شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۵ ق.ظ

وفادار

خودم را در آغوش گرفته ام

نه چندان با لطافت، نه چندان با محبت اما وفادار... وفادار...

"ساموئل بکت"

۹۵/۰۳/۲۷
مهناز

نظرات  (۵)

سلام

وبلاگت عالیه

به وبلاگ منم سر بزن
پاسخ:
سلام. خوش اومدین. لطف دارین شما. چشم.
۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۳ دل سوختگان
تنهایی
برف نیست که بنشیند و آب شود ...!!
باران نیست که
به شیشه دلت بزند و اندوهت را ببرد ...!!
تنهایی درخت است ...!!!!
ریشه می دواند در جانت ...!
قد میکشد در خیالت ...!!
بهار گل میدهد به دلتنگی ...!!
تابستان کلافگی هایت میوه میشود ...
پاییز می ریزد به دیوانگی ...
و زمستان به مرگ می کشاندت ...!
و تو ...
چهار فصلت را هوای پریشانی می گیری
و اکسیژن بی تابی پس میدهی ...
دستانت همیشه گشوده ست ...!!
شایددرآغوش بگیردت ...!!
فصل پنجمی به نام
عشق ...!!!.

سلام .
با پُست گذشت سال بروزم .
ممنون می شوم که تشریف بیآورید و نظر زیبایتان را بگویید ...
پاسخ:
چقدرررررررر متن قشنگی بود بی اغراق ... و متاسفانه بیانگر حال و هوای خیلیا و شاید من :((
فقط وفادار
بخدا همین کافیه...
شاید این جمله معروف ساموئل بکت تعبیر دیگه ای از " تنهایی ، محتوم ترین سرنوشت هر آدمی هست " رو بده !
شاید ...
پاسخ:
شاید...
چقدر حس خوب
پاسخ:
اووهوووووم... و کمی تا قسمتی غم انگیز...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">