تنها دوبار زندگی می کنیم/ 1386
فیلم راجع به راننده ی مینی بوسیه به نام سیامک که یه مرد منزوی و افسرده است. اون تصمیم می گیره که تو چند روز کارایی رو بکنه که همیشه حسرت انجام دادنشون رو داشته و تو روز تولدش از دنیا بره. تو این مسیر با دختری آشنا میشه که کوله پشتیش رو تو مینی بوس جا گذاشته...
در واقع فیلم راجع به حسرت های زندگیه که حواسمونو از زندگی کردن پرت می کنند!
داستان فیلم به شدت جذابه؛ بیش تر از خودِ فیلم. اسم فیلم هم خیلی جالب توجهه. بازی علیرضا آقاخانی که اولین بازیشه خیلی خوبه همین طور بازی نگار جواهریان.این فیلم اولین ساخته ی کارگردانش هم هست.
صدای بازیگر مردِ فیلم خیلی خوبه و منو یاد بازیگر مردِ شب های روشن انداخت.
فضای فیلم سرده و همین طور نقش مردِ داستان. برای همین گاهی کسل کننده می شه. داستانش غیرخطیه! بیش تر دوست دارم یه داستان خطی رو دنبال کنم تا غیرخطی برای همین اغلب فلش بک ها رو نمی پسندم.
در کل، ارزش تماشا کردن رو داره!
- خوبیِ آدم های غریبه اینه که مجبور نیستن به هم دروغ بگن!
- بعضی وقت ها یه چیزای کوچیکی تو گذشته تبدیل می شن به یه حسرت بزرگ؛ بعد هر چی که زمان می گذره اون حسرته هم بزرگ تر می شه تا یه جایی که دیگه نمی شه ازش فرار کرد...