عید امسال را به فال نیک می گیرم :)
تقریبا یه ربع مونده بود سال تحویل شه، برقا رفت :| هول هولکی لباسامو که بوی دود می داد عوض کردم، آخه امسال ما دو بار چهارشنبه سوری داشتیم. یعنی دو بار آتیش روشن کردیم :)) خیلی حس خوبی داشت... بعدش تو تاریکی خونه نشستیم و از رادیو شنیدیم که سال تحویل شد، تو تاریکی همدیگر و تحویل گرفتیم، روبوسی کردیم و چند دقیقه ای نمی شد که نشسته بودیم، برق اومد :) خواستیم شاممونو بخوریم دوباره برق رفت :| همین که برق اومد مهمونا هم رسیدن :) بلند شدم پذیرایی کنم وسطش برق رفت :| بعدش هم هی می رفت و می اومد تا اینکه بالاخره رضایت داد به اینکه مهمونِ ثابتمون باشه:))))))
بماند که شامو اصلا نفهمیدیم چه جوری خوردیم بین رفت و آمد برق و مهمونا ؛)
عمه ام اینا موقعی که برق نبود، اومدن؛ قشنگ مشغول پذیرایی از خودشون بودن که برق اومد... می گیم آخیش؛ میگه اَااااه... خیلی حیف شد داشتیم با خیال راحت از هر چی که دوست داشتیم می خوردیم؛ بعد منفجر می شه از خنده؛ ماشا الله شنگول بود :))))))
اولش که برق رفت حالمون گرفته شد! کلی غر زدیم اما خب چه اشکالی داره... عید امسالمون متفاوت تر و بامزه تر بود با کلی حس خوب... اون از چهارشنبه سوریش، اون از رفتن برق، این از این همه حس و حال خوب و مهم تر از همه تقارنش با ماه رجب... و فرصتی که خدا بهمون داده تو این شبای عید که شب آرزوها هم باشه و دعاهامون رو روونه آسمونش کنیم...
انگار امسال قراره همه چی متفاوت باشه و خوب تر...
الهی که برای همه پر از سلامتی و خوشبختی و دلِ خوش و عشق باشه. الهی آمین.