
پسربچه ای به اسم سارو سوار قطاری می شه که کیلومترها اونو از خانواده اش جدا می کنه...[بقیه حاوی اسپویل] سارو خطرات زیادی رو از سر می گذرونه و سرانجام وقتی تو یه یتیم خونه است، یک خانواده استرالیایی اونو به فرزندی می پذیرن...سارو بزرگ می شه و نمی تونه با عذاب وجدان غمی که گم شدنش به خانواده اش تحمیل کرده، کنار بیاد برای همین سعی می کنه با گوگل ارث و اندک خاطره ای که براش مونده، جایی رو که زندگی می کرده، تخمین بزنه و مادر و خواهر و برادرش گودو رو پیدا بکنه.
شیر، شما رو یاد فیلم میلیونر زاغه نشین میندازه و به دو نیمه تقسیم می شه نیمه اول بسیار عالی و نجات دهنده و نیمه دوم، معمولی و کشدار اما با یک پایان خوب؛ به قسمتهای مربوط به دوست دختر و برادر سارو بیش از اندازه پرداخته شده بود مخصوصا که توی واقعیت سارو چنین زندگی عشقی نداشته! و تازه بعد از انتخاب بازیگر این قسمت ها بیشتر هم شده!
بازی پسربچه فوق العاده است و جالبه بدونید بین هزاران نفر کودکی که تست دادن، انتخاب شده! نیکول کیدمن هم مثل همیشه بی نظیره. اما دو پاتال بازی معمولی داره.من واقعا این همه بولد شدنش رو نمی فهمم که چرا انقدر ازش تعریف می شه. چهار تا فیلم ازش دیدم و توی همه به یک اندازه معمولی بوده. شاید هم توی هتل بمبئی که من ندیدم و یکی از شاخص ترین فیلمهاشه بازی به مراتب بهتری ارائه کرده باشه. در کل من خیلی نمی پسندمش و قصد ندارم فیلم دیگری ازش ببینم :دی
خیلی غم انگیزه وقتی می فهمی سالانه توی هند هشتاد هزار کودک گم می شن. هشتاااااد هزارتا !
در کل فیلم هایی که فقر رو، فقری رو که تاریکه -مخصوصا توی هند- نمایش می دن، معمولا نمی بینم چون بسیار غمگین و اذیتم می کنه مثل همین فیلم و میلیونر زاغه نشین.
اما این یکی رو چرا دیدم؟ چون یک قسمتیش رو قبلا توی تلویزیون دیده بودم و دلم می خواست پایانش رو بدونم.
یه دیالوگ قشنگی داشت که یادم رفت بنویسم! یک جایی از قصه سارو میاد می شینه جلو مادرش و بهش می گه ببخشید که اونی نبودیم که می خواستی؛ متاسفم که خودتون نتونستین بچه دار بشین و اونا اون لوح سفیدی باشن که هر جوری می خواین تربیتشون کنیین. ببخشید که گذشته ما همراهمون بود.
مامانه می گه کی گفته ما نمی تونستیم بچه دار بشیم! ما انتخاب کردیم که این اتفاق نیفته چون به دنیا آوردن بچه کار خاصی نیست. اینکه بچه هایی مثل شما هستن که می تونن شانس و فرصت دوباره زندگی داشته باشن، مهمه.
+ یکی از پوسترها هم به غایت چرت بود وقتی تمرکز داستانی روی یک چیز دیگه است!
+ مورد حاشیه ای : رونی مارا معشوق واکین فینیکسه :)