سه شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۳:۱۴ ب.ظ
روح شعر!
حقیقتش با اشعاری که ترجمه میشن نمی تونم ارتباط بگیرم و برام اونقدری دلنشین نیستن که مشتاقانه برم سمتشون.
به نظرم این جور می رسه که با ترجمه فقط جسما منتقل می شن و روحشون جا می مونه؛ این روح رو از دست میدن، برا همینه که کمتر شعری هست که ترجمه شده باشه و واقعا به دل بشینه اما درباره آثار منثور فرق می کنه شاید کوتاه و بلندی اثر تاثیر زیادی تو این مورد داره. برای این که شعر کوتاهه و شاعر تمام احساسش رو می خواد تو همون چند کلمه بیان کنه، احساساتی که فقط با اون کلمه ها می شه بیانش کرد و با قواعد مختص به همون زبان مبدا!
# دوستت دارم من ای درجسم عالم جان حسین
آذری می خوانمت جانیم سنه قوربان حسین
۹۶/۰۷/۰۴
منم قبول دارم!
ولی گاهی یک درد ،یه دلتنگی، یه تنهایی اونقدر همگانیه
که حتی با یه شاعر ژرمنی هم میتونی همدردی کنی...
درسته ک شاید زیبایی های لفظی و تصور شعریش نرسه
اما اون حس اونقدر خوب بیان میشه که تو اونو با تمام وجود درک میکنی!