سینمای آسیا/ چین
Changking express/ 1994
داستان دو تا پلیس که پارتنرهاشون ترکشون کردن و نحوه مواجهه با این اتفاق.
ترجیح می دادم داستان کوتاه اولی نباشه؛ واقعا خیلی شلوغ و بی مزه بود برام. هر چند دیالوگ های جالبی داشت که همینا و کلیت قصه اش و حضور چند ثانیه ای کاراکترهای قصه دوم در اون، به داستان دوم وصلش می کرد.
شخصت اصلی مردش رو به خاطر کاراکترپردازی جذاب و بازیگر جذاب ترش دوست داشتم. مخصوصا وقتی با خونه اش و وسایلش که انگار روح داشتن حرف می زد، خیلی جذاب بود. باز هم اسلوموشن و فست مخصوصا توی داستان اول و استفاده خاص از موسیقی؛ مشخصه وونگ کار وای خیلی با موسیقی حال می کنه.
فقط می خوام از زندگی لذت ببرم.
بعضی چیزا زمان می خواد تا درک بشه.
+ مامور 663.
مامورها اسم نداشتن و فقط با شماره ها می شناختیمشون.
+ آهنگ California Dreamin از The Mamas & the Papa.
+ تارانتینو شیفته این فیلم شده بوده و شروع شهرت کارگردانش هم با این فیلم بوده که در حین ساخت یه فیلم دیگه و رفعِ خستگی مابینش، اینو در طی دو، سه ماه ساخته.
+ واقعا خوشحال می شم اگه دنباله اش رو زودتر بسازن.
In the mood for love/ 2000
درباره یک مرد و زن! و مواجهه با اتفاقی که براشون می افته.
با یک قصه ساده مواجهیم که نگاه کارگردانش به طور ویژه ای خاصش کرده، زاویه بندی دوربین، موسیقی متن محشرش، اسلوموشن های به جا، یازی های عالی، لباس ها، حرکات بازیگرها! همه چیز جذاب و تکه. فیلمیه که می شه هر چند سال یه بار دید و هنوز هم تکراری نشه.
احساسات به تدریج ظاهر می شن.
تو زمانای قدیم اگه یه نفر رازی داشت که نمی خواست فاش بشه، از کوه بالا می رفت، یه درخت پیدا می کرد، یه سوراخ تو درخت درست می کرد و اون راز رو توی سوراخ زمزمه می کرد بعد اون سوراخ رو با گل می پوشوند و راز رو تا ابد اونجا نگه می داشت.
+ نشون ندادن چهره پارتنرهای دو طرف! هم جالب بود. شاید چون عشقی بینشون نبود و حکم غریبه رو داشتن!
+ تم قرمز رنگ فیلم!
+ بازی با دود سیگار.
+ بازیگر مردش جایزه بهترین بازیگر جشنواره کن رو برده اونم به عنوان اولین هنگ کنگی!
+ درباره نشون دادن ژنرال دوگل؛ شاید چون محصول مشترک فرانسه و هنگ کنگه! و شاید نمایشی از دوستی دیرینه فرانسه با کشورهای شرق آسیایی باشه!
Shaolin soccer/ 2001
یکی از هنرجویان کنگفوی شائولین در تلاشه تا این هنر رو در ترکیب با چیزی جذاب رواج بده و در این مسیر با یک مربی فوتبال آشنا می شه. پس به دنبال برادران کنگفو کارش می ره.
اینو زمان بچگی دیده بودم و دلم می خواست زبان اصلی هم ببینمش. جذابه اگه فیلمنامه و قواعد فوتبال رو نادیده بگیرین و هدفتون فقط سرگرمی باشه.
جالبه که توی زمان خودش پرفروش ترین فیلم کمدی- اکشن تاریخ سینمای هنگ کنگ شده و بعدش هم اعجوبه های کنگ فو جاش رو گرفته!
سومین فیلم از استیون چو و دیگه واقعا بسمه :)
یعنی فیلمای استیون چو اینجوریه که خبری از فیلمنامه و بازی های خیلی گیرا و کیفیت زیاد نیست و همه چی فدای ایده داستانی می شه. انگار همه چی رو به زور به هم وصله پینه می کنه تا فقط اون چیزی رو که می خواد نمایش بده.
زمان برای هیچ کس صبر نمی کنه.
اگه ما هیچ رویایی نداشته باشیم.، می شیم مثل یه ماهی نمکی.
فوتبال واقعی یه جنگه.
+ لباس و خود دروازه بان تداعی گر بروسلی در فیلم بازی مرگ و استفاده از حرکات معروفش :)
+ دختره هم ای تی. که خود استیون چو بهش اشاره می کنه.
Kung fu hustle/ 2004
درباره یک محله فقیر اما با چند کنگفوکار اعجوبه که وقتی توسط گروه تبر تهدید می شن، شروع به دفاع می کنن.
کنگفوهاشون جذاب بود و کاراکترهای بامزه ای داشت اما از فیلمنامه اش انتظار زیادی نداشته باشید.
The secret of the magic gourd/ 2007
به خاطر حس نوستالژیم بهش، دیدمش. مناسب کودکانه :) و خب حتی برای این رده هم نباید انتظار زیادی ازش داشت. فیلمنامه اش خامه.
Cj7/ 2008
درباره یک مرد فقیر و پسرش که یه روز با یه موجود زنده فضایی مواجه می شن و پسرک سعی می کنه ازش کمک بگیره.
ساده و کودکانه دقیقا مثل فیلم قبلی شاید یه درصد بهتر :)
Never said goodbye/ 2016
درباره عشق دو نفر که برای یکیشون اتفاق ناگواری می افته.
یکی از رومخ ترین فیلم هایی بود که دیدم؛ داستان فیلم، روایتش، شخصیت پردازی و واکنش همدلی برنیانگیز و گاها احمقانه کاراکترها، شخصیت های اضافی، تدوین داغون، کارگردانی سطحی و فیلمبرداری نه چندان خوب، هندی بازی و رقص و آواز وسط فیلم :/ واقعا اذیتم کرد. بازیهاش هم متوسط بود.
+ لوکیشن ایتالیای اواخر فیلم خیلی دلمو برد.
cook up a storm/ 2017
داستانی از رقابت دو آشپز با هم و کشمکشی عاطفی بین یک پدر و پسر.
فیلمنامه تک خطی و سطحی بود و عمق نداشت؛ مخصوصا وقتی داستان پدر و پسری وارد ماجرا شد به شدت افت کرد و پایان هندی اش هم تبر آخر رو زد :)
Still human/ 2018
درباره مردی که سال هاست به خاطر یک تصادف روی ویلچره و برای همین نیاز به پرستار و خدمتکار داره.
آدم رو درگیر نمی کنه. بازی بازیگرها متوسط رو به پایینه مخصوصا خانومه. اونجایی که لازمه کارگردان یه نمای باز بهمون بده زومه رو موقعیت! و خیلی از سکانس ها و نماهاش رو از The Intouchables قرض گرفته! در صورتی که می تونست روی تفاوت زبانیشون مانور بیشتری بده.
تو رابطه ای که عشق نیست اتفاقات وحشتناک زیادی ممکنه بیفته. بدون عشق می تونه فقط چون خوشحال نیست به سادگی بهت آسیب بزنه. می تونه تو رو علت تمام شک هاش بکنه. می تونه مجبورت کنه بی خیال آرزوهات بشی.
نگران نباش؛ مادرا همیشه خوب نیستن.
Better days/ 2019
داستانی درباره قلدری توی یه مدرسه.
خیلی زیاد فیلم خوبیه. هنوز هم به نظرم یکی از حذاب ترین داستان های عاشقانه رو تو خودش جا داده. بازیگر زن و مردش خیلی خوبن. موسیقی اش قشنگ و متناسبه. از ریتم نمی افته و پیام خودش رو خیلی خوب می رسونه و تو موضوع خودش یکی از بهتریناست.
حتی ریواچش هم حس خوبی داشت در عین اینکه داستانش دردناکه.
یادمه چند سال پیش یکی همینجا توی وبلاگ دیدنش رو پیشنهاد کرده بود و من ازش ممنونم.
+ همین چند وقت پیش به یکی که تو دوران بچگی زورگویی های کوچولو می کرده و ازش با خنده یاد می کرد پیشنهاد دادم ببینه و آخرش گفت نصف این اتفاقا تقصیر قربانیه که نمی تونه مقاوم باشه ، ایستادگی کنه و اجازه می ده بهش قلدری کنن :)
بزرگ شدن مثل غواصیه. فکر نکن. فقط چشمات رو ببند و بپر توش؛ مثل رودخونه؛ تو رودخونه شن و ماسه، سنگ و صخره وجود داره. اینطوریه که بزرگ می شیم.
در مسیر زندگی همیشه سایه هایی وجود داره اما وقتی به بالا نگاه کنی همیشه نور رو می بینی. مادرم می گه فایده بالا رفتن سن اینه که شروع می کنی به فراموش کردن. بنابراین اجازه نده که هر چیزی روت تاثیر بذاره. آخرش همه اینا رو فراموش می کنی. اما بهت یاد نمی دن چطور یه آدم بالغ باشی.
همه ما در گندآب مرداب هستیم اما بعضی از ما به جای این وضعیت به ستاره ها نگاه می کنیم.
+ می خوای چیکار کنی؟
- درس بخونم و امتحان بدم. برم یه دانشگاه خوب.موفق باشم و جوابا رو پیدا کنم. اگه بشه از دنیا محافظت کنم.
+ پس این یه معامله است؛ تو از دنیا محافظت می کنی، منم از تو.
+ اگه به عقب برمی گشتی دوباره همین کارا رو می کردی؟
- هیچ اگه ای وجود نداره. تازه "اگه" رو تو این سناریو دوست ندارم.
Hi Mom/ 2021
دختری که نمی تونه باعث افتخار مادرش بشه و حتی ناآگاهانه باعث تصادف مادرش می شه و بعد ناگهان در زمان به عقب برمی گرده و سعی می کنه زندگی مادرش رو برای آینده بهبود ببخشه.
پیچش داستانی آخرش رو دوست داشتم ولی سکانس آخرِ توی ماشین رو نه چندان. و اُوراَکت کارگردانش (بازیگرش :) ) توی سکانس گریه هم واقعا رو اعصاب بود.
این فیلم به نظرم گرم تر از فیلم یولو بود و جالبه که کارگردانش دو تا فیلم ساخته یکی درباره خودش و تغییر شگرفش یکی درباره مادرش که توی یک تصادف رانندگی مرده و زمانی عضو یک تیم والیبال بوده. توی چین هم از هر دو فیلم استقبال زیادی شده و پرفروش بودن.
مردم درخشندگی خاصی از خودشون نشون می دن وقتی که سعی می کنن تسلیم نشن.
دلم می خواد تو بارون قدم بزنم تا وقتی که صورتم خیس بشه و فرق بین قطره های بارون و اشک مشخص نباشه.
Lighting up the stars/ 2022
داستان درباره پسریه که مدیر مراسم تشییع جناز است اما این کار رو دوست نداره. تو یکی از برخوردهاش با دختر کوچولویی مواجه می شه که مادربزگش رو از دست داده و رابطه جالبی بینشون شکل می گیره.
داستان احساسی خوبی داره و برای همین ارزش دیدن داره.
اسپویل :((تشریفاتشون درباره صاف بودن و از شکل نیفتادن استخون ها واقعا برام عجیب و شوکه کننده بود؛ توی سکانس های آغازین کمی طول کشید تا متوجه بشم دقیقا داره چه اتفاقی می افته!))
زندگی مثل یه کتابه. هر کی باید ی جوری به صفحه آخر برسه.
Yolo/ 2024
دختر که مدت هاست از خونه بیرون نمی ره و کار خاصی نمی کنه به غیر از خوردن و خوابیدن و همین باعث شده وزنش خیلی بالا باشه با یک جرقه سعی می کنه روی پای خودش بایسته و در همین حین با یک مربی بوکس آشنا می شه.
اقتباسی از یه فیلم ژاپنیه.
تمرینات ورزشی اش جذاب بود و اون سکانسی که بعد از غش، شب، تنها و با موسیقی متن گیرایی بر می گرده به خونه اش در حالی که چراغ توی خیابون روشنه و چراغای راه پله یکی یکی روشن می شن، بهترین سکانسش.
از اینکه مبارزه پایانی کلیشه ای نبود هم خوشم اومد ولی واقعا رو اعصاب بود :) مخصوصا که اون همه هم طول کشید.
توی زندگیت حداقل باید برای یه چیز صدت رو بذاری. مگه معنی زندگی سخت تلاش کردن و مبارزه برای چیزایی که عاشقشونی، نیست؟
+ جالب ترین نکته درباره اش اینه که بازیگر زنش توی یک سالی که فیلم ساخته شده واقعا کلی وزن کم کرده!!! (حدود 50 کیلو) و کارگردان فیلم هم هست! و همین فیلم رو جذاب کرده. در کل فیلم متوسطیه.
+ You Only Live ONCE (:
Upstream/ 2024
درباره مردی که از کار اخراج می شه و باید برای تامین هزینه های زندگیش کار دیگه ای پیدا کنه و از سر ناامیدی میره پیک موتوری می شه.
ریتم فیلم متناسب با شغلیه که نشون داده می شه خیلی سریع و جذاب که به هیچ عنوان از نفس نمی افته. این قسمتش رو خیلی دوست داشتم و اینکه مهم توی هر شرایطیه مفهومیه به نام خانواده. کلا با اینکه سکانس های غم انگیز کم نداره اما حالت رو هم خوب می کنه.
شغلشون هم برای من به این شکل تازگی داشت.