دیشب براهرکی فال میگرفتیم خیلی دقیق درمی اومد
براآقاجون مادرجانم دوتاغزل متفاوت اومدبااین نفهوم که دست ازانتقام وایناهابردار ای صاحب فال
عمه م میگف من روزاسرکارم این دونفر باهم نقشه ی انتقام ازکی میکشن خدامیدونه
ان شاالله که امیدت نتیجه بده مهنازخانومی؛_)
پاسخ:
چه بامزه... بالاخره لو ندادن نقشه ی انتقام از کی رو می کشن؟!
ان شا الله...
پاسخ:
آره فال گرفتم؛ غزلی در اومد که این بیت به نوعی شاه بیت اون غزل بود. نخواستم دیگه کل غزل رو بنویسم به همین یه بیت اکتفا کردم :))
+ ما شا الله... نظرت راجع به این یکی چی بود؟!
فال من این بود :
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کُوْن و مکان بیرون است طلب از گمشدگانِ لبِ دریا میکرد
مشکل خویش برِ پیرِ مُغان بردم دوش کو به تاییدِ نظر حلّ معما میکرد
دیدمش خرم و خندان، قدحِ باده به دست واندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گفتم: «این جام جهانبین به تو کِی داد حکیم؟» گفت: «آن روز که این گنبد مینا میکرد»
بیدلی، در همه احوال، خدا با او بود او نمیدیدش و از دور «خدایا» میکرد
این همه شعبده خویش که میکرد اینجا سامری پیش عصا و ید بیضا میکرد
گفت: «آن یار، کز او گشت سر دار بلند، جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد»
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
گفتمش «سلسلهٔ زلف بتان از پی چیست؟» گفت: «حافظ گلهای از دل شیدا میکرد!»
پاسخ:
ان شا الله که خیره.
امیدوارم زمستون خوب و شادی داشته باشین.
آمین.
ترجیح میدادم النور به کلنل براندون برسه
از اون کسی که به النور رسید کلا خوشم نمیومد.
روحیه النور خیییلی دوست داشتنی بود.
کلی برخورد مناسب بهم یاد داد تو این کتاب :) تو موقعیت های مختلف
پاسخ:
ولی من نه!
فقط ماریان خیلی خوش شانس بود به نظرم سرهنگ براندون فقط به خاطر یه شباهت عاشقش شد!
چرا آخه؟! ادوارد فقط تو گذشته اش بچگی کرده بود!
الینور خیلی ماه بود اصلا... با رفتارهای متناسب.
یه دختر درون گرا که سعی می کرد رفتارهای خودش رو کنترل کنه و در عین حال حواسش به خونواده اش و رفتارهاشون هم بود. دختر عاقلی بود و نه یه درون گرای صرف!
+کلنل برخورداش بیشتر به النور میخورد.
ادوارد ندوس :|
حس میکردم خیلی یه مدلی ه!
پاسخ:
:)))))
+ خب آره خیلی به هم شبیه بودن!
ولی من از ادوارد خوشم میومد، با وجودی که می دونست انتخاب غلطی کرده ولی سعی کرد تا آخر به خاطر قولی که داده بود وفادار بمونه هر چند کاملا به ضررش بود و پا روی دلش گذاشته بود!
اما آخرش شرایط به کمکش اومد!
من ماریان رو چندان دوست نداشتم!
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.