شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی

۱۵۶ مطلب با موضوع «از همه چیز و همه جا» ثبت شده است

 آقا به خدا شوخی داریم تا شوخی! شوخی با متلک گفتن و کنایه زدن و زخم زبون زدن زمین تا آسمون فرق داره!

 مثلا: تو اصلا بلدی غصه هم بخوری، غصه هم می خوری؟ اصلا غصه داری؟! این چه حرفیه...! بعضی ها غصه هاشونو یواشکی می خورن و ربطی به این نداره که همیشه لبخند به لب دارن! 

خلاصه که راحت دل نشکونیم، آدمها رو راحت دلخور نکنیم. به راحتی از هم دیگه دور نشیم!

۵ نظر ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۲۲
مهناز

دیدین بچه هایی رو که سرسختانه در برابر لبخند زدن مقاومت می کنند؟!

۸ نظر ۲۷ تیر ۹۷ ، ۱۳:۳۸
مهناز

همیشه اولین ها سختند یا سخت به نظر می رسند: بار اول رفتن به بانک، بار اولی که می ری دانشگاه،بار اولی که تنهایی می ری خرید، اصلا بار اولی که می رقصی ؛) و ... بار اولی که یه کار جدید شروع می کنی و تقریبا همه ی کارهایی که می خوای بار اول شروع کنی! قضیه اینه که ما چون اون کار رو نکردیم الکی برا خودمون بزرگ و سختش می کنیم ولی در نهایت می شه مثلِ معما چو حل گشت آسان شود! حالا شروع بعضی کارها هم واقعا ممکنه به همون سختی باشه که به نظر می رسه ها...!

+ دیروز رفتم مدارکم رو تحویل دانشگاه دادم با این که جناب استاد به همه ی بچه ها گفته احتمالش خیلی ضعیفه و از همین اول بگم خیلی امیدوار نباشید ولی به قول جنابِ اون یکی استاد: تیری است در تاریکی :)))))

ان شا الله که هر چی خیر و صلاحه.

۵ نظر ۲۷ تیر ۹۷ ، ۱۳:۳۷
مهناز

برای شما هم پیش اومده که از دوست داشتنی هاتون برای کسی بگید یا بنویسید و اون حسه کم رنگ تر بشه؟!!!!!!! حس عجیبیه! که گاهی این اتفاق می افته. حالا شاید دلیلش هم حرف زدن و گفتن و نوشتن شما نباشه ها ولی تقارن این دو اتفاق با هم، آدم رو به شک می اندازه...

کامو می گه در زندگی انسان روزهایی است که انسان در آن کسانی [ و چیز هایی رو] را که دوست می داشته است، بیگانه می یابد... 

۱۱ نظر ۲۱ تیر ۹۷ ، ۱۶:۱۸
مهناز
تقریبا همه ی بزرگانِ اسمی حذف شدند و فقط فرانسه تونست بره بالا و انگلیس. 

حذف آرژانتین؛ هیچ وقت به آرژانتین حسی نداشتم. از مسی و بازیش هم خوشم نمی اومد ولی این بار کلا بدم اومد از بازی و بداخلاقی هاشون. کاری ندارم به اینکه بداخلاق بودن یا نبودن تیم ها با کارت ها مشخص می شه. به نظرم آرژانتین بداخلاق ترین تیم این دوره بود. تیمی که وقتی از حریفش عقب می افتاد ،توان کنترل خودش رو نداشت. بدم اومد ازشون وقتی دیدم توپو می کوبونن به بازیکنی که با خطا یا به هر دلیلی افتاده زمین. یه بار حتی توپو کوبوندن تو سر بازیکنی که افتاده بود زمین!!!! مسی هم بسیار خشن و بداخلاق شده بود.

اسپانیا، پرتغال و برزیل هم با نیمارشون حذف شدند :) اون کلیپی که برای دایوینگ های نیمار درست کردنو دیدین؟!! :)))
آلمان این دوره به نسبت دوره ی قبل که قهرمان شد، ضعیف تر بود اما دلم نمی خواست تو دوره ی مقدماتی حذف شه. برد دو یکش تو مقدماتی برابر سوئد اونم تو دقایق پایانی عجیب دلچسب بود. بازیش با مکزیک هیجان انگیز بود و مکزیک تو اون بازی فوق العاده بود. مقابل کره جنوبی هم به بدترین شکل ممکن دو هیچ باخت :(  
بعد تازه کره جنوبی با همچین بردی، تو کشورشون با تخم مرغ  پذیرایی می شه : دی البته با پرتاب تخم مرغ خام :دی بلی :)
یوآخیم لو چقدر شکسته شده. 
هر وقت تیم ملی آلمانو می بینم یاد کلینزمن می افتم همونطور که هر وقت هلند و می بینم یاد فن درسار :) و ایتالیا رو می بینم یادِ بوفون و پیرلو؛  که هلند و ایتالیا رو ندیدیم امسال:(
بلژیک حیف شد که نرفت فینال. تیم خیلی خوبی بود. فرانسه تو دقایق پایانی بازی با بلژیک در حالی که فقط دو دقیقه مونده بود به پایان بازی به عمدی ترین شیوه ی ممکن وقت تلف کرد. بدم اومد ازشون. به همون سرنوشت بلژیک دچار شن. بلند بگین آمین :دی
انصافا فرانسه با این بازیکنا سه تا تیم داره که یکیشو نیاورده :|
کرواسی تیم خیلی خوبیه. همین تیم آرژانتین رو سه- هیچ برد :))))))))))) تو اون بازی دلم برا آرژانتینی ها و بخصوص سرمربیشون سوخت. 
مودریچ فوق العاده است. امیدوارم جشن قهرمانی بگیرن! 
آآآآآآآه یه چیز جالب توجه، اسم بازیکنای کرواسیه که اغلب با ایچ پایان می پذیرن :) و ما اسم یکیشونو به زبان شیرین ترکی ترجمه کردیم و شده: آش (سوپ )بخور :)))))))))))))))))) سوباشیچ :دی
دقایق پایانی بازی ژاپن با لهستان بود فکر کنم که ژاّپنی ها گند زدن به بازی. با هم الکی تو زمین خودشون پاس کاری می کردن که وقت تلف شه :////
دلم برای میزبان هم یه کوچولو سوخت که با پنالتی حذف شدند!
انگلیس هم فقط اون بازیش که شش تا گل به پاناما زد!!!!!
سرمربی اروگوئه ان شا الله زودتر خوب شه. می دونم چقدر بیماریش سخته و مربیگریش با وجود اون بیماری، تحسین برانگیز بود. دوستش داشتم.
می گه مهناز پیر شدیما... ما هم الان به جمع قدیمی ها پیوستیم :/ فکر کن هری کین و امباپه از ما کوچیکترن:/ خنده امون گرفته :)
از همون بازی های اولِ کرواسی و بلژیک می گفت: قهرمان یکی از این دو تا تیمه؛ شک نکنید. 
+به نظرم کرواسی فرانسه بلژیک انگلیس.
 
۶ نظر ۲۱ تیر ۹۷ ، ۱۶:۱۰
مهناز

عادت کردیم به اینکه از کنار خیلی چیزها ساده بگذریم.

اونقدر به چیزهای دور و برمون، به وسایل دور و برمون و ... عادت کردیم و از کنارشون عادی و بی تفاوت می گذریم که قشنگیهاشونو نمی بینیم! حواسمونو پرت نکنیم!

 

مثلا شب ها برای چند ثانیه به ماهِ قشنگ بالا سرمون نگاه بکنیم :) 

ماه

۷ نظر ۲۱ تیر ۹۷ ، ۱۰:۰۷
مهناز
وقتی که کیروش کتش رو درآورد و به سمت نیمکت پرتاب کرد بلند و کشیده گفتم وااااااااااااااااااااااااااای کیروش اخراج شد ولی بعد که دیدم اینطور نیست، خیالم راحت شد.
داور بازی خیلی رو اعصاب بود و خودش به تنهایی سعی می کرد وقت بازی رو به نفع پرتغال تلف کنه و کاملا هم موفق بود :/
- بازی دو تا صحنه ی زشت داشت: یکی درگیری بیرانوند با عزت اللهی و اون یکی خطای عمدی و تلافی جویانه ی بازیکن پرتغال؛ همون که گل رو زد. 
- داور نه رونالدو رو اخراج کرد و نه این بازیکنی که خطای به عمد رو مرتکب شد. شاید به قول کیروش چون رونالدو رونالدوئه خطاش چندان خطا محسوب نمی شه! :/
وقتی یکی از بازیکنای پرتغال می خواست به جای یکی دیگه وارد زمین بشه کیروش رفت دم گوشش یه چیزی گفت. چقددددددر کنجکاوانه هلاکم که بدونم چی بهش گفته.
- یکی از غمگین ترین صحنه های بعد از بازی گریه ی پورعلی گنجی روی شونه های پپه بود!
- دم همه ی بازیکنا گرم که خوب بازی کردند و جوری کریس رو کنترل کرده بودند که عملا تو بازی محو بود. دم بیرانوند هم گرم که پنالتی کریس رو گرفت. انقدر حالم خوب شد که فکر می کردم یک هیچ جلوییم :))))
- سردار آزمون تو چشم نبود ولی فکر کنم به وظیفه ای که کیروش رو دوشش گذاشته بود، خوب عمل کرد؛ کنترل بازیکن حریف؛ چیزی که سرمربی پرتغال روش صحه گذاشت.
- چقدر حیف شد اون اواخر بازی توپ طارمی گل نشد. کاش به جای جهانبخش که با وجود بازی خوبش تعویض شد، طارمی تعویض می شد.
 
- کاش تو این سه بازی حداقل قوچان نژاد و دژاگه به عنوان یار تعویضی وارد زمین می شدند چون هم تجربه اشون بالاست و هم خوب و محکم بازی می کنند.
- دم کریم گرم بابت پنالتی ای که گل کرد.
 
- گزارش بازی خیلی خیلی بد بود. آقای یوسفی انگار نه حال داشت نه حوصله نه امید و بدتر از اون این بود که حال بد خودش و ناامیدی خودش رو هم سعی داشت به ما القا کنه. گزارشگری که از همون اول بازی دم از باخت و نبردن می زد و اینکه نبردیم هم نبردیم و ...  قشنگ با اعصاب و روح و روان ما بازی می کرد. یوسفی باید بشینه حداقل یک بار تکرار این بازی رو با گزارش خودش ببینه تا بفهمه که با اعصاب و روح و قلب ما چه کرده... برادر من زورت که نکرده بودن اگه نمی خواستی گزارش این بازی به عهده ی تو باشه خب قبول نمی کردی، حال نداشتی، توانشو رو نداشتی، امیدش رو نداشتی، استرسش نمی گذاشت، از لحاظ روحی و جسمی تو وضعیت مناسبی نبودی یا هر چی... خیلی راحت می تونستی قبول نکنی و بگی از عهده ام خارجه و تمام. 
 دم خیابانی گرم که با وجود سوتی هایی که گاهی داره اما چنان بازی رو با عشق و هیجان گزارش می کرد که من تو دلم بهش آفرین گفتم. دمش گررررم. دم خیابانی و فردوسی پور گرم.
۷ نظر ۰۶ تیر ۹۷ ، ۱۳:۰۰
مهناز

همین که لیست تیم ملی رو دیدم یه نفس راحت کشیدم؛ شجاعی نبود ولی عوضش سردار آزمون نذاشت زیاد جای خالیش حس شه :دی با جون و دل بازی می کردا ولی تعویض می شد خوب بود.

چقدر حیف شد گلمون گل نبود... چقدر ذوق کردیم موقعی که گل زده شد. ما که شیرجه زدیم به سمت تلویزیون و صدای دست زدنامون هم تمومی نداشت! 

هَند بود یا آفساید؟!! آفساید بود ولی! 

لاییِ وحید امیری خیلی کیف داشت :)  کی لایی خورد؟ بازیکن بزرگی مثل پیکه :)

دروازه بانمون هم انصافا خوب بازی کرد... اون صحنه ای که بازیکنا همگی رو زمین ولو بودن و بیرانوند هم اصلا معلوم نبود پا رو گرفته یا توپو بامزه بود و ترسناک. من گفتم الانه که توپ دوباره بره تو گل!

داور اروگوئه ای چقدر رو مخ بود! خشنِ بی اعصاب! شنیدم که قبلا اظهار نظر کرده بوده ایرانیا فرهنگ ندارن و اینا نمی دونم چقدر راسته یا نه!

خلاصه که درسته نبردیم ولی بازی خیلی خوبی بود.

ان شا الله پرتغالو ببریم. ان شا الله.

۶ نظر ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۵۵
مهناز

از بین بازی هایی که تا حالا برگزار شده سه تا بازی خیلی جذاب و هیجان انگیز بود:

 - اولی بازی ایران با مراکش بود که کلی حالمون با برد ایران خوب شد هر چند دلم برا بازیکن مراکشی که گل به خودی زد سوخت! و البته که بیست دقیقه ی اول بازی قلبمون اومد تو دهنمون! ولی خدا رو شکر فعلا صدر نشینیم... چی می شه اگه به مرحله ی بعد صعود کنیم... کاش کی بشه... هر چیزی امکان داره و هیچ اتفاقی غیرممکن نیست اونم تو فوتبال...فعلا که آلمان با اون ابهت جلوی مکزیک شکست خورد و برزیل هم مقابل سوئیس متوقف شد! ما هم ان شا الله اسپانیا رو می بریم :)
یه چیزی که همیشه برام تعجب برانگیز بوده شانس شجاعی برای بازی تو تیم ملیه... واقعا انصافه با این بازی سه بار تو جام جهانی باشه آخه... من سرمربی تیم ملی بودم عمرا تو ترکیبم جایی می داشت... [اشاره می فرمایند که فعلا نیستی]... یعنی قشنگ بازیش رو اعصابمه!
نمی دونم چه شانسیه که اکثرا هم تو بازی های جام جهانی به پرتغال می خوریم :/
- بازی هیجان انگیز بعدی بازی اسپانیا و پرتغال بود... کریس یه تنه با اسپانیا مساوی کرد با یه پنالتی، یه ضربه ایستگاهی و یه شوت...
- و بازی بعدی که خیلی دلچسب بود بازی دیروز آلمان، مکزیک بود. چه بازی ای می کنه مکزیک!!! ضد حملاتشون طوفانیه و پاس های عمقی شون فوق العاده است. کلی لذت بردم. گزارش مزدک هم خوب بود. اصلا باید گزارش گر بتونه هیجان بازی رو منتقل کنه ؛)
 
یه عادتی دارم که اگه حس کنم پنالتی گرفته شده پنالتی نبوده دلم نمی خواد اون پنالتیه گل بشه! اعتراف می کنم دلم نمی خواست پنالتی مسی گل شه! و کیف کردم وقتی گل نشد![همین قدر بدجنس :)] بازی آرژانتین با حریفش فقط یه کوچولو هیجان داشت.
تنها بازی ای که دلم نخواست خیلی دنبالش کنم بازی فرانسه با استرالیا بود... نمی دونم چرا! انگار از خودشون انرژی منفی ساطع می کردن! زمین بازی شون هم به شدت رو مخم بود! بنابراین خوابم برد :)
جای ایتالیا و هلند با روبن شون به شدت خالیه :(
 
۴ نظر ۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۴
مهناز

- روزه گرفتن برای اونایی که بیرون زیر نور آفتاب کار می کنن چقدر سخته و چقدرررر میتونه سخت باشه. گرسنگی و بی حالی هم هست اما تشنگی یه اتفاق دیگه است!

خدا حافظشون باشه!

- امشب شب آخر قدره دعا کنیم همو. دعا کنیم همو؛ دعاکنیم همو.

- خواجه عبدالله انصاری می گه: 

کریما؛ گرفتار آن دردم که تو درمان آنی، بنده ی آن ثنایم که تو سزای آنی، من در تو چه دانم؟ تو دانی! تو آنی که گفتی که من آنم! آنی."

و می گه:

"الهی اگر یک بار بگویی بنده ی من! از عرش بگذرد خنده ی من!" 

- من نه مثل خواجه وقتی این کلماتو می گفت ولی  "در سر گریستنی دارم دراز" امشب گوشم میکنی؟

۳ نظر ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۵۷
مهناز

شناخت آدم ها خیلی خیلی سخته. اشتباهه اگه فکر کنیم که آسونه. آدم ها تو دنیای حقیقی ممکنه بتونند چهره های واقعیشون رو پشت ظاهر متظاهرانه یا کلمات و حرف ها و هر چیز دیگه ای پنهون کنند ولی  گاهی وقت ها خیلی زود همه چیز مشخص میشه. دنیای مجازی اما فرق می کنه؛ این جا بیش ترِ وقت ها تنها چیزی که باهاش طرفید، کلماته و آدم ها تا مدت ها خیلی راحت می تونند پشتِ کلماتِ زیبا و جملاتِ دلنشین قایم بشن! راحت تر از اونی که بتونید فکرش رو بکنید. پس سعی کنید مواظب روحتون و اعتمادتون باشید!

۲ نظر ۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۳۰
مهناز

پیرزنِ همسایه عقد نامه اشو آورده می گه دمِ دست بود، گفتم بیارمش، برام بخونیش، ببینم چی نوشته :) راستش من اون زمان دلم رضا نبود به ازدواجِ باهاش.  البته می دونم که مهریه ام دو تومنه! عمو می گه (منظور شوهرشه) تو کل این زندگی، هزار بار مهریه ات رو دادم خرجش کردی! 

می گم دو تومن به حسابِ اون زمان بوده، الان فرق می کنه ؛))) می گه منم همینو می گم ولی زیرِ بار نمی ره؛ می خنده :)))))

۴ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۵۳
مهناز

بعد از این که خانومه پیاده شد، راننده تاکسیه ( که خیلی هم مسن بود) گفت انقدررررر بدم میاد از اینایی که تا سوار می شن گوشیشونو بر میدارن و یه ریز با صدای بلنــــــــــد حرف می زنن!

و منی که دستمو برده بودم تا گوشیمو برداشته و به دوستم زنگ بزنم با متانت خاصی برش گردوندم سرجاش و مجبور شدم به درستی ساعت ماشین اکتفا کنم ؛)

 

+ خواب مونده بودم، ساعت گوشیم اشتباه بود، نت نداشتم، بنابراین مجبوووور بودم که زنگ بزنم به دوستم تا بدونم ساعت چنده : دی 

۵ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۳۶
مهناز

- مهناز این تی شرت قهوه ای من و ندیدی؟!

-نــــــــــه!.... مگه تی شرت این رنگی هم داری؟! تازه گرفتی؟!!

- نه بابا همون که راه راهه!

- اِ... اون که قهوه ای نیست! سبزه! زیتونی!!!!!

از اون جایی که باید با سند و مدرک و از همه مهمتر شاهد حرفمو اثبات کنم، با تایید ماجان بالاخره بحث مثلا تموم شد!!!!

 

مهنااااااااز این سبز هم نیست زیتونیه

:||||||||||||||||||||||

۳ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۱۹
مهناز

من هجده سالم بود تازه داشتم به این فکر می کردم که چطور می شه یه مرد رو به عنوان یه همسفر برای ادامه ی زندگی دوست داشت! اون وقت بچه های دوازده سیزده ساله ی امروزی مرد زندگیشونم انتخاب کردند یا لااقل درموردش فکر کردند! یا حداقل یه بار شکست عشقی هم خوردن!

۱ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۱۲
مهناز

به درجه ای رسیدم که حس می کنم اگه یه آدم تپلی رو مسخره کنم زودتر به نتیجه می رسم!

اما مشکل اینجاست که اولا از ته دل نخواهد بود! برای اینکه من تپلیت رو دوست می دارم.

دوما خدا که نیت منو می دونه پس موثر نخواهد بود.

و سوما اگه موثر باشه هم ممکنه در زمان بسیار نامناسبی باشه

همین دیگه!

:|||||||||||||

۱۱ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۱۹
مهناز

بهش می گم قسمت قبلی این سریال خیلی جالب بود!

می گه اوهوم.

می گم پس چرا الان نمی بینیش.

می گه من چندان خوشم نمیاد!

میگم مگه قبلا نمی گفتی فیلم خوبیه؟!

می گه چرا. فقط این که حوصله نداشتم برات توضیح بدم سلیقه ها متفاوته!!!!

:|||||||||||||||||||||||||||

۴ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۲۶
مهناز

لعنت به قدرتی که با کشتن آدمای بی گناه به دست میاد!

۴ نظر ۲۶ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۵۰
مهناز

بهار

تصور کن توی باغ لابه لای درختای شکوفه زده و سرسبز، روی چمنای طبیعی و دست نخورده دراز کشیدی، چشمهات رو بستی و داری به صدای باد که لابه لای شاخ و برگ درخت ها می پیچه گوش میدی و سرمست می شی ... 

حتی تصورش هم لذت بخشه.

به قول معصومه طبیعت اینجا شبیه یه تابلوی نقاشیه!

اوست خدایِ خالقِ نوسازِ صورتگر که بهترین نام ها و صفات از آنِ اوست. حشر/ 24

۷ نظر ۱۴ فروردين ۹۷ ، ۱۷:۲۳
مهناز

یعنی ممکنه کسی با پایین اومدن کتابِ خونش بمیره؟!

۸ نظر ۰۵ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۴۵
مهناز