شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۳۹ ق.ظ

اگنس/ پتر اشتام، محمود حسینی زاد


از جمله ی کتاب هائیه که توضیح پشت جلدش خیلی دوست داشتنیه:
نویسنده ای سوئیسی در کتابخانه ملی شیکاگو با اگنس آشنا می شود: دانشجوی فیزیک و زنی بسیار حساس.اگنس از نویسنده می خواهد تا رمانی درباره او بنویسد. زن مانند مدلی می نشیند و مرد می نویسد؛ ابتدا از سر تفریح و بعد انگار که سرنوشت بخواهد، تخیل مرد آغاز می شود تا واقعیت را دگرگون کند...
داستان شروع تکون دهنده ای داره. خیلی خیلی روونه و ترجمه اش هم خوبه و چون کم حجمه در عرض یک روز می تونید بخونیدش. شروع که کنید فکر نکنم تا موقعی که تموم بشه بزاریدش زمین.من پایان اول رو دوست تر داشتم ولی شاید اونطوری این کتاب این قدر شاخص نمی شد.
-رابطه ما در فکرم خیلی بیش تر از واقعیت پیشرفته بود. شروع کرده بودم در مورد او فکر و خیال هایی بکنم در صورتی که هنوز حتی با هم قرار ملاقاتی هم نگذاشته بودیم.- هر کدوم ما به نوعی پس از مرگمون به زندگی ادامه می دیم. در یاد سایر آدم ها، در یاد بچه هایمان و در چیزی که خلق کردیم.
- هر وقت یه کتاب رو تا آخر می خونم، غمگین می شم.داستان که تموم می شه زندگی آدم هم به آخر می رسه ولی گاهی هم خوشحال می شم وقتی که پایان داستان مثل رها شدن از یک خواب ناراحت کننده است، احساس سبکباری و آزادی می کنم، انگار تازه به دنیا اومده باشم. گاهی از خودم می پرسم یعنی نویسنده ها می دونن که چیکار می کنن؛ با ما چیکار می کنن؟
۹۵/۱۱/۱۳
مهناز

نظرات  (۵)

امروزکتاب (یسنای عشق)روخریدم
یکم ازشو خوندم
وهی دارم تاسف میخورم چرا انتخابم بهترنبوده:|
وچرا کتاب بی شعوری روپیدانکردم:(
پاسخ:
این جور که از اسم کتاب برمیاد حتما یه رمان ایرانیه! اکثرا رمان های ایرانی قدیمی هاشون خوبن. رمان های حداقل بیست، 30 سال پیش. تعریف بی شعوری رو منم شنیدم ولی فعلا موفق به خوندنش نشدم.
گاهی از خودم می پرسم یعنی نویسنده ها می دونن که چیکار می کنن؛ با ما چیکار می کنن؟
؟؟؟؟؟؟...
پاسخ:
و؟؟؟!!
البته یه کم خوندم دیدم مث رمانای آبکی اینترنتیه!
ولی الان مامانم داره میخونش میگه داستان قشنگ میشه!
بی شعوری رو بابام خونده میگه جالب نیس:-o
میگه نتیجه گیری کلیم ازاین کتاب اینه که هممون چقد بی شعوریم:دی
بعدبه منم اشاره میکنه میگه من فک نمیکردم نگاربی شعورباشه ولی الان فهمیدم حتی نگار هم بی شعوره
عاشششششششق بابامم یعنی.
همچی نتیجه ای خیلی چیز مهمیه
مگه نه؟؟؟
پاسخ:
من اصلا سمت همچین داستان هایی سعی می کنم نرم هرچند قبلنا یه چند رمان این جوری خوندم ولی از بین رمانهای ایرانی، همخونه رمان معروفیه و تعریفش رو شنیدم اگه بتونم پیداش کنم می خونمش. اتفاقا همه هم با خوندن بی شعوری به همین نتیجه می رسن :| در کل جالب به نظر می رسه و نتیجه اش وسوسه ات می کنه برا خوندنش :)) چه بانمک! خدا پدر جان ماهتون رو حفظ کنن الهی. البته که مهمه یاد این شعر افتادم. آروم آروم بخون قاطی نکنی فقط ؛)) آن کس که بداند و بداند که بداند/ اسب شـرف از گنبد گردون بجهـاند آن کس که بداند و نداند که بداند/ بیدار کنیدش که بسی خفته نمـاند آن کس که نداند و بداند که نداند/ لنگان خرک خویش به منزل برساند آن کس که نداند و نداند که نداند/ در جهــل مرکــب ابـد الـدهر بمــاند
آن کس که نداندونخواهندکه بداند
حیف است چنین جانوری زنده بماند

(همی الان رسیدیم به مشهد):))
پاسخ:
خیلی خیلی با نمک بود نگارا... خدا شادت کنه دختر... رسیدن به خیر
دفعه قبل ک اومدم نصفه موند نظر گذاشتنم نتم پرید:))

باز عامدم:))

چقدر دو تای عاخری ک گفته خوب بود
پاسخ:
خوش اومدی... دفعه قبلی که اومده بودی آنلاین بودم و همون لحظه جواب کامنتاتو می دادم. حس می کردم که بازم کامنت بزاری که یهو رفتی... و تو چقدر خوبی دختر... کلا کتاب خوبیه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">