چند تا انیمه!
mirai 2018: من اعتقاد دارم فیلم و داستانی که می بینم، می شنوم و یا می خونم هر چقدر هم که پیام نیک، اخلاقی و مفهوم و محتوای خوبی داشته باشه اما اگر فاقد یک روایت جذاب و درگیرکننده باشه، اون اثری رو که باید روی مخاطبش نخواهد گذاشت. میرای داستان خوبی داره؛ داستان پسر بچه ای رو روایت می کنه که با تولد خواهرش اون توجهی رو که قبلا از دیگران و به خصوص پدر و مادرش، دریافت می کرد، دریافت نمی کنه بنابراین به فرزندِ تازه متولد شده حسادت می ورزه... تا اینجای داستان خوبه اما وقتی باب تخیلات پسربچه باز می شه، داستان کسل کننده و خسته کننده می شه هر چند توی همین تخیلات هم گاها اتفاقات بامزه ای می افته اما روایت اونجوری که باید جذاب نیست.
whisper of the heart 1995: داستان دختریه که به مطالعه خیلی علاقه داره ولی متوجه می شه هر کتابی رو که از کتابخونه می گیره تا بخونه، قبلا پسری اونو خونده و دنبال اینه که بدونه اون شخص کیه... البته داستان دیگه ای که همزمان به جلو برده می شه درباره درگیری های ذهنی این دخترک راجع به راهیه که آینده اش رو باید باهاش بسازه... به غیر از تخیلاتش، خوب بود.
seol station 2016: انسانی که مشخص نمی شه چه جوری توسط کسی یا جانوری گاز گرفته شده، با اولین گازش، ویروس زامبی رو پخش می کنه... برای هجده سال به بالاها مناسبه. جدای از اینکه اندکی ترسناکه، دیالوگ های نامناسبی داره و یک اتفاق که قبل از اینکه ناجور بشه، ختم می شه. اگه اشتباه نکنم طرح فیلم "قطاری به بوسان" با ساخت این انیمه شکل گرفته. در هر صورت انیمه ی تقریبا خوبیه.
sprited away 2001: احتمالا خیلی از شما این انیمه رو تماشا کردید و احتمالا خیلی هاتون هم خیلی زیاد دوستش داشتید ولی من اعتراف می کنم خیلی طولانی بود و گاهی از حوصله خارج می شد و آدم رو خسته می کرد. درسته خیلی از اتفاقات و شخصیت ها اون جور که تو نقدهاش خوندم، نمادین بودن و معانی فلسفی و اینا داشتن ولی برای من چندان جذاب نبود. از اولش هم می ترسیدم که دوستش نداشته باشم. باید بگم که اون سال اسکار بهترین فیلم رو گرفته و یکی از فیلم هاییه که با رتبه خوبی تو لیست 250 فیلم imdb هم هست و اگه اغراق نباشه معروف ترین انیمه ژاپنی هم هست و یکی از محبوبترین و پول سازترین ها. داستانش هم راجع به دختر کوچولویی به نام چیهیروئه که قراره با پدر و مادرش تو یه شهر دیگه زندگی بکنن اما ب طور تصادفی به تونلی می رسن و ازش رد می شن و وارد شهر اشباح می شن و اونجا چیهیرو باید کارهایی رو انجام بده تا بتونه خودش و پدر و مادرش رو نجات بده... یه کوچولو شبیه داستان آلیس در سرزمین عجایبه.
گلی می گه هر وقت تو قبل از دیدنِ فیلم، ازش تعریف می کنی، اون فیلم حتما یه فیلم متوسطه هر چند کلی جایزه برده باشه!
:///