شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۸، ۰۷:۵۷ ب.ظ

The lake house/ 2006

دیگه تا الان متوجه شدید که من چقدر به جین آستین و کلاسیک ها ارادت دارم؛ فکر کنید تو یه سکانس از فیلم، داستانِ فیلم بر اساس یکی از رمان های جین آستین، با چند تا دیالوگ روایت می شه ^_^  داستان فیلم هم از این قراره که ارتباطی  بین دو شخصیت اصلی فیلم از طریق مکاتبه برقرار می شه و اون ها متوجه می شن که در زمان های متفاوتی از هم قرار دارن!یکی تو سال 2006 و اون یکی 2004. قطعا از جمله فیلم های حال خوب کنیه که دیدم.

           

- کیت ، تا حالا کتاب ترغیب* رو خوندی؟

+ چی؟
- نوشته جین آستن.

+ میدونم کی نوشته...آره کتاب مورد علاقه منه... چرا همچین چیزی رو مطرح میکنی؟ چی باعث شد همچین چیزی رو بگی؟

- من فقط... یکی از دوستام اخیرا این کتاب رو به من داده و من می خواستم بدونم راجع به چیه؟

+ اون... فوق العاده است...آره... در مورد صبر کردنه... دو نفر هستن، اونا با همدیگه ملاقات میکنن...تقریبا عاشق هم میشن ولی زمانش مناسب نیست...اونا...اونا از هم جدا میشن و بعد از سال ها همدیگرو ملاقات می کنند و یه فرصت دیگه بدست میارن؛ میدونی... ولی اونا نمی دونند که زمان زیادی گذشته و اینکه مدت زیادی رو منتظر بودن و میدونی اگه خیلی دیر باشه که همه چی درست بشه، یعنی چی؟!

- چرا به همچین چیزی علاقه داری؟
+ نمیدونم

 

- این فیلم از روی یک فیلم کره ای ساخته شده! 

* و این کتاب از بین کتاب های آستین، کتاب مورد علاقه منم هست :)

+ ببخشید اگه مغزتونو با معرفی های فیلم دارم می خورم :دی

۹۸/۰۶/۱۴
مهناز

نظرات  (۷)

تشکر بابت معرفی ها :)*

پاسخ:
قربون شما ⁦❤️⁩
۱۴ شهریور ۹۸ ، ۲۱:۳۶ دختر دماغ گوجه ای :)

چقدر خوبه که فیلم معرفی میکنی :) واقعا بعضی وقتا آدم اون همه فیلمی که گذاشته بود تابستون ببینه یادش نمیاد 

پاسخ:
مچکرم :) حالا ممکنه یه روزی از این همه معرفی حوصله ات سر بره ؛)
یکی از دلایلی که این معرفی ها رو می نویسم اینه که آرشیوم بشه برام.
+ می دونید اسم و تصویر پروفایلتون چقدر حس خوبی میده به آدم؟!! :)

جالبه که یکی تو ۲۰۰۴ و یکی تو ۲۰۰۶  🤔 یکمم ترسناکه ولی ها! یعنی یه جورایی این‌فاصله دوساله باعث میشه ادم فک کنه اتفاق محتملیه

 

تعصبت رو جین آستینو به ما هم انتقال دادی D: اونروز یه نفر داشت میگفت کتابای سانتی مانتال جین آستین، من رگ غرورم بر اشفت نشستم دفاع کردم از آستین :)))))) 

پاسخ:
خیلی جالبه حسنا. ذهن آدمو قلقلک میده این فاصله زمانی...  
دمت خیلی گرررررررررررم :))
من و جین بهت افتخار می کنیم ؛)

من فکر کنم ترغیب جین آستین، همون وسوسه باشه. اما الان یادم نیست در مورد چی بود! خلاصه ای که گفتی رو هم یادم نیومد!

 

پاسخ:
آری با اسم های متفاوتی ترجمه شده. منم با اسم وسوسه خوندمش.  
در مورد همین عشق و صبر و انتظار. فکر می کنم اسم شخصیت اصلیش «آن» بود. 

ترغیب رو نخونوم

اما یه بار

تو نمازخونه 

فک کنم 

دوستم سرشو رو پام گذاشت و من یه تیکه اشو براش خوندم:))

 

 

پاسخ:
چه قشنگ :)) 
همین اتفاق ترغیبت نکرد که ترغیب رو بخونی ؟ ؛)

یکی‌شون تو سال ۲۰۰۴عه و یکی ۲۰۰۶؟ چه هیجان‌انگیز!! تهش همدیگه رو می‌بینن؟ به خاطر عکسی که گذاشتی میگم.

پاسخ:
اسپویل نمی کنم که بری خودت ببینی :دی
و اما راجع به عکس: فکر کن یکیشون تو گذشته ای که اون یکی از سر گذرونده می تونه ملاقاتش کنه ! حتی اگه اون یکی تو آینده چندان یادش نیاد!
جالب تر شد نه؟! :)

خیلییی

خدا بگم چی کارت نکنه :))

من زیاد وقت فیلم دیدن ندارم این روزا ولی این جذابا رو دانلود می‌کنم بلکه یه روز وقت بشه ببینم :))

پاسخ:
حالا سخت نگیر بالاخره فرصت دیدنشون پیش میاد :)))
( نمی تواند لبخند و ذوق خود را از به ثمر رسیدن پستش پنهان کند)
:)))))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">