منهای دو/ ساموئل بنشتریت/ شهلا حائری
اسم و موضوع نمایشنامه برام جذاب بود! درباره نویسنده اش هیچی نمی دونستم ولی نمایشنامه هایی که با ترجمه ی شهلا حائری خوندم، برام جذابیت داشتن.
داستان درباره دو تا پیرمرد بیماره که بیماریشون درمان شدنی نیست و در چند قدمی مرگ هستند برای همین تصمیم می گیرن بی خبر از بیمارستان بذارن و برن تا روزهای آخر عمرشون رو جای دیگه ای باشن. تو این مدت اتفاقات جالبی براشون میفته و ما ازشون درباره گذشته اشون می شنویم.
کتاب کوتاه و جذابی بود؛ طنزش هم بامزه بود... پیشنهادش می کنم. فقط چند ساعت از وقتتون رو می گیره ؛)
اما با وجود کوتاه بودن و با وجودی که چاپ سومش هم مال سال نود و دو بود، چند تا مشکل نگارشی و حتی غلط املایی واضح داشت!!!
می دونین افسردگی اندوهناک چیه؟! افسردگی با دیرکرده... یک واقعه ی اندوهناکی که یک جایی دفن شده و بی خودی ناگهان میاد بالا... واسه خودتون خوب و خوشین، همه چی بر وفق مراده، آروم دارین لحظه ها رو میگذرونین و ناگهان تترق! گذشته خِرِتون رو می گیره... مساله تنها این نیست که به گذشته برگردین تا بفهمین مشکل کجاست... این طوری که خیلی راحت بود... نه، باید بفهمین که مشکلِ کدوم واقعه اندوهناکه... اوایل دنبال گنده هاش می گردین... تجربه ی غم انگیز گنده... [بعد که چند تا واقعه ی غم انگیز رو مرور می کنه می گه:]... لب رودخونه ایستادم و پیش خودم فکر کردم: همه ی ما اندوه کسی هستیم....