شاهنامه/ 16
یکی از پهلوانان ایران به نام گودرز تو خواب سروش رو می بینه. سروش بهش می گه سیاوش فرزندی داره پر خیر و برکت که کین سیاوش را خواهد گرفت و پسرت گیو تنها کسیه که می تونه فرزند سیاوش رو پیدا بکنه. گیو دستور پدر رو اطاعت می کنه و هفت سال تمام دنبال کیخسرو می گرده تا حدی که داره ناامید می شه اما کیخسرو رو پیدا می کنه و نشان فرّ ایزدی رو که خالی در بازوی کیخسروئه می بینه. فرنگیس نشان شبرنگ بهزاد رو به کیخسرو می ده و کیخسرو اسب نشان شده اش رو پیدا می کنه. خلاصه قرار می شه پنهانی از توران خارج بشن ولی خبر به افراسیاب می رسه و سپاه اول از گیو شکست می خورن. اونها به راهشون ادامه می دن و از آب می گذرن اما پیران به دنبالشون میاد و گیو قسم می خوره که خونش رو بریزه. پیران اسیر می شه اما کیخسرو به پاس کردارهای نیک پیران از گیو می خواد که نکشدش و برای راست شدن قسمش فقط گوش پیران رو سوراخ بکنه!
پس به ایران می رسن و همه از وجود کیخسرو آگاه می شن و اونو شاه بعدی ایران می دونن اما این وسط طوس که فرزند نوذر و نبیره منوچهر شاهه نمی پذیره و معتقده که اولا کیخسرو از نژاد تورانیانه و ثانیا وقتی کاووس پسری داره که می تونه جاش رو بگیره چرا کیخسرو. پس طرف فریبرز رو می گیره. بنابراین در مقابل گودرز که طرفدار کیخسروه قرار می گیره اما می دونن که این جنگ باعث خشنودی دشمنه پس نزد کاووس میرن و قرار می شه کاووس چاره ای برای حل این مساله پیدا بکنه!