شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۳:۱۴ ب.ظ

یکی از دوستام!

بهم میگه دوست دارم تو اوج خوشبختی از این دنیا برم!

می گم آخه چرا؟! من که حاضر نیستم هرگز تو اوج خداحافظی کنم!
میگه چند سالی خوشبخت باشم؛ مزه ی خوشبختی رو حس کنم و بعد...
داشتم تمام سعیم رو می کردم که بهش بقبولونم اینطوری خوب نیست که گفت هر کس یه اعتقادی داره...
 
شایدم نباید بگم هرگز... هرگز نگو هرگز... ولی می تونم بگم دوست ندارم! هر چی دلبستگی کمتر بریدن راحت تر! نه؟!
راضیه، راضیه به مرگ تو اوچ خوشبختی!
+ ای زمین، ای گور، ای مادر
کی در آغوش تو خواهم خفت؟!
نوبتم را به کسی مسپار
نوبتم را به کسی مسپار...
"نادر نادرپور"
۹۶/۰۷/۲۰
مهناز

نظرات  (۸)

هم نظر دوستتو قبول دارم
هم نظر خودتو!

کلا مرگ هر وخ خاست بیاد پذیرام:دی
پاسخ:
تو که هنوز اول نوجوونی و جوونیته:) ان شاالله که صد سال زندگی کنی خوب و شاد و خرم. ولی خیلی خوبه که هر لحظه آماده ی مرگ باشیم. اون وقت درست تر زندگی می کنیم و کم تر هم آلوده گناه میشیم ولی جدا سخته اینجور زندگی کردن. اراده ی پولادین می خواد. منم گاهی وقتا پذیراشم:) نمی دونم شایدم فقط منتظر یه مرگ آروم و با خیال راحت... بیشتر که راجع بهش فکر می کنم، بیشتر تر حس می کنم که نمی دونم؛ نمی دونم چی می خوام! به گمونم زیادی حالم خوش نیست نه؟ اینو می دونم :) باید نشست عمیقا فکرکرد. چقدر حرف می زنم نه؟!!!
من دوسدارم زمانی بمیرم که بامرگم کسی احساس بدبختی نکنه
کسی تنها وبی کس نباشه بانبودنم
اگرچه که خداهست!هست!
پاسخ:
آره منم به اینی که میگی فکر کردم... ان شاالله که سالهای سال سلامت و شاد کنار کسایی که دوستشون داری و دوست دارن زندگی کنی .
به نظر من مرگ توی اوج خوشبختی سخت تره !
به عقیده من تجربه ی دوره های مختلف زندگی لازم و شاید هم لذت بخش باشه
کسی چه میدونه !
اینکه نوه و نتیجه آدم بیان دیدن آدم
اینکه از تجربیات و خاطراتمون براشون بگیم و خیلی چیزهای دیگه میتونه لذت خودش روداشته باشه
من دوس دارم زیاد عمر کنم
اونقدری که به تمام آرزوهای دور و درازم برسم
من هنوز هزار و یک کتابی که بیاد پیش از مرگ خونده بشن رو تموم نکردم
هنوز آهنگا و فیلمهایی رو هم که لازمه ببینم ندیدم
خیلی کشورها و شهرها مونده که ندیدم
غذاهای زیادی هم هست که تست نکردم
از هواپیما با چتر بیرون نپریدم ، کایت سواری نکردم ، پیانو یاد نگرفتم ، والس نرقصیدم ، محل کار رو به سیرک تبدیل نکردم و هزار تا کار دیگه
ولی در هر زمانی که مرگ برسه تسلیم خواست خدا هستم و آرزو میکنم در اون لحظات سخت همراه خودمون دعاهای زیادی داشته باشیم
آمین !
پاسخ:
اوهوم... به نظر منم :( آره تصورش بامزه است مثلا فکرکنید بودا نشسته بعد نوه ها بیان از سر و کولش بالا برن بگن بابابزرگ بابابزرگ برامون قصه بگین :) بعد بودا با سختی آرومشون می کنه؛ دستی به موهاش می کشه، کتاب قصه ای انتخاب می کنه، عینکش رو از روی میز برمیداره، میشینه و بعد به نقطه ی نامعلومی خیره میشه در حالی که لبخند ملیحی رو لبهاشه. تا می خواد کتابو باز کنه بچه ها شلوغ بازی می کنن که نه اول از قصه های خودتون برامون بگین باباااااابزرگ؛) مشتاقانه چشمشون به لبهای پدربزرگشون دوخته شده و پدربزرگ جان شروع می کنند به قصه گویی و از خاطرات هیجان انگیز! خودشون براشون تعریف می کنند و مدام مجبور می شن به سوالات پی در پی بچه ها جواب بدند و یک لحظه لبخند و خنده از چشمها و لبهاشون محو نمیشه...خلاصه بچه ها وقتی یه کوچولو آروم تر میشن با شیطنت هدایتشون می کنه برای گوش سپردن به کتاب قصه ای که مدتهاست تو دستشه و اصلا فراموشش کرده. دنبال عینکش می گرده غافل از اینکه همون جائیه که باید :) کوچکترین کوچولو رو، رو پاهاش می نشونه و کتاب رو باز می کنه؛ بزرگترها هم کم کم به این جمع اضافه می شن و بودای پدربزرگ شروع می کنن به خوندن........ بعــــــــــــد می بینند که دارند جواب مهناز به کامنتشون رو می خونند! :)))))))))) و مهناز براشون آرزو می کنه: ان شاالله که سالیان سال، صد و بیست سال با سلامتی و خوشی کنار اونایی که دوستون دارن و دوسشون دارید زندگی کنید و ان شاالله که این دوره ها رو تجربه کنید. الهی آمین. چه آرزوهای قشنگ، عجیب و جالبی! خیلی براتون هیجان انگیزه با چتر از هواپیما بیرون بپرید؟!! شما رو نمی دونم ولی به نظر من که ترسش بیشتر از هیجانشه! ولی امیدوارم و ان شاالله که به تک تک این آرزو ها و همین طور بقیه آرزوهاتون برسید همراه با یک زندگی شاد و عمری طولانی و با عزت... الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی آمیـــــــــــــــــــــــــــــــــن... چقدررررر زیاد حرف زدم نه؟!
۲۲ مهر ۹۶ ، ۲۰:۲۸ زینب(مسافرکربلا)
حتما دلش نمیخواد روزای سختی و بیماری و تنهاییو تجربه کنه ...
من دوست دارم پیر نشم و از این دنیا برم ....اصلن پیرو دوست ندارم حتی پیری سلامت رو ...دوس ندارم حتی تجربش کنم ...ینی میشه ؟
پاسخ:
هیشکی دلش نمی خواد! نمی دونم اصلا چی بگم زینب عزیز... تازه اول جوونیته؛ امیدوارم سالهای سال خوب و خوش زندگی کنی.
هعی...قلبم یه جوری شد خوندمش :)

جای فکر داره
پاسخ:
ببخش! اوهوم.
۲۷ مهر ۹۶ ، ۲۰:۱۵ مریم(دخترک)
منم وقتی بی مرامی و بی شخصیتی یکی رو دیدم که بهم خیانت کرد و تموم زندگیم رو نابود کرد تصمیم گرفتم در اوج خوشبختی که داشتم خودکشی کنم...
بارها امتحانش کردم ولی انگار خدا پذیرا نیست که بیفتم تو گناهی که در شان یه دختر نیست...
تو اوج خوشبختی و خوشحالی کنکورم چنان دلم شکست و داغون شدم که دیگه هیچ اهمیتی نداشت و نداره که چی قبول شدم و حال و اوضاع الانم چطوره...
ولی من هیچ وقت طرفمو نمیبخشم
اخه اون خوشی و لبخند رو برا همیشه از صورتم گرفت...
امیدوارم خدا بدتر ازاین دلشو بشکنه...اینو گفتم اخه بد جوری دلم ازش گرفته و ناراحتم ازش...شایدم درست نیست حرفم ولی ناراحتی اینا حالیش نیست..
خوشبخت بودم ولی دیگه فعلا هیچ خوشی و شادی تو خودم نمیبینم...
لعنت به تموم ادمای بی مرام این دنیای لعنتی
پاسخ:
هیچ کسی اونقدر ارزش نداره که به خاطرت خودت رو بکشی. امانت خدا بیش تر از این ها ارزش داره. همه امون باید حواسمون باشه. در شان هیچ کس نیست. خدا گفته گناهه پس دیگه سمتش نرو دوست خوب من. اتفاقا باید به خاطر قبولیت و رشته ای که داری می خونی خیلی هم خوشحال باشی اونم فقط به خاطر خودت. به خاطر اتفاقات دیگه شیرینی این اتفاق رو از یاد نبر. اینجوری نگو. مطمئن باش که دوباره لبخند می زنی. مطمئن باش که دوباره می خندی و خوشبخت تر هم خواهی شد. چرا لحظه هاتو با فکر کردن به کسی که ارزشش رو نداره خراب می کنی. این کارو نکن لطفا. شاید باید ببخشی تا آروم بشی! لطفا به تموم چیزهای خوبی که داری فکر کن، به سلامتیت، پدر و مادرت، قبولیت... باور کن خیلی از چیزایی که داری آرزوی خیلی هاست مریم عزیز. به آینده امیدوار باش و از الانت لذت ببر. خیلی از اتفاقات دیگه تکرار نمیشن و زمان هم به عقب بر نمی گرده... زودتر از این حال بیا بیرون. اینقدر غمگین نباش.
منم دوست ندارم که تو اوج خوشبختی از دنیا برم بلکه کاملا برعکس!!!
پاسخ:
کاملا برعکسشم تلخه ولی حداقل آدم راحت میشه!
۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۷:۵۷ مریم(دخترک)
سلام
نظر منو چرا تایید نکردی هنوز؟
پاسخ:
علیک سلام. بخشید گفتم شاید نخوای عمومیش کنم! ایمیل رو هم گفتم شاید چک نکنی :( معذرت میخوام. تایید کردم با جواب ؛) خوبی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">