شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
پنجشنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۴۰ ب.ظ

Family Matters/ 2024

داستان درباره یک خانواده عجیب و غریبه که به یه شهر جدید نقل مکان می کنند و اونجا اتفاقات زیادی براشون می افته.

خشونتش به شدت بالاست بنابراین اگر یک ذره حساسید، نبینیدش. قسمت عظیمی از داستان راجع به آزارهای ج/ن؟س!ی هست و شاهد سکانس های جالبی نخواهید بود بنابراین با خانواده دیدنش اصلا توصیه نمی شه. 

بازیگرهاش خیلی خوبن مخصوصا دونا که خیلی وقته خودش رو ثابت کرده، شخصیت پردازی جالبی داره و سکانس های خیلی خوبی. در کنار خشونت و موضوع خیلی جدی اش و بخش جنایی سریال، کمدی اش خیلی جذابه.

من کاراکتر بابابزرگه رو خیلی دوست داشتم  انتظار داشتم بیشتر از گذشته اش بگه. دونا توی سکانس جیغ :) خیلییی بامزه بود. سکانس تمرین خنده، گروگانگیری سگه، سکانس های مربوط به کار دونا و دیالوگ ها جذاب بودن. فقط قسمت آخر کمی تا قسمتی اغراقش بیش از اندازه است. در کل دوستش داشتم.

+ وای بازیگر پدره همون فرانک مووینگ و یکی از مشتری های پاستاست :))؛ خوشم میاد ازش. 

+ کلاه گیس دختره تا آخر سریال رو مخم بود.

+ یه قسمت هایی منو یاد شخصیت و گودال مینداخت.

۰۳/۰۷/۱۹
مهناز

نظرات  (۳)

اوایل ک بچه دار شده بودم، به طرز جالب و شگفت انگیزی هیچ چیز خشنی نمیتونستم ببینم و سریع گریه ام میگرفت. امقدر آدم احساساتش لطیف میشه. 

ولی حالا میتونم ببینم. 

 

اگر دیدم ، برات میگم.

الان بین در حال پخش ها دارم اقامت در هانیانگ رو میبینم . و به صورت موازی باهاش، مستر سانشاین رو هم تازه شروع کردم. دو هفته دبگه هانیانگ تمومه. یه لذت خاصی داره در حال پخش دیدن برام. مخصوصا ک نمیتونم خودمو خفه کنم و تند تند ببینم. مجبورم وایسم. 

آها تلفن زنگ میخورد رو هم دیدم. و ب نظرم راستش خیلی جاهای زیادیش چیپ بود. نمدونم. ببین نقطه قوت هایی داشت ها. ولی قطعا جزء مورد علاقه های من نبود. 

 

مهناز. 

بیا تا آخر سال، هر سریالی دیدیم ببینیم بعد آخرای اسفند پست بذاریم اون سریالا ک بیشتر دوس داشتیم و توش جمع بندی کنیم. 

البته تو ک هرسال یه پست جمع بندی داری. ولی بیا آخر امسال ب اونا ک خیلی دوس داشتی مدال طلا، نقره، برنز بده :)))

پاسخ:
چقد بغلی بودی پس اون موقع [چشمای پر از اشک] مود آدم ها بالاخره روی هر چیزی تاثیر می ذاره.

یادمه تو اصلا جنایی هم ندیده بودی.  خیلی سریال باحال و خوبیه ها ولی خون و خونریزیش هم خیلی زیاده و یه سکانسم باید رد کنی، اگه اوکیی ببین و اگه دیدی بیا با هم صحبت کنیم حتما :)

وای آره در حال پخش دیدن هم یه مزه دیگه ای داره. منم از بین در حال پخش ها دارم وقتی ستاره ها نجوا می کنند رو می بینم و دوستش دارم. 
و در کنار این سریال هم دارم طبق برنامه ریزی امسالم پیش میرم تا انیمه هام رو تموم کنم+ مستندهام. هند رو که فکر نمی کنم بتونم همه رو ببینم و احتمالا نصفش می مونه برا سال بعد.

اقامت در هانیانگ چطوره؟ می گن خیلی ساده و کلیشه ایه! اینجوریه واقعا؟

تلفن رو اکثرا خیلی ها از پایانش راضی نبودن و خب واقعیت اینه که سریال ضعیفی بوده. من چون موضوعش [ازدواج قراردادی :دی] باب میلمه دوست دارم چند قسمت امتحانش کنم.

ایده باحالیه حتما تو اون جمع بندیه استفاده اش می کنم [درباره سریال های کره ای]. پس لطفا حرفت یادت نره تو هم بنویسی درباره اشون واقعا دلم می خواد چراغ  وبلاگت دوباره روشن تر بشه :( حتی یادمه قرار بود راجع به گابلین هم بنویسی :((

اوووم چقدر دلم می خواست یک بار با همدیگه فیلم و سریال می دیدیم و همزمان با هم صحبت می کردیم.

وای انقد این مدت ب وب سر زدم ک ببینم کامنتامو جواب دادی یا نه:))

 

دیدم مسائل خانوادگی رو .:))) جذابیتش زیاد بود تند دیدم :)) نمدونم حالا شاید چون میدونستم داره رو مغزشون کار میکنه دیدنش برام جذاب بود.

 

چقد سبکش منو یاد فروشگاهی برای قاتلان مینداخت . 

 

بازیگر مامانه ک خیلی پوکر بود منو یاد بازیگر گامبی وزیر مینداخت.

 

سکانس جیغ کجاشو میگی؟

 

اونجا ک دختره ب مامانه گفت "مامان" چقد دوسش.

 

حالا نه تنها منتظر فصل دو فروشگاه قاتلانم، منتظر فصل دو این هم هستم!

 

اون دختره ک با دختر دونا مبارزه کرد چقد چهره اش شبیه مامان اینا تو اون آموزش های ویژه بود. 

جفتشون ابرو هاشون کمرنگ بود زیر چشمشون هم قرمز طور :))))

اه کاش مامانه رو همونجا که داشتن فرار میکردن میکشت ک بعدا براش شاخ نشه :))))

علاقه بین دونا و شوهرش و دوس داشتم ولی میتونست بهش عمق بیشتری بده. 

پاسخ:
:))))))
منم هی چک می کردم ببینم جوابی نوشتی یا نه :)

واییی خیلی باحال بود قدرتش. کاش توی فصل دوم به قدرت بابابزرگه هم بپردازن. حس می کنم حتی قدرت شوهره هم فقط اون نیست یعنی می تونه چیزا رو از پشت موانع ببینه مثل وقتی که اومده بود خونه اون خانوم وحشیه :)

از لحاظ دارک بودنش آره یه کم شبیه سریال فروشگاه... بود.

واااای نه تو رو خدا دونا به اون قشنگی. من از بازیگر گامبی متنفررررررررررررررررم.

جیغ: اونجا که آزارگر جن/...سی رو بسته بود به تخت و اون از شدت اضطراب داد زد و دونا هم متقابلا جواب داد :))))))) چند بار کشیدم عقب و نگاش کردم.


آره واقعا دختره شبیه مامانه بود بهش دقت نکرده بودم.

همیشه تو فیلما اینطوریه نمی کشنشون بعدا براشون دردسر می شن. اون همه تو هول و ولا و فرار زندگی کردن :(

ولی خیلی گوگولی بودن. سرو ته خوابیدنشون به خاطر کابوسای شوهره [ ایموجی کله‌زرد با چشمای اشکی]

اقامت در هانیانگ خیلی کلیشه ای و کنده و ریتمش اعصاب آدمو بهم می‌ریزه.با سرعت بالا دارم میبینمش. ولی ی جاهاییش برام جذاب شده. میخوام فقط ببینم تمومش کنم. اگر در حال پخش نبود، ب احتمال زیاد دراپش میکردم. 

 

تو این سبک، ی سریال قدیمی دارن "رسوایی سونگ کیون کوان" ک بسیار مورد علاقه من بود. دو سه بارم دیدمش. ولی این اصلا جذابیت های سونگ کیون کوان رو هم نداره. عاشقانه اونجا لطیف تر و بیشتر بود. جذابیت بقیه روایت داستانیش هم بیشتر بود.

 

پاسخ:
می فهمم. مرسی که گفتی یه درصد راجع بهش دو به شک بودم که امتحان کنم یا نه!

آه یادمه یه بار دیگه هم راجع بهش برام گفته بودی. متاسفانه از هر دو تا بازیگر زن و مردش خوشم نمیاد :دی


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">