شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
يكشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۰۶ ب.ظ

شب سختی بود

دیشب رو از درد اصلا نخوابیدم. صبح چشمام دو تا کاسه خون بود :( از دیشب دندونم درد می کرد اصلا حواسم سمت این نرفت که برم مسکن بخورم. گفتم باید یه مرهمی چیزی روش بذارم. بعد با نمک و فلفل شروع کردم و دیدم نه درست بشو نیست بعد تصمیم گرفتم سیر رنده کنم و بریزم توش و این کار همانا و آتش گرفتن همان! این چیزی که می گم حسی مثل سوزش دهن یا دست به خاطر استفاده از سیر زیاد نبود! ای کاش از همون سوزش ها بود. چنان وحشتناک بود که زود سیرو آوردم بیرون. انگار چندتا سوزنو همزمان داخل دندونم فرو کردن! تا این سن اینقدرررر درد نکشیده بود. درد چنان عمیق بود که گفتم کاش محکم می خوردم به دیوار و حواسم پرت یه درد دیگه می شد یا نه مثلا دستمو اتفاقی با چاقو می بریدم و می دونستم از درد چیکار باید بکنم ولی اون شب که دیشب باشه نمی دونستم با سرم دقیقا چیکار باید بکنم و اون وقت عمیقا متوجه شدم که چه طوری بعضی ها می تونن از درد سرشونو بکوبن دیوار! بعد از اینکه به خودم اومدم یه مسکن ضعیف خوردم. چون خیلی نمیرم سمت مسکن! فکر کن با اون درد عمیق یه کدئین معمولی خوردم :/ امیدوارم هیچکدومتون همچین دردی رو تجربه نکنید.

شب دو سه ساعت تونستم بخوابم بعد دوباره درد دندون از خواب بیدارم کرد و یه یکی دو ساعت تونستم تحمل کنم بعد گفتم اینطوری نمی شه خواستم برم مسکن بخورم که دلم به حال معده ام سوخت چون یادم بود با شکم خالی نباید مسکن خورد. گفتم چیکار کنم چیکار نکنم که باز ای کاش کاری نمی کردم :/ رفتم سراغ نمک و درد دیشبی با اندگی ضعف دوباره اومد سراغم! گُر گرفتم، چشام پر اشک شد و هیچ کاری هم از دستم بر نیومد باید تحمل می کردم! با اینکه دوباره نمی دونستم با سرم چیکار باید بکنم!

۹۸/۰۴/۰۹
مهناز

نظرات  (۶)

الهی :( درد دندون خیلی بده. احتمالا رسیده به عصبت :( برو زود دندون‌پزشکی تا بیشتر از این اذیت نشدی :(
پاسخ:
:((((
حالا ببینم چی می شه!
واعایییی
درد دندون خیلی وحشتناکه لنتی:(((

مهنازا؟
خب برو دکتر عزیزم:(

+عاشقتم ولی ک با اون همه درد بفکر اینی ک مسکن نخوری
غبطه خوردم به اینهمه اراده
ماشاالله ماشالله

پاسخ:
خیلیییییییییییییییییییییییی :(
+ باور می کنی خودمم هنگ کرده بودم :/ تو درد وحشتناک اول که اصلا به ذهنم نرسید بعد که آروم تر شدم یادم افتاد ولی تو اون نصفه شبی هی به خودم گفتم یادت باشه شامم نخوردی پس مسکن بی مسکن! ولی بازم برا خودم عجیب بود. آدم خیلی وقتا خودشم خیلی نمی شناسه!
وای خدایا.... درد دندون از سخت ترین درد هاست... وقتی هم آدم میره سراغ درمانش، انقدر همیشه طولانی میشه که آدمو خسته میکنه. چندین جلسه برای هر دندون آدم معطله دیگه!
تا بدتر نشده برو دکتر اما مهناز...
پاسخ:
اوهوم. خیلی بده ولی بقیه دردهایی که به خاطر دندون تحمل کردم اصلا درد نبودن! این یکی فرق داشت!
اوهوم. سعی می کنم!
سلام
خوبی دوست من؟
فکر کنم توی کتاب بابا لنگ دراز بود که خوندم دندون درد بدترین درد دنیاست
منم تو بچگی دچار شدم و شب تا صبح اونقدر ناله کردم که صبح زود دست در دست پدرم، پشت در بسته دندانپزشکی بودیم!
زودتر برو دکتر تا عذاب نکشی. اینجوری که گفتی باید عصب کشی کنی.
پاسخ:
سلام.
خیلی ممنونم.
الان گفتین کارتونش یادم اومد یه پارچه سفید بسته بود دور سر و دندونش! راست می گفت جودی.
چشم.
اسمتونو نوشتین همنام یاد وبلاگ کوکب سبز افتادم. شما همونید یا یه همنامِ خوبِ دیگه؟!
جدی میگم دیوونه، برو.
من یه سری اینقد دردو تحمل کردم که دیگه تهش به طور اورژانسی رفتم فقط یه درمونگاه پیش دندون پزشک :))
پاسخ:
چشم یه روزی میرم :)
منم از اوناییم که همیشه کارام می مونه واسه دقیقه نود! فرقی نمی کنه جدی باشه یا نه!
چقدر ماهین همگی. ممنون بابت نگرانی هاتون. ماچم نشست رو لپت؟! :)

آره😍😍 😘
پاسخ:
^_^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">