شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۳۸ ق.ظ

مارک و پلو/ منصور ضابطیان

موضوع این کتاب سفرنامه است. منصور ضابطیان تو این کتاب از سفرهاش به کشورهای فرانسه، اسپانیا، لبنان، هندوستان، ارمنستان، ایتالیا، اتریش، کره جنوبی و آمریکا نوشته.

اسم کتاب جالب توجهه؛ طرح جلدش دوست داشتنیه، متن کتاب خیلی ساده و روانه و با لحنی صمیمی می تونه مخاطب رو با خودش همراه کنه! اما تصاویر داخل کتاب چندان به دل آدم نمی شینه برای اینکه سیاه و سفیده و رنگ ها توش گم شدند! و شاید باید به جای بعضی تصاویر، تصاویر دیگه ای انتخاب می شد!

این کتاب اولین کتابی هست که از منصور ضابطیان عزیز خوندم و دوستش هم داشتم اما می تونستم خیلی بیش تر دوستش داشته باشم اگه توضیحاتش راجع به کشورهایی که بهشون سفر کرده بیشتر می بود! خیلی مختصرتر از اون چیزی بود که فکر می کردم؛ درست زمانی که غرقِ توضیحات نویسنده راجع به یه کشور می شید مجبورید که باهاش خداحافظی کنید و برید به یه کشور دیگه و خب بعضی قسمت های کتاب می تونست خلاصه تر باشه و به جاش از چیزهای دیگه نوشته می شد.

خلاصه این که خوندنش لذت بخشه و باعث می شه خیلی بیش تر از قبل عاشق سفر کردن بشید!

گاهی واقعا لازمه که زندگی رو خیلی سخت نگیریم ؛)

 گویا جلد دوم این کتاب هم نوشته شده با عنوان مارک و دو پلو :)


- آشنایی با سرزمین های دیگر، آدم را از چارچوب دگم فکریش خارج می کند. او را به این نتیجه می رساند که همه ی دنیا همین چاردیواری محصور اطرافش نیست و تازه می فهمد که در گستره ی این جهان چقدر ناچیز است و دنیا چقدر شوخی تر از آن چیزی است که خیال می کرد. در عین حال به این نتیجه می رسد که دنیا آن قدرها هم که فکر می کند بزرگ نیست و آدم هایی به ظاهر غریبه در نقاطی که به لحاظ جغرافیایی، تاریخی و اجتماعی مشابهتی با هم ندارند، یکباره به فصل هایی مشترک از تفکر و احساس می رسند.

- کتاب خواندن در پاریس حرص آدم را در می آورد؛ هر کسی را می بینی یک کتاب در دست دارد و تندتند مشغول مطالعه است؛ سن و سال هم نمی شناسد، سیاه و سفید و مرد و زن و بچه هم نمی شناسد. انگار همه در یک مارتن عجیب درگیر شده اند و زمان در حال گذر است. واگن های مترو گاهی واقعا آدم را یاد قرائت خانه می اندازند. مخصوصا این که ناگهان در یک مقطع خاص کتابی گل می کند و همه مشغول خواندن آن می شوند. آن هایی هم که اهل کتاب نیستند حتما مجله یا روزنامه ای پر شالشان دارند که وقتشان به بیهودگی نگذرد و اگر حتی این را هم نداشته باشند، می توانند از چندین عنوان مجله و روزنامه ای که به لطف آگهی های فراوانشان به طور رایگان در مترو توزیع می شوند، استفاده کنند. فضای پاریس هیچ بهانه ای برای مطالعه نکردن باقی نمی گذارد. شاید برای همین است که پاریسی ها معنای انتظار را چندان نمی فهمند. آن ها لحظه های انتظار را با کلمه ها پر می کنند.




۹۶/۱۲/۰۹
مهناز

نظرات  (۱۲)

عااااخ مهناز نمیدونی چقد دلم برات تنگ شده بوووود.

چقذر وبت خوشگله ~.~
عالی! عالی!
گلی دلم رف:)))))


مارک و دو پولو:دی
تا حالا سفرنامه نخوندم!
پاسخ:
من خیلیییی بیش تررررررر...
مررررسی.
قربونت.
سعی کردم کمی شبیه وب قبلیم باشه که غریبی نکنم ؛)
می بینی چه اسم جالبی انتخاب می کنه. تو کتابخونه فقط همین یه کتابش رو پیدا کردم :( خیلی دلم می خواد بقیه ی کتاباشو بخونم. دوستش دارم.
بخون. این یکی خیلی قشنگ و ساده است و بیشتر هم به قول خودش گزارشه.

سلام خانوم خوشگل :) خونه نو مبارک ... وبلاگتونم خیلی خوشگله :)
پاسخ:
سلاااااااام.
خیلی ممنون.
خوشگلی ازخودتونه ؛)
حس میکنم ابنجا دنج تر از وب قبلته:)))
خوشیاتو ثبت کنی^.^

واقعا اسم جذاببه!
مخصوصا جلددوش;)
اسمش اشناس ولی علان حضور ذهن ندارم
احتمالا ترجمه نکرده کتاب خاصی رو؟!
وقتی از یه چی تعریف میکنی ینی تعرفیه حتما:)))
اگه گیر بیاد:دی 
میخونم حتمن
پاسخ:
واقعا؟! چقدر خوب :)
مچکرم.
اتفاقا می گن جلد دومش خیلی بهتر از جلد اولش هم هست ؛)
ترجمه رو خبر ندارم ولی یه روزنامه نگاره و همین طور یه مجری. احتمالا تو تلویزیون دیدیش و اسمشو شنیدی. رادیو هفت نگاه می کردی؟! مجری اون برنامه بود. الانم یه برنامه ی دیگه دارن که شبا پخش میشه ولی نمی دونم دقیقا از کدوم شبکه و من متاسفانه نمی تونم دنبالش کنم! اسمشو سرچ کن.
مرسی از این همه حس خوبی که بهم میدی.
ان شا الله.
وااااای خدااااا
من چقدر عاشق این بشرممم!!
الان فهمیدم کیه...
عیی جاااان یادش بخیر رادیو هفتو!!
بح بح...
پاسخ:
منمممممممممم :)
آره رادیو هفت، منصور ضابطیان، امیرعلی نبویان و...
مهناااااز جونم.خیلی خیلی خوشحال شدم وبتو دیدم:)
+یادم باشه اینم بذارم تو لیست، اگر دستم رسید بخونم حتما :) جذاب باید باشه....
پاسخ:
وبم هم خیلی خوشحال شد تو رو اینجا دید:)))))
اوهوم. کتاب خوبیه ؛)
چه وب با احساس و خوبی داری پس ^...^

وب من هم کامنتتو دید داره از خوشحالی جیغ میکشه :)
پاسخ:
اوهوم کمال هم نشین درش اثر کرده به گمانم :دی

چه باااامزه، آشنایی زدایی لذت بخشی بود :)
مرسی به خاطر آدرس جدید. 

منصور ضابطیان همون که مجری و گوینده رادیو هم هست؟ نمیدونستم نویسنده هم هست:)
پاسخ:
خواهش می کنم.
درسته همون منصور ضابطیان ؛)  نویسندگیش هم درست مثل مجری گریش دلچسبه.
وای که چقدر اسم وبت دلبره :)

شاید اینجا دارم بلند بلند فکر میکنم...

یه عنوان خیلی خوشرنگ وشیک :)
پاسخ:
مچکرم :)
نمی دونی چقدررر روی اسم فکرکردم و چقدر چیزی به ذهنم نمی رسید که دوستش داشته باشم!
نظر لطفته؛ خوشحالم که حس خوبی بهت داده.
۱۲ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۰۸ زینب (مسافرکربلا)
سلام مهناز جونم وبلاگ جدیدت مبارکه
چقد سختم بود اینجا اومدن بدون لینک داشتن :(
منم خیلی کتاب میخونم شاید هفتاد درصد زمانم تو کتابفروشیو ...ولی مث تو خوب بلد نیستم معرفی کنم کتابارو .
پاسخ:
سلام. مرسی عزیزم.
شرمنده...
و این به نظرم خیلی خوبه... قدرشو بدون ؛) منم خیلی خوب معرفی نمی کنم فقط در حد توانم  !
چه اسم بانمکی روی وبلاگت گذاشتی:))
پاسخ:
:))
انتخاب اسم خیلی سخته! بسی رنج بردم؛)
بااااااباااااا خفن!
شهید کن!
کشته بده!
ای وی!

اصن مردم...
جااانم ب اسم...

عاغا خعلی بیشتر از فوقالعاده رو چ میگن؟
پاسخ:
خفنی از خودتونه؛)
انتظار این همه تعریف رو نداشتم واقعا!!!
آدمو چقدر ذوق زده می کنین :)))))
خوشحالم این اسم به مذاق همه خوش اومده...
نمی دونی چقدر دنبال اسم بودم... اما چیز دلنشین و جذابی به فکرم نمی رسید. برای همین تا چند روز پیش وبلاگم بدون اسم بود اما بالاخره یافتمش ؛)

حالا دوستش داری اسم وبتو؟ یا در فکر عوض کردنشی؟

+موافقم. یکی از سخت ترین کارهاست اسم انتخاب کردن....
پاسخ:
اهوم. از همون اولش حس خوبی بهم داد. اسم های زیادی ردیف کرده بودم برا وب ولی خیلی حس خاصی ازشون نمی گرفتم اما این یکی رو می دوستم - _ *
+ با وجود این که در نگاه اول کار ساده ای به نظر میاد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">