شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۰۸ ب.ظ

اگنس گرِی/ آن برونته/ رضا رضایی

                    

درباره دختری به نام اگنس که پدرش یک کشیشه و مادرش علارغم مخالفت خانواده ثروتمندش با این کشیش ازدواج کرده و الان دو تا دختر داره. اگنس با توجه به اوضاعی که دارند، تصمیم می گیره معلم سرخونه بشه اما همه چیز به این سادگی ها که اون فکرش رو می کنه، نیست و علاوه بر مشکلاتی که تو این راه داره، آدم های زیادی هم نیستن که بتونه با اون ها معاشرت بکنه...

تقریبا همیشه از خوندن کلاسیک ها لذت بردم. اگنس گرِی هم نمی گم خیلی لذت بخش بود ولی کتاب بدی هم نبود. فقط انتظارم این بود که پایانش مکالمه هیجان انگیزی داشته باشه! ولی مثل روند خودِ داستان کمی تا قسمتی معمولی و ساده بود. 

-----------------------------------------------------------------------------------------------

- آدم ها نمی دانند چه ضرری به بچه ها می زنند موقعی که به کارهای بدشان می خندند...

- شوق وصال لذتی دارد که خود وصال ندارد...

- آیا کار و فعالیت بهترین چاره دردهای طاقت فرسا نیست؟ کارسازترین پادزهر یاس و دلشکستگی؟ شاید مسکن تلخی باشد. شاید دشوار باشد گرفتار بودن در دغدغه های زندگی به هنگامی که رغبتی به لذایذ آن  نداریم، اسیر زحمت بودن به هنگامی که دلمان آماده شکست است و روح رنجورمان هم فقط برای این آرام می گیرد که در سکوت بگرید. اما آیا کار و زحمت بهتر نیست از آن آرامش و استراحتی که آرزو می کنیم؟

   [تنبلیه و ...] سه تا عکس از صفحاتِ پشتِ سر همند:

              

  

 

۹۸/۰۴/۱۸
مهناز

نظرات  (۱۰)

منم کلاسیک خیلی دوس. اما بیشتر از همه قلم های کلاسیک که تا حالا خوندم، جین آستین رو دوست داشتم.
از خواهران برونته فقط بلندی های بادگیر رو خوندم. متوسط بود به نظرم. نسبت به قلم آستین
پاسخ:
منم خیلی جین آستین رو دوست دارم و بلندی های بادگیر هم مثل تو برای منم معمولی و متوسط بود ولی با همه ی این ها من جین ایر شارلوت برونته رو با هیچ کدوم از کتاب های خواهران برونته و حتی جین آستین عزیزم عوض نمی کنم. حتما بخونش پاییز؛ حتما هم متن کاملش رو بخون چون به شکل خلاصه شده هم هست. با ترجمه محمد تقی بهرامی حرّان هم بخونش و لذت ببر ازش.
دقیقا همون صفحه هایی رو گذاشتی که باید :)
من هنوز نتونستم بگم امیلی رو بیشتر دوست دارن یا شارلوت رو ولی اگر این دو تو رده ی اول باشن، آن با اختلاف کمی رده ی دومه :)
خیلیی دوست دارم این سه تا خواهرو ♡
پاسخ:
:))))
اما با اون همه لذتی که من از جین ایر بردم و از دوست داشتنی ترین کتاباست برام؛ شارلوت اوله و آن و امیلی تو رده دوم. البته باید کتاب مهم تر آن "مستاجر عمارت...." رو بخونم بعد نظرمو بگم.
منم. روزهای سختی رو گذروندن و آخرش هم تو جوونی مرگ سراغشون اومد :(
۱۹ تیر ۹۸ ، ۰۰:۵۸ پرتو کیانی
یه عالمه کتاب تو صف اوناییه که می خوام بخونم...ولی اینم رفت تو صف...:))
پاسخ:
امیدوارم از خوندنش لذت ببری پرتو جان.
کامنتای این پست آوای دلنشینی داشت: پرتو، پرنیان، پاییز ^_^
واقعا؟ آخ جون یه کلاسیک جدید :)
بعد بلندی های بادگیر مکن بود دیگه از خواهران برونته نخونم ها.
خوب شد گفتی.
پاسخ:
بلی... بی نهایت لذت بخشه و تازه بعدش می تونی سریال و فیلمی که ازش اقتباس شده رو ببینی. بهت تا یه حدی غبطه می خورم که تازه می خوای جین ایر رو شروع بکنی. کیف می کنی باهاش. آخ آقای راچستر... آقای راچستر.... حتما با اون ترجمه ای که گفتم بخونش. 
:)) حیفه جین ایر خونده نشه.
فیلمشو خیلی وقت پیش دیدم. یه حدودی ازش یادمه
پاسخ:
اینو بگم که فیلمش یک دهم جذابیت کتاب رو هم نداره!
اینکه فیلمش ساخته شده منو وسوسه میکنه ببینمش D: با اینکه میدونم چون کلاسیک خیلی دوست ندارم بعدش احتمالاً یکم غر میزنم :)))))
پاسخ:
اِ واقعا فیلمش هم ساخته شده؟! من گشتم چیزی پیدا نکردم! اگنس پیتر اشتام اقتباس شده ولی اینو نیافتم! کدوم وب سایتی داره فیلمشو؟!
حدس می زدم کلاسیک دوست نداشته باشی!
نه منکه ندیدم. تو کامنتا فک کردم‌گفتی فیلمش ساخته شده :)
پاسخ:
:))))))))))
آهان! منظورت جین ایره. جین ایرو بخون حسنا یه کلاسیک جذابه. بعد می تونی فیلم و سریالشو ببینی *_^
چه همه ماگ داری!
پاسخ:
آخ... موقعی که این تصویرو میذاشتم گفتم ممکنه یکی فکر کنه خودم گرفتمش! تصویرو از نت پیدا کردم، چون حوصله تصویر ساده نداشتم گذاشتمش که الان عوضش می کنم.
و الا که من با همین فنجون نارنجی که دسته اش افتاده دارم روزگار می گذرونم :)) اگنسم امانت کتابخونه بود ولی لاک قرمز دارم :)
اخه روی دستت یه خال کوچیک مشکی دیده بودم..
قبلا هاکه عکس گذاشته بودی ازدستت
پاسخ:
چه با دقت! خال که تو دستم دارم ولی اکثرا خیلی کم رنگن. یکی دو تا هم خال قرمز کوچیک دارم. 
رفتم دوباره عکسو دیدم. اون قسمت دستم خال ندارم. بزن اگنس گری تصویر قبلی رو می تونی ببینی.
مطلب دومش منو یاد این شعر فاضل انداختـ
به دریا میزنم شاید به سوی ساحلی دیگرـ
مگر اسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر...
پاسخ:
هوووم :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">