سینمای آسیا/ انیمه/ ماکوتو شینکای
Voices of a distant star/ 2002
دختر و پسری که از هم از لحاظ فاصله زمانی و مکانی دور شدن، با ایمیل ارتباطشون رو حفظ می کنن.
انیمه کوتاه 25 دقیقه ای با گرافیک ساده و داستان کلی و ایده قابل قبول اما روایت نه چندان دلچسب. به نظر شبیه پیش زمینه ای برای رسیدن به یورنیم بوده.
The place promised in our early days/ 2004
سه دوست که یکیشون به ناگهان ناپدید می شه و سرانجام بعد از سه سال مشخص می شه که کجا بوده و با رسیدن به آرزویی که داشتن، قراره بهشون ملحق بشه.
دوباره یک نیمچه داستان عاشقانه، گرافیک مشابه با فیلترهای قهوه ای و نارنجی و زمان چهار برابری، کسالت بار و حوصله سربر، دارای داستان اما سردرگم. باز هم انگار ایده اولیه ای از یورنیمه.
تفاوت نقاشی با دست و گرافیک کامپیوتری خیلی به چشم میاد و فعلا شباهت خاصی بین میازاکی و شینکای که بهش می گن میازاکیِ جدید، پیدا نکردم جز محتوای تکراری و پرواز که فکر نکنم به خاطر این بوده باشه.
5Centimeters per second/ 2007
دختر و پسری که همدیگه رو دوست دارن به خاطر عوض شدن شهرهاشون و به تبع اون مدرسه هاشون از هم دور می افتن اما در تلاشن تا اون نخ ارتباط پاره نشه.
بهتر از دو انیمه قبلی از لحاظ کیفیت چه توی گرافیک چه داستان گویی و چه رنگ و موسیقی متن. خبری از فیلتر قهوه ای هم نیست. زمانش مناسب بود. آروم و کوتاه.
* سرعت افتادن شکوه های گیلاس.
Children Who Chase Lost Voices/ 2011
آسونا پدرش را از دست داده و مادرش نیز تا دیروقت مشغول کار است. او بعد از مدرسه لحظاتش را در جنگل می گذراند. تا اینکه روزی حیوانی عجیب به او حمله می کند اما پسری به نام شان او را از مهلکه نجات می دهد.
انیمه ای درباره مرگ و زندگی و کنار آمدن با آن.
بسیار شبیه به انیمه های استودیو جیبلی چه از لحاظ خوش رنگ و آب بودن، چه کاراکترها، چه تخیل و خلاقیت و چه داستان پردازی، مخصوصا لاپوتا.
دوستش داشتم هر چند یک سری از سوالات رو بی جواب میذاره. مثل دلیل و هدف آسونا از ماجراجویی و سرنوشت شین.
Someone's gaze/ 2013
داستان خانواده ای که به مرور از هم فاصله گرفتن!
انیمه کوتاه 7 دقیقه ای با داستان ساده و معمولی. اگه به صورت رندوم دیده بودم متوجه اینکه مال شینکایه نمی شدم. انگار خیلی اون امضا و دید شینکای رو نداره البته به غیر از اون فاصله ای که علاقه داره توی روابط ایجاد کنه.
تماشاش خالی از لطف نبود.
Garden of words/ 2013
یه معلم و یه نوجوون توی روزهای بارانی همدیگه رو توی پارک ملاقات می کنند.
قبلا یک بار دیده بودمش و دوستش دارم. گرافیک خیلی خیلی زیبا و مبهوت کننده ای داره و از نظر محتوا و داستان هم واقع گرایانه، محترمانه و بالغانه است.
بارون و کفش دو تا کارکتر دیگه داستانند.
بهترین سکانس: سکانس بغل و عوض شدن زاویه دید و نمایان شدن رنگین کمان در دوردست.
Your name/ 2016
داستان تاکی و میتسوها که بعد از یک آرزو، وقتی می خوابن بدن هاشون با هم جابه جا می شه.
برای بار سوم بود که می دیدمش و هنوز جذابه و هنوز هم می شه چیزهایی توش کشف کرد :)
خلاصه بخوام بگم از لحاط بصری زیباست، روایت پیچیده جذابی داره و کاراکترهای دوست داشتنی با عاشقانه ای دلچسب.
خانوم معلم باغ کلمات توی این انیمه هم حضور کوتاهی داشت و گویا پسره هم اما من پسره رو یادم نمیاد!
Weathering with You/ 2019
درباره پسری که خونه رو ترک کرده و اومده توکیو اما توکیو به نظر جای ترسناکی می رسه.پسر توی روزهای سراسر بارونی توکیو با دختری به نام هینا آشنا می شه که گویا یه دختر آفتابیه!
از لحاط بصری مثل یور نیم زیباست اما جذابیت داستانگویی و روایت یور نیم رو نداره و اگر چند تا حاشیه گویی رو حذف می کرد می تونست حداقل توی کیفیتِ کل اثر به پای باغ کلمات یا 5سانتی متر در هر ثانیه و حتی خود یور نیم برسه!
- داستان اسلحه، درگیری با پلیس و مَرده توی ساختمون اضافه بود. حتی کاراکتر برادرزاده، دختر و گذشته مرده هم اضافه بودن.
از نکات جذابش اینه که میتسوها و تاکی هم توی دقایقی از انیمه حضور دارن :)
Suzume/ 2020
سوزومه که هنوز غم مرگ مادرش از دوران کودکی باهاشه با پسری روبرو می شه که دنبال یک در می گرده!
خیلی دوستش داشتم. این اون چیزی بود که بعد از یور نیم ازش انتظار داشتم نه "آب و هوا با تو".
انیمهای که مثل باغ کلمات شخصیت مستقلی داره و بهت اجازه نمیده با انیمه دیگهای مقایسهاش بکنی.
هم گرافیک خوب و مستقلی داره هم شخصیت پردازی ها خیلی خلاقانه و خوبن و با شخصیتهای دوستداشتنیای طرفیم و هم روایتش به دور از حاشیه پردازیه و با اینکه دو ساعته اما مثل" آب و هوا با تو" از ریتم نمیافته و خسته کننده نمیشه.
باز هم شاهد علاقه شینکای به پدیدهای طبیعی -زلزله- هستیم.
انگار یک جورهایی خلاقیت و روایت و محتوای داستانی این انیمه ترکیبی از شینکای، میازاکی بود.
احساس میکردم کاراکتر پسرش خیلی شبیه کاراکتر انیمه بچههایی که به دنبال صداهای گمشده می روند، بود و انگار داستان عاشقانهاش یکجورهایی جبران عاشقانه از دست رفته اون انیمه بود.
دلیل پشت باز شدن درها جذاب بود و اونجایی که داستان از زاویه دید صندلی بود هم خیلی جذاب بود. طنزش رو هم دوست داشتم و موسیقی خیلی زیبایی هم داشت.
سکانس عاشقانه اواخر فیلم و دیالوگش از زیباترین صحنه های عاشقانه ایه که دیدم.
+چند تا چیز جالب در موردش وجود داره: اینکه اسم شهرِ دختره میازاکیه، به گربه هه می گن شبیه انیمه زمزمه قلب جیبلیه. دو تا گربه نماد یین و یانگن (تعادل) و عجیب اینکه شینکای تصمیم داشته زوج انیمه اش دو تا دختر باشن! اما تهیه کننده راضی اش کرده این کار رو نکنه!
ناآرامی حیوانات موقع زلزله از زاویه دید یک پرنده هم خیلی جالب بود و نشون دادن دفتر سوزومه بعد از مرگ مادرش و نقاشی های رنگی که بعد از اون اتفاق تبدیل به خط های پررنگ سیاه شدن هم از بعد روانشناسانه جالب توجه بود.
+ فقط یه سوال برام باقی موند؟ خالههه چرا با ظاهر شدن گربه عوض شد و از حال رفت؟
این انیمه ها رو سه نفری با فاطمه و نرگس دیدیم و چسبید واقعا. فقط از زمانبندی که انتظارش رو داشتم، یه کم بیشتر طول کشید.
اگه قرار باشه سه تا کار شینکای رو انتخاب کنم، قطعا: اسم تو، سوزومه و باغ کلماتن.
و در کل همه انیمه های بلندش به غیر از اولیش خوبن و پیشنهادی. بیشتر به نظرم به خاطر موفقیتِ تقریبا تمام انیمه هاشه که به میازاکی شبیههاش می دونن و توی دو تا انیمه بچه هایی که... و سوزومه خیلی به میازاکی نزدیک می شه.
می شه به شینکای لقب کارگردان عشق و باران رو داد :)
مثل میازاکی ایشون هم المان هایی داره که توی تقریبا تمام انیمه هاش تکرار می شه: موضوع اصلی عشقه که در بستری از پدیده های طبیعی مثل برف و باران، زلزله، سقوط شهاب سنگ اتفاق می افته و بعد بین دو کاراکتر از لحاظ مکانی و زمانی یا مرگ فاصله ای می افته و در پایان این فاصله یا برای لحظاتی یا برای همیشه از بین می ره. معمولا داستان هم از دید پسرِ قصه روایت می شه به غیر از همون دو انیمه ای که شبیه انیمه های جیبلیه و زاویه دید از سمت دختر داستانه.
و چیز جالب اینه که تو مذاهب بودایی و شینتو! دو تا خدا بودن که عاشق و معشوق بودن یکی اش میره توی دنیای مردگان و اون یکی برای نجاتش میره اما دست خالی برمی گرده. چیزی که توی انیمه های شینکای هر بار به شکلی تکرار می شه!
+ شینکای انیمه هاش رو توی استودیوی کمیکس ویو ساخته.
مهناز، یور نیم و که دیده بودم. با معرفی تو باغ کلمات و سوزومه رو دیدم.
وای
خیلی خوب بودن.
اول باغ کلمات رو دیدم. خیلی خوشگل بود. حس و حالش رو دوست داشتم. و اینکه بچه هه انقد علاقه غه کار خاصی مث درست کردن کفش داشت و براش تلاش میکرد هم دوست داشتنی بود.
بعد سوزومه. عالی بود. عالی عالی. خیلی دوست داشتنی . نوع گرافیک. داستان. شخصیت پردازی ها. جوری ک دختره اون صندلی رو بغل میکرد. وای همش خیلی خوب بود.
واقعا از دوست داشتنی ترین انیمه هایی ک دیدم.