شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی

۲۷۶ مطلب با موضوع «معرفی فیلم» ثبت شده است

اولین قسمتشو ندیده رفتم دومی رو دیدم. البته نمی دونستم که قسمت اولی هم داره. ولی نگران نباشید از اونایی بود که قسمت اولشم نبینی دومی رو متوجه می شی. به نظرم که فیلم جالبی بود هر چند به نظرم می تونست کوتاه تر از این هم باشه تا جذاب تر بشه ولی قطعا ارزش یکبار دیدن رو داره. اما شما اگه خواستید ببینید هم قسمت اولش رو ببینید هم دومی رو...


ماجرا از این قرار بود که یکی می خواست با یکی ازدواج کنه ولی از یه جا به بعد شک کرد که اون می خوادش یا یه نفر دیگه رو می خواد. بعد از این ور یه نفر دیگه هم بود که یکی رو می خواست ولی اون با وجود اینکه دوستش داشت می ترسید قدمی در جهت این تغییر مثبت برداره.  یکی هم بود که یکی رو  می خواست ولی هی دنبال کسای دیگه هم بود و اون یکی هم تلافی می کرد. بعد یکی هم بود که تکلیفش با دو نفری که می خواستنش مشخص نبود و در این بین دنبال تمامِ گزینه های ممکن دیگه هم بود :دی ... بعد دو نفر هم بودن که کم کم داشتن عاشق می شدن... یکی هم بود که حس کرد تنهاست و می خواست یه کاری برا خودش بکنه...و یکی هم بود که تنها بود...

اینا رو گفتم که بگم به غیر از زوج اول بقیه تقریبا همه مسن بودن و یه پاشون لب گور بود. نکته مثبت فیلم همین بود که اینا واقعا با وجود اینکه خودشون هم می دونستن دیگه پیر شدن اما سعی می کردن زندگی کنند و لذت ببرند.

+ یه آهنگ هندی بود که دختره اوایل فیلم باهاش تمرین می کرد. خیلی قشنگ بود. اگه این فیلمو دیدین و اون آهنگه رو تونستین پیدا کنین یه جوری به دستم برسونیدش لطفا :)

+ این فیلم توی هند ساخته شده ولی محصول کشور انگلستانه! و از بین حدود ده بازیگر اصلیش سه تاشون هندین فقط! به انگلیسی هم حرف می زنن ؛)


+                                      


۶ نظر ۱۵ آذر ۹۷ ، ۱۳:۴۳
مهناز
فیلم های که این چند روز دیدم:
هوو: یه قیلم تقریبا بی مزه و شلخته بود. مال سال 84. بعد از چند دقیقه، کسل کننده شد. بازیگر اصلیش رضا عطاران بود. باور می کنید  اصلا دقیق متوجه نشدم موضوعش چی بود؟! فقط می دونم مربوط می شد به خرید و فروش زمین و اختلافاتی که این وسط بین چند نفر به وجود اومده بود و زن رضا عطاران هم یه طرف ماجرا بود و از بس زنه فقط به کار اهمیت می داد، رفت یه زن دیگه هم گرفت و ...
من و شارمین: من فکر می کردم شارمین یه اسم دخترونه است :/  فیلم راجع به دختریه که به ماورا و مخصوصا فال و پیش بینی آینده و این چیزا اعتقاد داره و عمه اش که یه فال گیره، اسم همسر آینده اش رو بهش گفته و اون همه ی موقعیت های خوبی که براش پیش میاد رو نادیده می گیره و دنبال آدمی با اون اسم و مشخصاتیه که عمه بهش گفته!
فقط خوش رنگ و لعاب بود و بعد از بیست دقیقه روندش تکراری می شه و از پا میفته! بازیگراش: ویشکا آسایش، مجیدصالحی،؛ سحر قریشی ، پژمان بازغی و گوهر خیراندیش!
ناهید: دوستش داشتم. بازی ها خوب بود و داستان خوبی هم داشت. شاید بیش از یک بار ارزش دیدن داشته باشه ؛) ساره بیاتِ دوست داشتنی و پژمان بازغی بازیگراش بودن. اولین فیلمی که از نوید محمدزاده دیدم. نمی دونم چرا الکی در برابرش گارد گرفته بودم. بازیش انصافا خوب بود.
فیلم راجع به زنیه که به خاطر اعتیاد همسرش ازش طلاق گرفته و حضانت فرزندش رو به شرطی که ازدواج نکنه گرفته اما الان عاشق مردی شده که وضع خوبی هم داره و باید انتخاب کنه...!
این فیلم کلی جایزه بین المللی هم گرفته.
2012: داستان فیلم از این قراره که طبق پیش بینی های تقویم مایا قراره دنیا نابود بشه و آخرالزمان نزدیکه. کشتی هایی به این منظور ساخته شده تا تعداد محدودی از آدم ها نجات پیدا بکنند و این آدم ها عموما آدم های مهم و ثروتمندند!
حدود دو ساعت و خرده ای بود و  به خاطر طولانی بودنش گاه خسته کننده می شد. برای سرگرم شدن خوبه!
تعدادی از دانشمندان ناسا گفتن این فیلم از لحاظ علمی چرندترین فیلم تاریخ سینماست!
انیمه the girl who leapt through time: مال سال 2006.این انیمه راجع به دختریه که متوجه می شه می تونه تو زمان پرش کنه و به گذشته برگرده. بنابراین کم کم تصمیم می گیره تا بعضی چیزهای کوچیک رو تغییر بده. مثلا سعی می کنه امتحاناتشو خوب بده و اشتباهات کوچیکش رو اصلاح بکنه... تا اینکه متوجه می شه با هر بار تغییر اتفاقات و مسائل جزئی که مربوط به خودشه، باعث تغییر زندگی بقیه هم می شه و روشون تاثیر می ذازه...
 انیمه خوبی بود اما من انتظار بیشتری ازش داشتم... به خصوص اینکه پایانش تقریبا باز بود و پایان های باز انگار رو هوا معلق نگهم می داره! آدمو تو بلاتکلیفی می ذاره!
یه توصیه: انیمه ها رو با زبان اصلیشون ببینید. باور کنید خیلی درصد از قشنگیشون به واسطه زبانشونه ؛)

۹ نظر ۰۶ آبان ۹۷ ، ۱۲:۵۴
مهناز

دیروز نشستم دوتا فیلم دیدم که هیچکدومش به دلم ننشست. اولی شکاف بود؛ بازیگرای مطرحی داشت، بازی ها بد نبود، موضوعش هم بد نبود اما امان از این پایان های... . داستان راجع به زوجی بود که بنا به دلیلی خیلی زود باید تصمیم می گرفتن که بچه دار بشن از اون طرف زوجی که دوست اینا بودن طلاق گرفتن و خودشون و بچه شون دچار مشکلاتی بودن و خب این زوج بیش تر دچار تردید شدن و ...

از آرایش غلیظ که نگم! بازیگرهاش مطرح بودن. موضوعش جالب بود اما روند فیلم، شخصیت ها و ... حوصله سر بر و گاها خیلی رو اعصاب بود. شخصیت ها و روابط بینشون هم خیلی غلو آمیز بود! به اواسط فیلم نرسیده سرم داشت گیج می رفت! موضوع هم این بود که یه نفر محموله ترقه و فشفشه ای رو که یه نفر دیگه برای چهارشنبه سوری وارد کرده رو می دزده و سعی می کنه با فریب دختری که باهاش مجازی آشنا شده اون بار رو بفروشه...! خلاصه که فیلم به زحمت متوسطی بود! موسیقی تیتراژ پایانی فیلم که همایون شجریان خونده خوب بود فقط.

۳ نظر ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۴۴
مهناز

اون جور که من فهمیدم، دونده هزار تو که یک فیلم علمی- تخیلیه بر  اساس یک رمان ساخته شده؛ رمانی از جیمز دشنر. گویا جلد اول و دومش هم ترجمه شده ولی من متاسفانه نتونستم بخونمش.

 داستان از این قراره که توماس وقتی به هوش میاد خودش رو در جایی به اسم بیشه می بینه؛ بیشه ای که درست وسط یک هزار تو قرار داره و متوجه می شه آدم های زیادی درون این بیشه اسیر شدند که سال هاست اونجا به زنده بودن ادامه می دن و تنها چیزی که به خاطر میارن اسم هاشونه... 

از بین این آدم ها چندین نفر که قدرت و سرعت خوبی دارن به عنوان دونده انتخاب شدند تا نقشه ی هزار تو رو به دست بیارن و راهی برای بیرون رفتن از اونجا پیدا کنند اما عده ای هستن که به این بیشه عادت کردن و بیرون رفتن یا نرفتن چندان براشون مهم نیست. در این بین توماس نمی خواد به زندگی کردن در این بیشه فکر کنه...!

قسمت اول فیلم جالبه و پر از ابهام و چند سکانس هیجان انگیز داره! اما هیجان انگیزترین قسمتِ فیلم، قسمت دومشه که به نظرم خیلی خیلی خوب بود و بهتر از قسمت اولش بود. سری سوم فیلم هم هیجانش به نسبت قسمت دوم فیلم کم تر بود ولی پایان نسبتا خوبی داشت و همین باعث می شد که حس خوبی داشته باشی از این که این سه گانه رو دیدی. در کل فیلم خوبی بود و پایان بندی مناسب و راضی کننده ای داشت.

با این که می گن این فیلم یک اثر نوجوانانه است اما من که خیلی لذت بردم و توصیه می کنم ببینیدش البته اگه به داستان های علمی - تخیلی علاقه دارید و داستان های ترسناک زامبی گونه رو هم می پسندید، 

۶ نظر ۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۴۸
مهناز

یه فیلم اقتباسی خیلی خوب از کتاب اتاق اما دون اهو که بیننده رو درگیر و با خودش همراه می کنه! نمی خوام راجع به این که موضوع درباره ی چه چیزیه توضیحی بدم همون طور که تو پست معرفی کتابش چیزی نگفتم! مطمئنم اونایی که کتاب رو خوندن می دونن و اونایی هم که نخوندن بهتره قبل از دیدن فیلمش بخوننش! 

فقط اینو بگم که موضوع تو واقعیت و تو کتاب خیلی دردناک تر از چیزیه که تو فیلم تصویر شده! اما به نظرم فیلم هم اون حس هایی رو که می خواست تا حدودی تونسته منتقل کنه و من واقعا تو نقطه ی عطف داستان اشکم در اومد! همون طور که با خوندن صفحات کتاب! 

بعضی قسمت ها تو فیلم کم رنگ تر شده و کتاب خیلی بهتره با این وجود فیلم قابل تقدیریه! 

بازی بازیگرها خیلی خیلی خوبه بخصوص پسر کوچولوی دوست داشتنیِ فیلم.

 ببینیدش بعد از خوندن خودِ کتاب.

۶ نظر ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۲۸
مهناز

مینی سریال شش قسمتی که اقتباسی از کتاب غرور و تعصب جین آستینه. میشه گفت جزئیاتش کاملا منطبق بر کتابه و بین آثار اقتباسی اثر خوبیه. بازی های بازیگرهاش هم خیلی خوبه.

دیدنش خالی از لطف نیست ؛) ببینیدش و لذت ببرید.

من برای بار دوم دیدمش و این بار لذت بیش تری بردم :)

۹ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۷:۱۹
مهناز

چند تا فیلمی که تو چند روز گذشته دیدم:

صداها: یه فیلم مال دهه هشتاد (88). از اون مدل فیلمایی که مدام یه داستان از نظر شخصیت های فیلم تکرار میشه و تکرار میشه... که اگه فیلمنامه و شکل روایت قوی نباشه کسل کننده میشه! و من از نیمه ی داستان واقعا حوصله ام سر رفته بود!
یکی از ما دو نفر: مال سال 89 هستش. درسته گفتن فیلم تقریبا ضعیفی بوده ولی سرگرمم کرد. شاید بازی دخترک فیلم خیلی خوب نبود ولی عوضش بهرام رادان به نظرم خیلی عالی بود. یه مردِ هوس بازِ ترسناک! اینجوری ندیده بودمش! جالب بود برام.
 
ملبورن: فیلم دردناکی بود! مدام خودتو جای شخصیت های این فیلم میذاری و هِی فکر می کنی اگه تو خودت تو اون موقعیت بودی، چیکار می کردی؟! کاش اسم فیلم یه چیزِ دیگه بود...
ایران برگر: شاید بشه گفت طنزش خوب در نیومده بود!!!
نهنگ عنبر2: حتی به گرد پای قسمت اولش هم نمی رسه!یه جاهایی خیلی کُند پیش می رفت و حوصله سر بر می شد. طنزش هم قوی نبود!
شهر موشها 2: جالب بود! ولی گربه ها و موقعیتشون یه جوری بود! مثل یه وصله ی ناجور! بهترین تشبیهی بود که به نظرم رسید!
اکسیدان: قبول دارم بعضی قسمت هاش واقعا بعضی شخصیت ها رو به تمسخر گرفته بود اما من خیلی حس نکردم مسیحیت تو این فیلم به تمسخر گرفته شده . شاید فقط تو یه سکانس!
علاوه بر اون طنز چندان پاکی هم نداشت! 
من بیشتر تعجبم از اینه که این فیلم اصلا چه جوری مجوز اکران گرفته؟؟؟؟؟!!!!!!
 
۱ نظر ۲۶ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۴۴
مهناز

یه فیلم کره ای درام- تخیلی- فانتزی!!!!

داستان راجع به مادربزرگ بداخلاق و غرغروئیه که با پسرش زندگی می کنه! اونقدر اخلاقش تنده که باعث بد شدن حال عروسش میشه و خونواده دارن به این فکر می کنن که مادربزرگ رو بفرستن خونه ی سالمندان... مادربزرگ می فهمه و در حالی که به شدت غمگینه میره به یه مغازه ی عکاسی تا یه عکسی برای مراسم تدفینش داشته باشه!!! وقتی میاد بیرون متوجه می شه که به دوره ی جوونیش برگشته...! و الان شاید بتونه کارایی رو بکنه که قبلا فرصت و شرایطش رو نداشته...

فیلم جالبی بود و  حداقل ارزش یک بار دیدن رو داره.

۳ نظر ۲۷ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۴۵
مهناز

فیلم راجع به راننده ی مینی بوسیه به نام سیامک که یه مرد منزوی و افسرده است. اون تصمیم می گیره که تو چند روز کارایی رو بکنه که همیشه حسرت انجام دادنشون رو داشته و تو روز تولدش از دنیا بره. تو این مسیر با دختری آشنا میشه که کوله پشتیش رو تو مینی بوس جا گذاشته...

در واقع فیلم راجع به حسرت های زندگیه که حواسمونو از زندگی کردن پرت می کنند!                    

  داستان فیلم به شدت جذابه؛ بیش تر از خودِ فیلم. اسم فیلم هم خیلی جالب توجهه. بازی علیرضا آقاخانی که اولین بازیشه خیلی خوبه همین طور بازی نگار جواهریان.این فیلم اولین ساخته ی کارگردانش هم هست.

صدای بازیگر مردِ فیلم خیلی خوبه و منو یاد بازیگر مردِ شب های روشن انداخت. 

فضای فیلم سرده و همین طور نقش مردِ داستان. برای همین گاهی کسل کننده می شه. داستانش غیرخطیه! بیش تر دوست دارم یه داستان خطی رو دنبال کنم تا غیرخطی برای همین اغلب فلش بک ها رو نمی پسندم.

در کل، ارزش تماشا کردن رو داره!


- خوبیِ آدم های غریبه اینه که مجبور نیستن به هم دروغ بگن! 

- بعضی وقت ها یه چیزای کوچیکی تو گذشته تبدیل می شن به یه حسرت بزرگ؛ بعد هر چی که زمان می گذره اون حسرته هم بزرگ تر می شه تا یه جایی که دیگه نمی شه ازش فرار کرد...

۴ نظر ۲۷ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۴۷
مهناز

سریال خوبیه. 16 قسمته و راجع به دو تا نماینده ی مجلسه که هر کدوم وابسته به یه حزب و گروه سیاسی هستند با تفکرات و عقاید متفاوت. دو گروهی که رقیب هم هستند و برای همین وقتی این دو نفر نسبت به هم حس خاصی پیدا می کنند، سعی می کنند که این رابطه تا مدتی مخفی بمونه.

۴ نظر ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۱۳
مهناز
 

یه مینی سریال 4 قسمتی کره ای که ارزش تماشا کردن رو نداره! ترجیح می دادم سریال دیگه ای رو تماشا کنم! داستانش هم راجع به دختریه که دنبال پدرش می گرده و این صحبتا! سوء تفاهم و آدمایی که با این سوء تفاهمات زندگی کردند یا مجبور شدند که زندگی کنند!

 
۱ نظر ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۰۱
مهناز

رویاها می تونن به واقعیت تبدیل شن! 
داستان از این قراره که فلیسی و ویکتور از یتیم خونه ای که در اون زندگی می کنند، فرار می کنند تا به دنبال رویاها و آرزوهاشون برن! آرزوی فلیسی اینه که یه بالرین بشه و ویکتور دلش می خواد که یک مخترع بشه... ماجرا تو پاریس اتفاق می افته؛ اونا از هم جدا می شن و هر یک سعی می کنند اون چیزی رو که می خوان به دست بیارن؛ هر کدوم تو موقعیت هایی قرار می گیرن تا بتونن مسیر رسیدن به خواسته هاشون رو طی کنند، فلیسی وارد مسابقه ای میشه که قراره بهترین بالرین رو انتخاب کنن تا کنار یک بالرین معروف اجرا داشته باشه و ویکتور سر از کارگاه ایفل! (سازنده برج ایفل و مجسمه آزادی) درمیاره!
می تونم بگم که leap یکی از بهترین انیمیشن هائیه که دیدم! اصلا کسالت بار نبود! طنز و بخش های کمدیش خیلی خوب بود؛ شخصیت مربی خیلی دوست داشتنی بود! دوست ویکتور بامزه بود! کسی که فلیسی کنارش موند و کنارش آموزش دید هم شخصیت دوست داشتنی ای داشت و صحنه هایی که فلیسی رو آموزش می داد رو دوست داشتم و برام جذاب بود! موسیقی متنش خوب بود؛ همین طور آهنگ هایی که برای رقص باله استفاده کرده بودن!
در کل پیشنهادم اینه که تماشاش رو  بزارین تو اولویت هاتون :) اما توصیه می کنم نسخه اصلی اش رو ببینین؛ نسخه ای که دوبله شده، به شدت هرچه تمام تر س. ا.ن.س.و.ر شده و کلا شما اصلا حس نمی کنید که این دختر قراره یه بالرین بشه! من نمی فهمم یه رقص باله مگه چیه که باید حذف بشه! دیگه شورش رو درآوردیم!
۱۶ نظر ۱۳ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۵۹
مهناز
سلام بمبئی یه فیلم هندی بود با یه پایان خیلی خیلی بدِ ایرانی. نمی دونم ما از کی  خالق این همه آثار تلخ شدیم! درست وقتی داری از فیلم لذت می بری همه چیزو میزنن خرابش می کنند!
سنتوری رو مدت ها بود می خواستم ببینم، هِی نمی شد؛ فکر میکردم یه فیلم عاشقانه است ولی یه درام تلخ بود! به نظرم جایزه ای که رادان برای این فیلم گرفته حقش بوده.
پرسه در مه رو هم دوست نداشتم ولی اسم متناسبی داشت. انگار واقعا داشتی تو مه پرسه می زدی. همه چیز تا حدی محو بود. برای من که لذت بخش نبود! با اون روایت غیر خطی اش!
۳ نظر ۰۳ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۰۹
مهناز


داستان سارایو قبلا بهتون گفتم تو پست سارائیسم! داستان سارای و خان چوپان و عشقشون به هم و سرانجام زندگی سارای!

خلاصه که همون کتاب یادم انداخت بعد از سال ها با ننه بشینیم و ببینیمش! کلی ذوق زده بود! :)))
سارای یعنی ماه طلایی و فکر می کنم معنای استعاریش ماه کامله!
داستان به غایت دردناکیه!پایان داستان، خان چوپان دیر می رسه!چشمای سارای به انتظار رسیدن خانِ چوپانش خشک شد!به قول شهریار:
 آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا!!!! 
حالا چرا... حالا چرا...
+ همون شد که قبلا شده بود ولی من ته دلم می خواستم اتفاق نیفته اون اتفاقی که افتاد! مثل اون جوک بامزه ای که طرف وقتی داره تکرار گلِ بازی فوتبال رو می بینه، امیدواره تو تکرارش بره تو گل یا نره تو گل!!! فکر می کنم امید تو وجودم نهادینه شده! بالاخره یه ذره امید هم امیده دیگه!!! مگه نه!
۳ نظر ۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۵۳
مهناز

شاهزاده روم یک اثر دینیه (درباره مادر گرامی امام زمان (عج) ) و پرفروشترین انیمیشن تاریخ ایرانه و انصافا هم انیمیشن خوبیه.
پسر پاگنده داستان جالبی داره و دوست داشتنیه.
انیمیشن vexil یه انیمه ی ژاپنیه متفاوت و هیجان انگیز علمی- تخیلیه که داستانش تو آینده اتفاق می افته. سازمان ملل قطع نامه ای مبنی بر عدم ساخت ربات های انسان نما (به علت خطری که دارند) صادر می کنه اما ژاپن نمی پذیره و به یک انزوای تکنولوژیکِ جهانی فرو میره! 
گربه ای درپاریس یه انیمیشن پلیسی بود که سبک خاصی داشت. از لحاظ بصری؟! با انیمیشن های دیگه متفاوته! کسی می دونه آیا که تو چه سبکیه؟! جالب بود برام.
گروه ویژه ی جی هم خیلی خیلی بامزه است.
۵ نظر ۲۴ دی ۹۶ ، ۱۶:۵۵
مهناز
گشت ارشاد 2 به نظر من که فیلم جالبی نبود. به غیر از دو سه صحنه ی بامزه و چند تا کنایه واقعا هیچی نداشت. حتی طنزش هم قوی نبود!
عشق، شانس، تصادف هم چیزی نداشت به غیر از دو تا کوچولوی بامزه که اگه نبودن حتی ارزش یه بار دیدن هم نداشت!
خوب، بد، جلف رو ولی دوست داشتم هم داستانش هم طنزش. حداقلش این بود که اونقدر خندیدم چشام پرِ آب شد،خیلی بامزه بود :)))))و باعث شد که منم بگم:آخیش! خیلی وقت بود اینطوری نخندیده بودم...ب
ازی حمید فرخ نژاد، پولاد کیمیایی، ساعد سهیلی و سحر قریشی حس خوبی بهم نمیدن و کم پیش میاد که فیلمی ازشون  دوست داشته باشم!
۶ نظر ۲۱ دی ۹۶ ، ۰۷:۱۷
مهناز

یه دیالوگ ناب: 
تو مثل اجابت یه دعا بودی...
۸ نظر ۲۱ دی ۹۶ ، ۰۶:۵۸
مهناز
 

من نفرت انگیز 1 و 2 و 3 فوق العاده است. من که خیلی لذت بردم :)

زوتوپیا هم خیلی قشنگه. حداقلش اینه که به یادمون میاره نباید آرزوهامون رو فراموش کنیم :) شخصیت نیک رو خیلی دوست داشتم.
ماشین ها 1 و 2 و 3  خیلی قشنگند اما قسمت سومش به بامزگی قسمت های اول و دوم نیست ولی باز هم لذت بخشه ؛) ماتر خیلی بامزه است با اون دو تا دندون خرگوشیش.
عروس مرده هم انیمیشن تقریبا خوبیه.
۶ نظر ۲۵ آذر ۹۶ ، ۱۶:۰۲
مهناز
راستش انتظار بیشتری از این مینی سریال دو قسمتی داشتم! اما دیدنش خالی از لطف نبود!
این دیالوگ به نظرم دوست داشتنی بود:
همه می خندن ولی از درون آدم های سردی هستند؛ تو ظاهرت سرده... ولی درونت گرمه؛ مردم همیشه گول ظاهرو می خورن ولی سیرت آدم ها چیزیه که حقیقت داره...
۱ نظر ۲۳ آذر ۹۶ ، ۰۸:۳۵
مهناز

نیمه شب اتفاق افتاد، راجع به عشقی نامتعارف است. عشق پسر جوانی به نام حسین نسبت به زنی میانسال به نام زیبا...

فیلم خوب شروع میشه و تا نیمه خوب پیش میره، اتفاقات خوب جلو میرن و فیلم برای مخاطب جذابیت داره؛ با وجودی که دلیل این عشق اصلا مشخص نیست. من به شخصه متوجه نشدم که چی شد یه دفعه. این احساس چه جوری تو قلب حسین به وجود اومد و پر رنگ شد و ... .اما امان از نیمه ی دوم فیلم که اونقدر آدم رو حرص میده، اونقدر اعصاب آدم رو به هم می ریزه و اونقدر تلخ میشه که نه می تونید بغضتون رو قورت بدید نه اشکاتون رو بیرون بریزید.نیمه ی دوم فیلم خیلی غم انگیز و غم بار و تلخ بود. اونقدر که هر وقت یادش میفتم اصلا اتفاقات جذاب اول فیلم رو فراموش می کنم... 

 یادم نمیاد آخرین باری که همچین فیلم تلخی دیدم کی بود...! یعنی اون روزی که این فیلمو دیدم قیافه ام تا آخر شب تو هم بود و هی مجبور می شدم به خودم یادآوری کنم که فقط به خاطر همین فیلمه حالم اینجوری بده؟!!! 

فیلم قابل توصیه ای از جانب من نیست. اگه خواستید نیمه ی اولش رو ببینید ؛)

۴ نظر ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۸:۲۴
مهناز