موندم :دی یا قنده طبیعی نبود یا مورچه ها باهوش بودن. می دونستن دامه :دی
۱۷. عشق
سر این عکس انقدر خندیدن که هم دست و بال خودشون لرزید هم دستای من :)))
۱۸. بافت
۱۹. یک گوشه
۲۰. یک در
چیز خاصی به نظرم نرسید بنابراین به این آبی زیبای چند ماه پیش رضایت بدین لطفا.
۲۱. اسباب بازی
۲۲. خیلی رنگارنگ
نور...
۲۳. یک چیز سبز
۲۵. بعد از تاریکی
۲۷. گل ها
۳۰. انتخاب عکاس
و بالاخره تقریبا تموم شد. این عکسا رو هم حدود دو هفته پیش گرفتم ولی هی فرصت نمی شد و تنبلی می کردم.
خوشبحالتون که برف دارین 😭😭