شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
پنجشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۵۸ ب.ظ

زندگی را عزیز دار/ یاپ درهار/ ناصر زاهدی

کتاب برای رده سنی کودک و نوجوانه. داستان راجع به پسربچه ایه که به سنش اشاره ای نمی شه یا من خیلی سرسری خوندمش. ولی از توصیفات کتاب به نظر میاد یه پسربچه حدودا 11، 12 و یا 13 ساله باشه. این پسربچه طی حادثه ی ناگواری چشماش رو از دست می ده و دیگه هیچ وقت نمی تونه ببینه و کتاب حالات روحی و چگونگی روبرو شدن این پسرک با این اتفاق رو روایت می کنه. همینطور نوع برخورد والدین و اطرافیانش رو. "بِر" با افرادی تو همون بیمارستان آشنا می شه که کمک بزرگی بهش می کنن و سعی می کنند تا نگرشش رو تغییر بدن و از اون به بعد پسرک سعی می کنه آدم ها رو از روی حرف ها و صداشون بشناسه فارغ از اینکه در ظاهر ممکنه چطوری به نظر برسن و حتی آدم های نرمال و خوبی به نظر نیان...

اصلا نمی تونستم حس کنم که این واکنش های ساده پس از اون اتفاق، مال پسر نوجوونی باشه که چشماش رو از دست داده و دیگه هرگز نمی تونه دنیایی رو ببینه که توش زندگی می کنه! به نظرم همچین اتفاق بزرگی نمی تونه همچین واکنش های ساده ای رو در پی داشته باشه... از این لحاظ نتونستم خیلی ارتباط برقرار کنم حالا نمی دونم مشکل از توصیفات نویسنده بود یا مترجم! هر دو موثرند و مسلما اولی بیش تر!

یه جایی از کتاب می گه:

«در هر صدا نیز یک قطعه از روح هر کس وجود دارد». 

پیام کتاب هم تو همون اسم کتاب و جمله های داخل کتاب گفته شده:

«زندگی را عزیز دار، حتی اگر زندگی گاه تو را ناامید می کند».

۹۷/۰۷/۰۵
مهناز

نظرات  (۸)

کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی رو خوندی؟ اونم در مورد یه دختریه که وقتی بچه بوده نابینا میشه و توصیفات کتاب از شناخت و مواجهه‌ی این دختر با پیرامونش جالبه.
البته راستش خودم هنوز کامل نخوندمش :))
پاسخ:
نـــــــــه! چه اسم جذابی داره! مردن با گیاهان دارویی :))))) من عاشق گیاهای دارویی ام :) اگه پیداش کنم همین روزا می خونمش.
کتابا رو نصفه رها نکن وقتی جذابن ؛)
۰۵ مهر ۹۷ ، ۱۷:۳۷ پریسا سادات ..
:)
پاسخ:
(:
زندگ را عزیز دار حتی اگر.. .
پاسخ:
هووووووووووم...
خیلی به نظرم ترسناکه این!
خدارو هزاااران مرتبه شکر برا نعمت بینایی..

+یه داستان عاشقانه این سبکی خونده بودم. دختره نابینا شده بود.
توصیفات نویسنده خیلی بامزه و جالب بود.
کارهای آقاهه هم خیلی دوست داشتنی!
داستانشو یکی از دوستای وبلاگی نوشته بود.
چاپ نشده ینی که بخوام معرفی کنم.
فکر نمیکنم تو وبش باشه الان. چون وبشو عوض کرد.
پاسخ:
واقعا خدا رو میلیون بار باید شکر کنیم به خاطر نعمت بینایی و باقی نعمت هاش...
 با خوندن همچین کتاب هایی آدم تازه یادش میفته که چه چیزهای باارزشی داره.  دلم برای پسرک کتاب می سوخت :(
+ چه حیف شد پس.
من چند تا فیلم هم دیدم که یکی از شخصیت ها نابینا بوده. شاید یه روز معرفیشون کردم.
۰۶ مهر ۹۷ ، ۱۱:۰۳ صبورا کرمی
جالبه! اگه چنین کتاب هایی خوب نوشته بشن من هاااشقشونم

چنین کتاب هایی البته با نوشته و ترجمه خوب سراغ داری؟
پاسخ:
اگه منظورت همین موضوعه که نه! فقط همین یکی رو خوندم ولی اگه کتاب های خوب دیگه ای می خوای به آرشیوم یه سری بزن.
خوشبحالت که انقد کتاب میخونی 
پاسخ:
تو هم می تونی بخونی ؛)
امیدوارم این کتابا برام مفید باشن و باعث بشن بیش تر فکر بکنم.
قشنگ رد دادم این مدت. چند تا کتابو با هم شروع کردم با همم ولشون کردم، بعد الان چند تا دیگه رو شروع کردم :|

ولی قطعا برمی‌گردم اونو می‌خونمش
پاسخ:
من خیلی کم پیش میاد چند تا کتابو با هم شروع کنم مگه اینکه یکیش داستانی باشه یکیش نه! و الا وسط راه کم میارم!
ان شا الله.
جلد قشنگی داره:)

فکر میکنم دوسش نخواهم داشت اما:/
پاسخ:
غم انگیزه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">