شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۵۹ ب.ظ

اتاق/ اما دون اِهو/ علی قانع

احتمالا کتاب اتاق رو خوندین و یا راجع بهش شنیدین. اما اگه چیزی راجع بهش نمی دونین من خودم دلم نمی خواد خلاصه ای ازش بنویسم و داستان لو بره. چون خودم دوست داشتم که بدون هیچ پیش زمینه ای شروعش می کردم. پس اگه چیزی ازش ندونید و کتاب رو شروع کنید بهتره.مطمئن باشید که کتاب فوق العاده ایه...خیلی خیلی زیاد. سال 2010 نوشته شده و جایزه های زیادی رو برده و فکر می کنم دو سال پیش هم فیلمی ازش اقتباس شده که اقتباس موفقی هم بوده.

* اون فقط شبیه یک انسانه اما درونش هیچی وجود نداره.

گیج می شوم: «مثل یک روبات؟»

- بدتر

- توی داستان باب بیلدر هم یه روبات بود.

مامان خم می شود و می گوید : «جک، می دونی قلبت کجاست؟»

قفسه سینه ام را نشان می دهم: »بوم، بوم، بوم...»باهاش چیزها رو احساس می کنی، وقتی ناراحتی، ترسیدی و یا حتی می خندی. این مربوط  به قسمت پایین تر می شود، فکر می کنم توی شکمم است.-

 خب اون اصلا نداره.

- شکم؟

مامان می گوید: «نه، احساس»

به شکمم نگاه می کنم و می پرسم:»پس به جای این چی داره؟»

مامان می غرد:«هیچی، فقط شکاف».


* فکر می کردم موجودات یا انسان هستند یا نیستند؛ نمی دانستم یکی می تواند فقط کمی انسان باشد. پس باقی ذره های بدنش چه می شود؟

۹۶/۰۱/۱۵
مهناز

نظرات  (۶)

۱۵ فروردين ۹۶ ، ۲۰:۱۷ زینب(مسافرکربلا)
سلام مهناز جون
من این کتابو خوندم :)
جالب بود ....یه تجربه متفاوت :)
پاسخ:
سلام عزیزم. چقدر خوب واقعا هم... یه کتاب بی نظیر...
فانتزیه؟!

سلام:)
خوبی بانو؟
حالت خوب شد؟
پاسخ:
نه. با الهام از یه داستان واقعی نوشته شده و روانشناسانه هم هست. علیک سلام:) خوبم. فکر نمی کردم کسی حال نه چندان خوب من رو یادش باشه. مرسی صالحه ی عزیز. الان گرفتار یک سرماخوردگی دردناکم.
روانشناسانه دوس...


عزیز دلم این چ حرفیه!؟
ب یادت بودم

خوندم درباره سرما جان سوز و سرماخوردگیت

بهتر نشدی؟

بیشتر مواظب خودت باشه بانو جان...

ان شاالله ک بهتر شی
پاسخ:
پس توصیه می کنم بخونیش صالحه عزیز. فعلا که اثری از بهبود نمی بینم. تموم بدنم درد می کنه. تا حالا این طوری سرما نخورده بودم. چشـــــــــــم. ان شاا... ممنونم ازت دوست مهربون من.
مهناز بانو ... !
شما اینهمه کتاب خوب و بی نظیر رو چطوری پیدا میکنی ؟
این یکی از بی نظیرترین کتابهایی هست که خوندم
فکر میکنم براساس یه داستان واقعی هم هست
یه موضوع بکر و جالب که اتفاقا خیلی هم اتفاق میفته
من لیست کتابهایی که پیش از مرگ باید خونده بشه رو دارم و از روی اون لیست دارم همه اون کتابها رو میخونم ولی صادقانه بگم گاهی از خوندن بعضی از اونها نه لذتی میبرم نه اصلن چیزی میفهمم
ولی کتابایی که شما معرفی میکنی واقعا عالین
خدا حفظتون کنه . آمین
پاسخ:
بعله...! همیشه که کتابای خوب، خوب نمی خونم. چه خوب که شما هم خوندینش. بله از یه داستان واقعی الهام گرفته شده. آره متاسفانه از این جور اتفاقا خیلی می افته. هوووم...! اتفاقا منم یه زمانی نه چندان دور، یعنی حدودا تا همین سه چهار ماه پیش از رو همین لیست، کتابایی که می خواستم بخونم رو انتخاب می کردم. بعد دیدم چرا باید خودم رو مجبور به خوندشون کنم وقتی حتی بعضی هاشون هیچ حسی رو در من بر نمی انگیزه :| خلاصه ی بعضی هاشون رو می دونستم و اصلا هم دلم نمی خواست شروعشون کنم. خلاصه با خودم گفتم چه کاریه؛ کتابایی رو بخون که دوستشون داری، که وسوسه ات می کنن برا خوندن و این جور شد که لیسته رو کنار گذاشتم و وقتی کتابی رو به انتخاب خودم می خونم و بعد دوستش دارم و می بینم که تو اون لیست هم هست بیش تر لذت می برم. حداقل فعلا :) فعلا به دوست داشتنی هام می رسم. برا خوندن کتابای اون لیست باید حوصله داشت که من خیلی آدم با حوصله ای نیستم فعلا ؛)) بعد، من مثل دخترک دزد کتاب، بعضی وقت ها فقط از روی اسم یک کتاب انتخابش می کنم. و بعدتر این که همه ی کتاب هایی هم که می خونم لزوما برام دوست داشتنی نمی شن اما به این طور انتخاب کردن هام اعتماد دارم :)) خب تو کتابخونی هم سلیقه ها متفاوته و بعضی ها کتابهایی که من معرفی می کنم رو دوست ندارن احتمالا. خیلی خیلی ممنونم و همین طور شما رو آمین.
خوشحالم که از کتاب لذت بردید ویت عزیز . پایدار باشید
پاسخ:
و من خوشحال تر شدم و ذوق زده بابت نظری که گذاشتید. خیلی خیلی ممنونم. سلامت باشید.
پس این کتابو اینجا دیدم؟؟
تیر بود به گمونم که خوندمش...
واقعا جلدش برام اشنا بود!اما هرچی فک کردم یادم نیومد!!

خیلی خووب بوداصن!
واقعا کتاب بینظریه...خیلی خاص

(میخام فردا برم کتابخونه؛اون نمایشنامه هایی ک گفتی رو سرچ کردم نداش:|
گفتم سری به بقیه کتابات بزنم)
پاسخ:
احتمالا! البته این احتمال هم وجود داره که یه جای دیگه هم دیده باشیش. آره خیلی خیلی متفاوته و موضوع خاصی هم داره. چه حیف که نداشتن. اصلا از اشمیت کتابی ندارن؟! امیدوارم اینجا یه کتابی نظرت رو جلب کرده باشه برا خوندن. "بابالنگ دراز" رو بخون اگه نخوندی یا "رازم را نگه دار"؛ مطمئنم از هر دو خوشت میاد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">