شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۴۸ ب.ظ
در دنیای تو ساعت چند است؟/ 1394
گلی بعد از بیست سال از فرانسه برمی گرده و با فرهادی مواجه میشه که نمیشناسدش ولی فرهاد اونو خوب میشناسه! خیلی خوب!
روایتی از یه دیوووونه ی عاشق یا یه عااااااشق دیوونه؟؟!!!!
داستان یک عشق... یک عشق و نه هیچ چیز دیگر!
فیلم نسبتا خوبی بود. سکانس های بامزه ای هم داشت. من که کلی خندیدم و کیف کردم :))))
صفی یزدانیان راجع به اسم فیلمش گفته که سال ها پیش پاییز پدر سالار مارکز رو خونده و بعدها اون کتاب رو گم کرده اما چند سطر از تک گویی راوی خطاب به محبوبش در ذهنش مونده بوده و بعد دیده چقدر بخشیش برای عنوان این فیلم خوبه" ... کجاست عطر شیرین بیان نفست در این بوی گند غذای سرد؟ گل سرخت کجاست؟ عشقت کجاست؟ در دنیای تو ساعت چند است؟"
- همیشه حواسم پرت بود........ اما نه از تو.... همیشه حواسم جمعِ تو بود گلی...
- دیشب خوابتو می دیدم...
جدّاً...؟!!!
آره... یادم نیست چی بود... یادمه که تو بودی ...
مرررسی... خوشحال شدم ...
+ آخیش... بالاخره یه فیلم دیدم :)
+ یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب! کز هر زبان که می شنوم نامکرر است.
+ چه زومی کردم رو خواب و رویا! خودم می دونم!
+ چقدر هوا سرده. باد مثل تیکه های یخ به صورت آدم می خوره!
۹۶/۰۸/۱۳
بی نهایت فیلم زیبائیه و برای من زیباتر ...
این فیلم رو میشه یه عاشقانه آروم خونوادگی نام گذاری کرد
بهترین بازیگر زن حال حاضر به نظر من در کنار همسر و مادر که زمانی باز از بهترینهای این رشته بوده در شهری که تمام خاطرات بچگی من در اون اتفاق افتاده ...
شخصیتهای داستان که به طرز غریبی آشنا به نظرم میان و اون موسیقی زیبا و منجمد کننده ...
انگار تمام عشق و آرامش رو در این یکجا جمع کرده باشن
و اون اسم ...