شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
سه شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۳:۱۴ ب.ظ

روح شعر!

حقیقتش با اشعاری که ترجمه میشن نمی تونم ارتباط بگیرم و برام اونقدری دلنشین نیستن که مشتاقانه برم سمتشون.
به نظرم این جور می رسه که با ترجمه فقط جسما منتقل می شن و روحشون جا می مونه؛ این روح رو از دست میدن، برا همینه که کمتر شعری هست که ترجمه شده باشه و واقعا به دل بشینه اما درباره آثار منثور فرق می کنه شاید کوتاه و بلندی اثر تاثیر زیادی تو این مورد داره. برای این که شعر کوتاهه و شاعر تمام احساسش رو می خواد تو همون چند کلمه بیان کنه، احساساتی که فقط با اون کلمه ها می شه بیانش کرد و با قواعد مختص به همون زبان مبدا!
# دوستت دارم من ای درجسم عالم جان حسین
آذری می خوانمت جانیم سنه قوربان حسین
۹۶/۰۷/۰۴
مهناز

نظرات  (۶)

اهوم..
منم قبول دارم!

ولی گاهی یک درد ،یه دلتنگی، یه تنهایی اونقدر همگانیه
که حتی با یه شاعر ژرمنی هم میتونی همدردی کنی...
درسته ک شاید زیبایی های لفظی و تصور شعریش نرسه
اما اون حس اونقدر خوب بیان میشه که تو اونو با تمام وجود درک میکنی!
پاسخ:
:)))) می فهمم چی میگی صالحه! بعضی از قطعه ها واقعا دلنشین هستن اما می دونی...؛ وقتی یه کتاب شعر ترجمه شده از یه شاعر خارجی! می خونی و بعد بین مثلا صد تا قطعه شعر، فقط یکی دو تاش نظرت رو جلب می کنه! باید هم به همچین نتیجه ای برسی و فقط هم به خاطر یک کتاب نیست؛ چند تا کتاب از چند تا شاعر مختلف و معروف! و با مترجم های مختلف!
مترجم ملموس و زیبا ترجمه نمیکنه
و البته کار خیلی سخت و مشکلیه.
پاسخ:
درست می گین و قبول دارم که ترجمه ی این اشعار هم کار سختیه و مترجم هم تمام تلاشش رو می کنه اما فقط بعضی از اشعار ترجمه شده دلنشین می شن.
اخوان ثالث میگه :
شعر محصول بی تابی آدمهاست در زمانی که شعور نبوت بر اونها تابیده باشه
شاید برای همین هست که ترجمه ی شعر با روح اون انقدر فاصله داره
شاعر حالت زیبایی رو در حین گفتن شعر تجربه میکنه که مترجم فرسنگها از اون دوره
برای همین بعضی از مترجمین که برای کار و هنرشون اهمیت قائل هستن بطور مرتب با نویسنده و شاعر مکاتبه میکنن تا منظور اصلی رو کشف کنن
ولی این مورد همیشگی نیست و در بعضی موارد اگه نویسنده یا شاعر در قید حیات نباشه نمیشه از این طریق استفاده کرد و بالاجبار باید با فرض و گمان ترجمه ای هر چه نزدیک تر انجام داد
پاسخ:
آفرین؛ دقیقا. اون حس نابی که شاعر موقع سرودن شعرش داشته و باعث به وجود اومدن قطعه شعری شده، موقع ترجمه گم میشه، کم رنگ میشه یا اکثر مواقع اصلا منتقل نمیشه... البته نباید انکار کرد و من هم منکر این نیستم که گاهی ترجمه های بی نظیری هم در این بین وجود دارن.
عاره در کل حرفتو قبول دارم
این اتفاق تو یه کتاب 100صفحه ای شاید به تعداد انگشتای دست بیوفته!
پاسخ:
:))
ببین فقدشعراینطوری نیس.حتی کتابها
نمیدونم یعنی یادم نیس اسم مترجم کتابای آناگاوالدا رو
ولی یادمه که هرسری دلبسته ی ترجمه های روونش میشم
پاسخ:
راست می گی اما شعر به دلایلی که اشاره کردم سخته ترجمه کردنش. وااای کتابای آناگاوالدا خیلی دلنشینن اصلا. مترجمش یادم نیست ولی مال نشر قطره خیلی خوبه.
محبوب آذری ونازدارِ من چطوره؟
پاسخ:
می شه گفت خوبه :) چقدرر لطف داری به من. نگارا یاد "یک عاشقانه آرام" افتادم. من چرا نمی تونم این کتابو تمومش کنم؟!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">