شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
سه شنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۴۹ ب.ظ

از خواب هایی که می بینم!

دیشب عراقی ها حمله کرده بودن داشتیم از دستشون فرار می کردیم. تنها چیزی که یادم میاد استرسی که داشتم بود و اینکه همه چیز خاکی رنگ بود و فرار!

قبلشم از طبقه ی دوم یه پاساژی که هیچ نرده محافظی نداشت افتادم پایین! حس کردم پام شکسته ولی نشکسته بود با این حال من و با یه مصدوم دیگه گذاشتن تو آمبولانس :/
از یه طرف هم با دوستم رفته بودیم پیش روانشناس! یه چیزی شنیدم تو مایه های اینکه خودت باید باهاش کنار بیای؛ مشکلی نداری!!!
چند شب پیش هم یه همچین خوابی دیدم و اینکه یه چیزی به سر یکی وصل کرده بودن و تمام تراوشات ذهنیشو نوشته بودن رو یه بلک بورد! تقریبا دو تا نوشته رو تونستم بخونم قبل از اینکه همه چیزو پاک کنن. یکیش اسم خودم بود با رنگ سیاه نوشته شده بود. با چند تا رنگ مختلف نوشته بودن کلمه ها رو و کلمه های مرتبط با یه رنگ مشخص! تا حدی فضا مثل یه کلاس درس بود.

۹۷/۱۱/۳۰
مهناز

نظرات  (۲۱)

خواب چند شب پیشت چه باحال بوده! به زودی علم هم به این جاها میرسه فک کنم :)
پاسخ:
اوهوم؛آررررره احتمالا! لعنتیا داشتن همه رو پاک می کردن و نتونستم همه چی رو بخونم فقط ذو تا کلمه آشنا دیدم! اَه!
همه ی این ها تو یک شب؟
مثل من.
هر شب پا میشم یک چیزایی تعریف میکنم. دیگه همه عادت دارن.توجه نمیکنن😑☹😁
پاسخ:
سه تای اولو تو یه شب دیدم!
:))))
این خواب اخری چقدر ترسناک بود! مخصوصا اونجا که گفت اسم خودم و مخصوصاااا اونجا که گفت با رنگ سیاه.
بهتر نیست کنار عنوان بنویسین کسانی که بیماری قلبی و قدرت تصور قوی دارن نخونن؟!
پاسخ:
خواب اولی ترسناک تر بودا، حتی دومی :) ولی خب چون منم از اسمم با رنگ سیاه تو خواب شوکه شدم از مغزم استفاده کردم :) بلکه چیزی دست گیرم بشه بنابراین به کلمه های همرنگش نگاه کردم و خب به کلمه جالبی برخوردم :)
خلاصه که شرمنده. از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم :)) حالا که خوبین؟! :)
خودت باید باهاش کنار بیایی...
خواباتم حکیمانه شدن
پاسخ:
همینو بگو! دیگه کم کم باید دیالوگ های تو خوابا رو یادداشت کنم به جای اتفاقات :////
در یک شب، چه تنوع خوابی رو هم دارید ((:

+ منم هر شب زیاد میدیدم و عجیب.ولی چند ساله ول شده.نمیدونم خوبه یا بد !
پاسخ:
بلی... :) این ناخوداگاه و ارتباطش با خوابها مساله عجیبیه!
+ان شا الله که خوب و خیره.
حال خوب نمیذارین واسه ما :0
پاسخ:
آقا ببخشید این بارو، ولی من باز معتقدم ترس نداشت که :) دفعه های بعدی یادتون باشه با پیشفرض هشدار پستامو بخونید :)))))
عاشق وقتایی ام که خواب ها رو با ناخودآگاهم و اتفاقاتی که به خاطرش این خواب ها رو دیدم تطبیق میدم :)) حس خیلی خوب و جذابی داره. اینکه ذهنم چطوری همه این اتفاقای نیمه کاره و حرفای نصفه شنیده تو طول روز رو، تو ناخودآگاه به هم ربط میده تبدیلشون میکنه به یه خواب!

دلم خواب خواست!
پاسخ:
:)))
خوابای خوب خوب ببینی تو روزای پیشِ رو  ؛)
۰۴ اسفند ۹۷ ، ۰۳:۴۲ کاغذ باطله
سلام
دگربار آمدم. (البته نه انتظار میره و نه دلیل داره که به یاد بیارید! نه انتظار میره که کامنت ها اردیبهشت رو یه سر بزنید خصوصا پست های «ک ت ا ب» و «بوی خوش بهار :)» و «بوی چوب سوخته!» یعنی اصلا اصلا ها! )

اما این پست...
اولا : از کجا معلوم عراق و عراقی بوده؟! شاید تو جمهوری دمکراتیک کنگو بودید!! شاید حتی تو گینه بیسائو!!!
دوما : فهمیدم چقد من خواب نمیبینم!! (شاید بخاطر خشک و نچسب بودنمه! خخ)
سوما : کلاس درس تو خواب؟ حتی شبیه ش هم دردناکه!
چهارما و از همه مهمتر : نه ... واقعا بلک بورد؟! بعد از شاهنامه هم دم میزنید؟ شاید رستم گزینه بدی نباشه برای خواب بعدیتون...
(اولا و دوما و سوما و چهارما از لحاظ دستور زبانی غلط هستند شما که نویسنده اید استفاده نکنید! این اشتباهات مال ما مردم کوچه بازاره)

ساعت حدودا سه و نیم شبه و بیخوابی زده به سرم. یه کم دلم هوای دست نوشته تازه کرد.

شروع کردم ولی دوباره دلسرد شدم. هعی!

موفق باشید.
پاسخ:
سلام.
خوش اومدین . نه اتفاقا یادم بود شما رو. خیلی وقته که نیستین. خوبین؟ قرار بود آدرس وبتون رو بدید چی شد پس؟!
نخست :) خب وقتی تو خواب متوجهم که عراقین پس عراقین دیگه :) به همین سادگی. من تو جمهوری دموکرات کنگو و گینه بیسائو چیکار دارم :///////
دوم؛ نفرمایید. ان شا الله اون تعداد اندک خوابهایی که می بینید خوابای خوبی باشن!
سوم؛ نه همیشه :)
چهارم؛ اینو اتفاقا از عمد نوشتم چون اون چیزی که تو خواب دیدم با نوشتن یه "تخته سیاه" اون تصویری که تو خواب بود رو برام تداعی نمی کرد؛ یه جور شی متفاوتی بود. فقط خواستم که یادم بمونه :)) رستم مطمئننا اگه تو خوابم بیاد برای جنگ میاد و منم دل خوشی ازش ندارم این به اون در :) شاید بشه تو خواب تسویه حساب کرد :))  ولی در کل مرسی بابت نکته سنجیتون :)
نکته بعدی اینکه من تو شاهنامه ادعایی ندارم :) منو یه خواننده عادی شاهنامه محسوب کنید. توقعتون ازم بالا نباشه! نویسنده هم به حساب نمیام ؛) البته یادم نمیاد این اولا دوما رو هم کجا نوشتم 0_O
یا خداااا...! اگه تو این بی خوابی ها وب گردی نکنید زودتر خوابتون می بره. جفا نکنید در حق خودتون ؛)
دلسردی رو بذارید کنار و دوباره و دوباره و دوباره شروع کنید.
شما هم همینطور ولی این موفق باشید به این معنیه که دوباره قراره غیبتون بزنه؟!

چه وحشتناک بود اولیا😨

خواب دیدن خوبه،
خوابای قشنگ ببینی:))))
پاسخ:
:))))
مچکرم. تو هم همینطور.
به سر کی وصل کرده بودن؟ میشناختیش؟ 

اون پاساژه تو رو یاد جایی نمینداخت؟ تو خواب برات آشنا بود؟ اصلاً چرا اونجا بودی؟ نفر دومی که با تو تو آمبولانس بود کی بود؟

نسبت به اون دوستت که باهاش رفتی پیش روانشناس تو دنیای واقعی چی احساسی داری؟

+ نمیخوام ازت حتما جواب این سوالا رو به من بدی، ولی از خودت بپرس ؛) بهت کمک میکنه خوابتو تحلیل کنی. 
پاسخ:
تو خواب فکر می کنم می شناختمش ولی وقتی بیدار شدم فقط یادم بود که یه آشنا بود!
پاساژه هم آشنا بود هم نبود. برای خرید. چند نفر بودیم ولی دو تامون افتادیم پایین فقط!
 تحلیل خوابا یه جورایی خیلی سخته!
+ مچکرم ازت!
من نمی‌دونم چرا اما منم خواب جنگ زیاد دیدم. خیلی پررنگ و واضح یادم نمی‌مونن اما تو همشون خونمون سنگره و منم مشغول جنگ /: اصلا داغان.
پاسخ:
یا خدا!!! 
خوابای خوب خوب ببینی. آمین.
مردم از خنده ^^
سلام خوبى؟
^^
منم خواب دیدم بى تى اسینا اومدن خونمون چشن تولدمو گرفتم^^
1/12 تولدم بود

ھپى برس دى ماى سلف^^

پاسخ:
:)
عجب خواب :)
تولدت مبارک باشه یاسی جانم.
سسسسسسسللللامى دو باره^^خوبى

پاسخ:
سلام. خدا رو شکر.

سال نو پیشاپیش مبارک
مهنازِ عزیزم
سال فوق العاده و عزیزی باشه برات ان شاءالله
و سال ظهور آقا ....



پاسخ:
سال نوی تو هم مبااااااااارک.
ان شا الله که برای تو هم...
الهی آمین.
سال نوات مبارک باشه
مهناز جااانم😍😍
الهی ک ارامش و عشق و شادی 
امسال بهت بتابه😍😗
و اون چیزایی ک میخوای برات اتفاق بیوفتهه😍😍
پاسخ:
خیلی خیلی ممنونم.
سال نوی شما هم مبارک.
چه دعاهای قشنگی...
ان شا الله که برای همه سال خوبی باشه برای شما و برای ما هم.
عیدت مبارک نازماهک!
پاسخ:
عید تو هم مبارک نگارایِ جان.
نمیگی دلتنگ ونگران میشم من آخه؟
ی شماره بده ازخودت حداقل ماهک جان ِ ناز
عیدت مباارک
دلتنگتم شدیدا
پاسخ:
من  واقعا شرمنده ام. خلاصه که این بار را بر من ببخشای.
گوشیم به غیر از مواقعی نادر، خاموش بود!
عید تو هم مبااااارک باشه. ان شا الله امسال، سالی پر از سلامتی و شادی و عشق و موفقیت باشه برات. 
منم منم...

عیدت مبارک جانا

پاسخ:
عید شما هم مبارک :)
مهناز کجایی؟ دلم تنگولیده برات دختر
پاسخ:
اومدم. دل منم.
خوش اومدی
پاسخ:
مچکرم.
خوبه که :)
من خودم از اینجور خواب ها لذت میبرم
پاسخ:
این خوب بود ولی همیشه خوب نیست!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">