سینمای آسیا/ کره جنوبی
Confession of Murder/2012
داستان یه پلیس که از 15 سال پیش دنبال قاتلی بوده که ده تا زن رو کشته. حالا قانون مرور زمان شامل این پرونده شده و این یعنی حتی اگه قاتل پیدا هم بشه دستگیر و مجازات نمی شه (چه قانون مسخره ای واقعا). از این طرف یه نویسنده کتابی چاپ می کنه و شرح اون قتل ها رو توش می نویسه و ادعا می کنه که همون قاتله و این اتفاق خشم خانواده های قربانیان رو به دنبال داره که تصمیم می گیرن دست روی دست نذارن.
شروع خیلی جذاب و پرهیجانی داره اما وقتی تو داری یک اثر جدی می بینی انتظار نداری به شکل مضحکی وسطش کمدی ببینی و فیلم دقیقا از همین جا ضربه می خوره.
بازیگر مردش رو دوست داشتم. فیلمبرداری با دوربین روی دست و تدوینش هم خیلی زیبا بود.
single in seul/ 2023
لی دونگ ووک نویسنده ایه که تنهایی رو ترجیح داده و ایم سو جونگ هم یه ویراستاره که رابطه های زیادی نداشته و بی تجربه است اما مشخصه که به داشتن رابطه علاقمنده. حالا دونگ ووک قراره که یه کتاب درباره تنهایی بنویسه.
از همه نظر با ارفاق فیلم متوسطیه. فقط اگر لی دونگ ووک رو دوست دارید ببینیدش.
* اون سکانسی که رفت کتابی که روش یه قطره بستنی ریخته بود، پیدا کرد، جذاب بود. انگار که فهمید همه اش هم حق با اون نبوده و از یه زاویه دیگه به رابطه اشون نگاه کرد و از طرف دیگه حافظه ممکنه خاطرات رو دستکاری کنه!
Intimate Strangers/ 2018
داستان درباره چند تا دوسته که برای یه مهمونیِ شام دور هم جمع می شن و بحثی درباره راز و پنهانکاری پیش میاد و یکی پیشنهاد می ده که همه هر تماس، پیامک و ایمیلی تو اون لحظات دریافت می کنن با هم به اشتراک بذارن.
ایده و داستان نسخه اصلی و ایتالیایی این فیلم انقدر جذابه که تا حالا بیشترین تعداد بازسازی رو داشته و حتی از این لحاظ تو گینس رکوردداره.
نسخه کره ایش رو هم دوست داشتم و خوش ساخت بود. حالا چند تا نسخه دیگه اش رو هم قراره ببینم :) از اون فیلم هاییه که یک بار مصرف نیست.
آدما سه تا زندگی دارن، زندگی عمومی، زندگی خصوصی، زندگی مخفیانه.
A year-end medley/ 2021
یه تکه یه دقیقه ای از این فیلم رو جایی دیده بودم و همون موقع بهم گفت که بیا منو ببین.
فیلم کریسمسی حال خوب کنی بود. شبیهِ پایان سال، ریتم خیلی تندی داشت و بعد از تموم شدنِ 2 ساعت دلم می خواست که بیشتر می بود. سینماتوگرافی و سکانس های قشنگ زیادی داشت. از بازیگراش هم که نگم. طنزش هم غافلگیرانه و باب میلم بود و خندوندم.
+ بازیگر نقش مادر عروس، بازی صورتش خیلی زیبا بود.
+ گلدون کانگ هانول هم منو یاد لئون و گلدونش انداخت.
The chaser/ 2008
داستان درباره پلیس سابقیه که الان یک فا*/ح-ش/ه خونه تلفنی رو اداره میکنه. مدتیه که چند تا از خانومایی که براش کار میکنن ناپدید میشن و اون فکر میکنه یا فرار کردن یا فروخته شدن.
فیلم پرهیجانه و فیلمبرداری و کارگردانی خوبی داره و با چنین موضوعی صرفنظر از گفتگوها سکانس بد نداره. فیلم بدی نیست اما متاسفانه از روی یک ماجرای واقعی ساخته شده و اگه مثل من از لحاظ روحی توی شرایط خوبی نباشید، اعصابتون رو داغون میکنه.
شاید اسپویل:(( من واقعا با نویسندهها و کارگردانهای بیرحم نمیتونم کنار بیام و از طرفی دوست ندارم توی داستان، شانس مخصوصا توی روبرو شدن کاراکترها با هم نقش پررنگی داشته باشه. توی این فیلم کارگردان توی لحظات پایانی فیلم روحم رو زخمی کرد. حالم بد شد واقعا. نیازی به اون اتفاق نبود)).
بازیگر نقش اولش خیلی خوب بود.
Switch/ 2023
پارک کانگ بازیگر مطرحیه که توی شب کریسمس سوار یه تاکسی می شه و بهش گفته می شه در گذشته اگه سر اون دو راهی، تصمیم دیگری می گرفت، زندگیش چه شکلی می شد. پس، فرداش توی نتیجه اون یکی تصمیم از خواب بیدار می شه.
وایبش تقریبا شبیه "یک پایان سال رنگارنگ" بود. در کل قشنگ بود و حس خوبی داشت.
پسربچههه خیلی نمک بود. بازیگر نقش اول مردش هم اولین بار بود بازیش رو می دیدم اونم خوب بود.
confession/ 2022
داستان یک قتل توی یک اتاق دربسته و مردی متهم که ادعای بی گناهی می کنه.
بازسازی یک فیلم- اگر اشتباه نکنم- اسپانیاییه که من قبلا نسخه هندی اش رو دیده بودم برای همین اقتباس کره ای اش کمتر چسبید اما فیلم خوبیه و بازی سو جی ساب هم با اینکه تو لیست سیاهمه، اینجا خوبه.
Il mare/ 2000
قبلا نسخه هالیوددی اش! رو دیدم و این هم که نسخه اصلی باشه خوب بود اما برای من اون یکی خیلییییی دوست داشتنی بود. این یک مقدار رخوتش بیشتر و رنگ و لعابش کمتره و احتمالا از سال ساختش هم ناشی می شه. دیالوگ های نسخه بازسازی خیلی خوب بود.
بازیگر هاش ولی توی اوج جوونی چقدر جذاب بودن و بازی های خوبی ارائه کردن.
forgotten/ 2017
کیم ها نئول پسر یه خونواده چهار نفره است که به یک خونه جدید نقل مکان می کنن. اون به خاطر استرسش دارو مصرف می کنه و در حال درس خوندن برای شرکت توی آزمونه اما توی خونه جدید اتفاقات عجیب و غریبی می افته!
تا اواسطش، داستان پر از تعلیق و دلهره پیش می ره و هیجان و تپش قلبت رو بالا می بره و خیلی جذاب و لذت لخشه اما بعد که معماش حل می شه با کله سقوط می کنه. برای من همچین حسی داشت.
Microhabitate/ 2017
داستان دختری تنها در آشفته بازار تورم روایت می شه که مجبوره یک سری از هزینه هاش رو تعدیل بکنه و قید یک سری چیزها رو بزنه تا بتونه ادامه بده.
کاراکتر فیلم قدرت همزادپنداری و همدلی گرفتن- جز رفتار دوستاش باهاش مخصوصا در اواخر فیلم- از مخاطبانش رو نداره و شاید اصلا همچین قصدی هم نداره اما برای من به شخصه باعث شد که خیلی نتونم با فیلم ، کاراکتر و رفتارهاش ارتباط بگیرم.
بازی بازیگر نقش اصلی خوب بود اما باز هم نمی تونه جزوی از بازیگرهای محبوبم بشه؛ نمی دونم یک حس منفی ای ازش می گرفتم که شاید به خاطر فضای داستانی و کاراکترش باشه.
اما خدای من سکانس های پایانی فیلم و طرز نشون دادن شخصیت اصلی فیلم و اوضاعش بدون چهره اش، معرکه بود.
تو خاطره ای داری که بخوای از دستش خلاص بشی؟
The wailing/ 2016
با ورود مردی ژاپنی به یک دهکده، اتفاقات مرموزی رخ می دن که منشاشون مشخص نیست. کاراکتر اصلی که یه پلیسه با درگیر شدن دخترش توی ماجرا، سعی بر نجات اون داره اما آیا تلاشهاش نتیجه ای خواهند داشت؟!
ریتم خیلی تند و مطلوبی داره به حدی که گذر زمان رو متوجه نمی شی با اینکه فیلم بیشتر از دو ساعته.
اینکه مدام قضاوت ما رو مورد محک قرار می داد و آدم نمی دونه کی خیره کی شر از جذابیت های فیلمنامه و کارگردانی بود.
پلیس بودن کاراکتر نقش اصلی به نظرم خیلی چیز اضافه و بی موردی بود. از لحاظ جنایی- پلیسی اصلا منطقی پیش نمی رفت. هیچ گزارشی رد نمی شد. دختر قاتل از خانواده جدا نشد، بازجویی در کار نبود.
و یک سری از نقاط به نظرم باز هم مبهم و توی تاریکی موند که شاید با دوباره بینی روشن تر بشن.
*با اینکه سلیقه من نبود و چون خیلی کنجکاو بودم درباره اش، دیدمش اما فیلم سوال برانگیز و جالبی بود. از اون فیلم هاست که بعد از تموم شدنش، تموم نمی شه و بهش فکر خواهید کرد و اگر دوست داشتین می تونین چند تا نقد ازش بخونین اما به نظرم کامنت های اینجور نقدها جذاب تر از خود نقدن.
از اونایی بود که بعد از دیدنش دوست داشتم با یکی راجع بهش حرف بزنیم.
***اگر قصد دیدنش رو دارین، لطفا به رده بندی سنی و ژانرش توجه کنین!
دوست دارم یک سری چیزها رو تا جایی که یادم مونده یادداشت کنم که بعدها اگر باز هم دیدمش ببینم نظرم در موردش چقدر تغییر کرده. اسپویل:(( به نظر من سمت خیر ماجرا دختر سفیدپوش بود( تو باور کره ای ها هر روستایی یک فرشته نگهبان داره و گویا توی انجیل آیه ای هست که سنگ زننده اول بی گناهه- ناراحتی دختر بعد از اتفاق آخر) و سمت شر و شیطان ماجرا مرد ژاپنی ( که اصلیتش هم به تعمد انتخاب شده) و شمن و جنگیر بودن. نشانه های همدستی این دو: وجود عکس ها توی خونه مرد ژاپنی و صندوقچه شمن- عکس گرفتن مرد ژاپنی و شمن- لباس زیر عجیب یکسان- سکانس پایانی که از خود فیلم حذف شده و انگار فرشته نگهبانه که با دهکده می مونه. ضعیف شدن هر دو هنگام دیدن دختر سفیدپوش. انجام آیین مشابه. درخواست دختر به ایمان و اعتماد بدون قید و شرط در مقابل شک و تردید به دل انداختن مرد شمن. و اینکه آخرش شیطان خودش رو به دستیار کشیش نشون داد و حتی شک به دلش انداخت از راهی که بهش ایمان داشت؛ دین، مسیح و سوراخ وسط دست!
همه ی کسانی که مبتلا شدن یک گناهی کرده بودن و گناه فقط دامن گیر خودشون نبود. مهم هم نبود اون گناه نسبت به چه کسی انجام شده. همونطوری که پلیسه مرد ژاپنی رو کشت و شمن گفت طعمه رو گرفت و دختر گفت گناهت این بود.
به نظرم وقتی شمن خون دماغ شد و خون بالا آورد از ترس به بودا متوسل شد اما خاموش شدن شمع و کلاغِ مرده از جانب شیطان بود که نباید جا بزنی. حتی خواست فرار کنه اما شیطان با فضله های کلاغ بهش هشدار داد.
- سکانس حمله مرده زنده شده خیلی جذاب و نفس گیر بود+ برپا کردن آیین جن گیری+ جیغ و داد کردن دختر پلیس توی شب بعد از تفتیش بدنی))
castaway on the moon/ 2009
فیلم داستان مردی است ناامید که خودش را توی رودخانه هان می اندازد اما سر از جزیره ای متروکه در وسط رودخانه بر می آورد :دی و دختری هکیکوموری و ارتباط بین این دو تنهای داستان :)
سرگرم کننده و کمی تا حدودی متفاوت بود. پایانش می تونست جذاب تر باشه. بازیگر مردش رو اگر توی confession of murder دیده باشید و اینجا هم با بازی تو کراکتر متفاوتش ببنید،متوجه می شید که چقدر بازیگر خوبیه. بازیگر زنش رو هم خیلی پسندیدم. بازی صورتش محشر بود!
یک سری سکانس های چندشناک داره اگر حساس باشید و یک مقداری هم مضحک جلوه می کنه ولی فیلم بدی نیست و خدای من امتیاز آی ام دی بی اش غافلگیرم کرد! 8!!!
یادمه اون سالی که این فیلم رو دانلود کردم تو هزار تا سایت دنبالش گشتم تا پیداش کنم.
شاید بهتر باشه که اضافه کنم فیلمیه درباره امید، تنهایی و ارتباط.
kingdom ashin of the north/ 2021
به شخصیت آشین که تو پایان فصل دوم نمایی ازش رو می بینیم و همینطور ریشه پیدایشِ مردگانِ متحرکِ سریال می پردازه.
الحق که اسپین آفِ برازنده ای برای کینگدام بود. کلا منطق داستانی سریال و اسپین آفش استحقاق یه بلند شدنِ تمام قد و دست زدن پرشور رو داره.
انتخاب بازیگر نوجوانی و جوانی آشیل خیلی جذاب بود.
اسپویل:((سرگذشت پدر آشین از غم انگیزترین سکانس های سینمایی بود که دیدم ))
* چشممون به مانیتور خشک شد که بلکه خبری از فصل سوم بشه :(((
recalled/ 2021
زنی توی بیمارستان به هوش میاد اما هیچ چیزی یادش نیست و مردی رو در مقابلش می بینه که ادعا می کنه همسرشه!
تدوینش داستان رو در حد خوبی از تعلیق نگه می داشت اما نمی دونم فیلم های کره ای چرا از اواسطش از نفس می افتند. انگار جوابی که می خوان به مخاطب بدن به اندازه پیچیدگیِ تعلیقشون، پرقدرت نیست چه در اجرا چه در محتوا.
منطق داستانیش یک جاهایی می لنگید اسپویل:((مثل چمدون ابزار آلات اما کنده نشدن گور سیمانی، فرار راحت از اتاق بازجویی، نمردن شخصیتی که یک لیتر از سرش خون جاری شده :دی))
بازی ها در حد متوسط بود. نقش پلیس ها و ماجرای دزدیده شدن مصالح هم خیلی چیپ و بیخودی پررنگ بود.
پایانش رو هم دوست نداشتم.
little forest/ 2018
یه دختر در پی ناکامی که براش پیش میاد به دهکده دوران کودکی و نوجوانیش برمی گرده.
فیلم آروم خوبی بود هر چند انتظارم ازش بیشتر بود.
نظرم رو در مورد کیم تری تغییر نداد و همچنان چندان حس خوبی ازش نمی گیرم. بازیگر دختر فرعی رو بیشتر دوست دارم که توی "اتفاقی دیدمت" هم بود.
بی مسئولیتی مادره که فیلم تا حدی سعی در توجیهش داشت رو هم نپسندیدم.
زیرنویسش خیلی گوگل ترنسلیتی بود و اذیت می کرد!
اگر به طبیعت، آرامشش و غذا علاقه دارید، ببینیدش. قاب بندی های زیبایی داره.
بیشتر مشتاقم که نسخه های اصلی ژاپنیش رو ببینم.
Once in a summer/ 2006
می دونستم قرار نیست یک عاشقانه شاد رو ببینم با این حال به خاطر میکس زیبایی که دیده بودم به تماشاش نشستم.
سینماتوگرافیش خیلی جذابه. بازی ها عالی بود و داستانش تا تقریبا اواخرش خیلی زنده روایت شد. با این حال کاش پایان دیگه ای داشت.
اسپویل((هیچ وقت این رفتن ها و ترک کردن های بدون حرف رو درک نکردم و نخواهم کرد. خیلی خودخواهانه است.
همون جایی که دو نفرشون رو به زور روبروی هم نشوندن، می شد حدس زد که اینا دیگه قراره چه جوری تو چشم های هم نگاه کنن اما شاید باید به همدیگه و به خودشون زمان می دادن؛ مخصوصا دختره))
Exit/ 2019
یک گاز سمی در سطح شهر پخش می شه و تلاش یک خانواده برای فرار رو مشاهده می کنیم.
بازی ها معمولی بود، طنز بعضی قسمت هاش خوب بود، هیجان خوبی داشت و در کل دوستش داشتم فقط ترجیح می دادم اون اتفاق شانسی پایانی نبود.
اگر به صخره نوردی علاقه دارید یا می خواید که علاقمند بشید :دی این فیلم برای شماست :)
* و اگر اون اعلام خطری که دولت به هنگام وقوع زلزله برای گوشی ها می فرستاد، واقعی باشه که خیلی جالبه.
Train to Busan/ 2016
مثل بار اولی که دیدمش؛ پرهیجان، خوش ریتم، با تیم بازیگری قوی و خط داستانی و روایت جذاب.
فکر کن 8 سال از اولین باری که دیدمش گذشته!
Train to Busan 2- Peninsula/ 2020
قسمت دوم قطاری به بوسان و مصداق این کجا و آن کجا!
نه خبری از فیلمنامه است و نه خط داستانی، نه تیم بازیگری قابل قبول و نه شخصیت پردازی.
به قطاری به بوسان حتی نزدیک هم نمی شه و جدا از اون حتی تو ژانر خودش هم حداقل متوسط ظاهر نمی شه. فقط یه کم صحنه های تعقیب و گریزشون با ماشین خوب بود و دیگر هیچ.
کاملا وقت و نت هدر دادن بود.
Midnight/ 2021
یه قاتل سایکوپث میفته دنبال یه دختر ناشنوا.
ایده اش به همین سادگی وسوسه برانگیزه. هیجانش خیلی زیاد بود و قاتلش خیلی قاتل. وی هاجون نقش رو کامل مال خودش کرده بود.
از طرف دیگه حرص درآر هم بود. مثل اتفاقات اداره پلیس و احمق فرض کردن کاراکترهای ناشنوا!
کاش بیشتر روی داستان و فیلمنامه کار می شد.
صحنه های جذاب :
+ صحنه ای که دختره با زبان اشاره پشت میز به بالا دستی هاش فحش داد و ایضا فحش پشت مانیتور و پایان فیلم.
+ لحظه ای که قاتل فهمید دختره به این آسونی ها وا نمی ده و این بیشتر تحریکش کرد و اشتیاقش موقع دویدن خیلی زیاد بود و وی هاجون قشنگ نشونش می داد.
+ و "دست به کفشه نزن وگرنه مردی"
* دکمه های آزیر تو خیابون برای درخواست کمک از پلیس خیلی خوب بود اگر واقعا تو کره باشه.
* خاموش و روشن شدن چراغ ها برای نمایش سرو صدا هم جذاب بود.
* فقط دیگه از کلیشه کوچه های خلوت کره+ طعمه+ قاتل، خسته شدم.
* اون تبر و در و قاتل و طعمه= درخشش. از چشم کسی دور نمی مونه :)
Youre so precious to me/ 2021
داستان درباره مرد تنهاییه که بعد از مرگ همکارش با دختربچه خاصش روبرو می شه.
خیلی معمولی و متوسط بود. اگه کسی میراکل ورکر رو دیده باشه متوجه منظورم می شه. هر چند اینجا خیلی روی آموزش متمرکز نبود و بیشتر رابطه پدر-فرزندی رو نشون می داد و یه قسمت دیگه از فیلم روی زندگی خود مَرده استوار بود. در کل اگه از داستان های احساسی خوشتون بیاد احتمالا می پسندینش.
+ دختر بچه خیلی دوست داشتنی بود.
Citizen of a Kind/ 2024
دوک هی زنی که مورد کلاهبرداری قرار گرفته وقتی با بی اعتنایی پلیس مواجه می شه خودش برای به دام انداختن رئیس کلاهبرداران اقدام می کنه.
قصه یک داستان واقعی رو می گه و همین، نکته جذابشه وگرنه فیلم متوسطیه. یک مقدار به نظر توی اجرا ضعیفه.
بازی پارک بیونگ اون رو دوست داشتم. گونگ میونگ هم توجهم رو جلب کرد.
The odd family zombie on sale/ 2019
ایده بامزه ای داره اما فیلمنامه اش خوب نیست. بازیگرهای مرد خوبی داره -به غیر از پسره- اما بازیگرهای زنش زیاد تعریفی ندارن. مخصوصا دختره که تو آداماس هم یخ بود.
نه کمدی اش در حدی هست که شما رو خیلی بخندونه و نه اون بخش ترسناکش می تونه شما رو بترسونه. در کل ضعیف رو به متوسطه.
سکانس های برتر؛ زمانی که برادر کوچیکه می خواست از شر پدرشون چون زامبی شده بود، خلاص بشه :)))
The beast/ 2019
جسد دختر نوجوانی که مدت هاست گم شده به شکل فجیعی پیدا می شه. پلیسا از نحوه قتل حدس می زنن که احتمالا با یک قاتل سریالی طرفن. دو تا پلیس که با هم اختلاف دارن باید کنار هم قاتل رو دستگیر بکنند. از طرفی پای چند تا داستان فرعی هم توی فیلم بازه.
هیجان و تعلیقش مناسب بود و به عنوان یک فیلم جنایی قابل قبوله.داستانش آزاردهنده است. پایان متفاوت و اسم برازنده ای داره اما فیلمنامه و شخصیت پردازی خیلی هم کم نقض نیست. دلیل اختلاف بین دو تا پلیس شکافته نشد. اواخر فیلم هم یه کم ریتم تند و آشفته شد.
Miss granny/ 2014
عروس خانواده از دست مادربزرگ کفری شده تا جایی که پاش به بیمارستان باز می شه؛ مادربزرگ دلشکسته از اتفاقاتی که میفته سر راهش وارد یک عکاسی می شه و به شکل یک دختر جوون از اونجا خارج می شه.
یک حالت نوستالژیطوری برام داره چون جزو اولین فیلم های کره ایه که دیدم. بازیگر زنش رو چندان دوست ندارم. پایانش سریع اتفاق افتاد و در کل خود داستان می تونست بامزه تر از این ها باشه. گریم و لباس هم خیلی نچسب بود ولی در کل فیلم بدی نیست.
Always/ 2011
داستان عاشقانه ای بین یک دختر نابینا و یک پسر تنها.
خیلی جذابه. بیشتر از بار اولی که دیدمش، دوستش داشتم.
Extreme job/ 2019
یک گروه پلیس، یک گروه از باندهای مواد مخدر رو زیر نظر می گیرن و داستان به شکل بامزه ای پیش می ره.
کمدی نیمه اولش خیلی پررنگ تر از نیمه دوم بود و برای همین جذابیت فیلم توی نیمه دوم افت کرد. با این حال تو همون یک ساعت اول خیلی خندیدم و راضی ام ازش :)
Keys to the heart/ 2018
پسری بعد از مدتها مادر پیر و برادر اوتیسمی با استعدادش رو می بینه و داستان شروع می شه.
سکانس های خیلی زیبایی از پیانو زدن داشت و همراه با سکانس رقص و خندهی دو نفره، از جذاب ترین سکانس هایی بودن که امسال دیدم.
در کل زیبا و پراحساس بود.
project silence/ 2023
مه غلیظی جاده ای رو که به سمت فرودگاه می ره، فراگرفته. در این بین سگ های آزمایشگاهی برای معدوم سازی در حال انتقالند اما یک تصادف زنجیره ای همه چیز رو به هم می ریزه.
دو تا بازیگر خوب داره با فیلمنامه و کارگردانی معمولی و کاراکترهایی با واکنش های اغلب احمقانه!
صحنه تصادف و تمامی اتفاقات بعدی می تونست هیجان انگیزتر به تصویر کشیده بشه.
love lies/ 2016
بازیگران محشر، موسیقی های دلنشین، گریم و لباس و کارگردانی خوب، در کل خوش ساخت و با یک داستان و پایان متاثرکننده و غم انگیز!
The royal tailor/ 2014
تیم بازیگری قوی، داستان خوب، روایت جذاب. مثل فیلم قبلیه چه در نوع داستان و چه در الگوی روایت ولی خب غم انگیزه.
The negotiation/ 2018
گروگانگیری ای اتفاق می افته و مذاکره با گروگانگیر برای آگاهی از انگیزه و هدف و درخواست هاش شروع می شه. اما همه چیز خیلی مرموز و محرمانه است و رئیس امنیت ملی می خواد خیلی چیزها مسکوت باقی بمونه.
بازی های خوبی داشت اما همچنان از هیون بین و بازیگر نقش مقابلش که همسرش هم هست خوشم نمیاد. روند داستانی، کنش و واکنش شخصیت ها و پایانش هم خیلی سانتیمانتال و احساسی بود و خوشم نیومد. در کل خیلی زیاد متوسطه و احتمالا اگه زمان به عقب برمی گشت، نمی دیدمش.
Pilot/ 2024
یک خلبان به علت پخش فایل صوتی ازش از کار بیکار می شه و دیگه نمی تونه جایی استخدام بشه و از این طرف هم از زنش طلاق می گیره تا اینکه یک ایده به ذهنش می رسه که در قالب یک زن به کارش ادامه بده.
ایده بامزه ای داره اما خودش خیلی بامزه نبود و نهایت چند جا لبخند زدم. پتانسیلش هدر داده شد. حتی به نظرم بازیگر بهتری هم می تونستن انتخاب کنن به جای جو جونگ سوک. به نظرم برای کمدی خیلی ازیگر مناسبی نیست و خیلی جاها بازی طنزش لوس می شه تا بامزه.
Tunnel/ 2016
مردی هنگام عبور از یک تونل با ریزش تونل زیرش گرفتار می شه و گروه امداد بسیج می شن تانجاتش بدن اما مدت زمانی که برای این کار طول می کشه فراتر از حد انتظاره!
خیلی از مکالمات و اتفاقات لزومی نداشتن، زمانش نسبتا طولانی بود و فیلمنامه می تونست بهتر از این باشه. دونا و بازیش و کلا کاراکترش خیلی رو اعصابم بود.
Emergency declaration/ 2021
ویدیوی شخصی توی اینترنت پخش شده که تهدید کرده یک ترور بیولوژیکی انجام میده. پلیس تحقیقات رو شروع می کنه و مشخص می شه که گویا تهدید جدیه اما همه چی دیر شده و فرد مورد نظر سوار یک هواپیما شده!
تیم بازیگری قدری داشت. بازی ها اما برای من نکته و چیز خاصی نداشت در حد خوب و قابل قبول بود. داستانش هیجان انگیز بود و احساسی بود و تونست اون چیزی رو که می خواد به نمایش بذاره. پایانش هم تقریبا خوب بود. من به شخصه یک قسمت از پایانش رو نپسندیدم [اسپویل: به خاطر اتفاقی که برای اون پلیس افتاد. یعنی به نظرم نیاز نبود در این حد دردناک و آزاردهنده باشه.]
[تصمیم مسافران هواپیما هم چیز جالب و کلیشه شکنی بود و اون صحنه های مکالمه و خداحافظی بار عاطفی خوبی رو منتقل می کرد].
Aloners/ 2021
درباره دختری که خیلی گوشه گیرانه زندگی می کنه، بسیار سرد و خشکه، حواسش به هیچ چیزی نیست و همه اش سرش تو گوشیه، اعتماد به نفس نداره، کارش رو انجام می ده که انجام داده باشه و اجازه نمی ده هیچ ارتباطی شکل بگیره.
بد و حوصله سربر و کند بود در حالی که ایده اش خوب بود اما توی اجرا و فیلمنامه مشکل داشت و نمی تونست حس و داستانی رو که می خواد منتقل کنه. کاراکترش و روند تغییرش هم خوب نشون داده نشد و قدرت همراه سازی رو نداشت!
موسیقی اش هم گاهی در حد آلودگی صوتی و آزارنده گوش بود.
و بلاخره پرونده سینمای کره رو با 36 فیلم(+ 7تا اثر بونگ جون هو)=43 می بندیم و میریم سراغ سینمای ژاپن.
منطقه امنیتی مشترک (Joint Security Area) و ترور (Assassination) از مورد علاقههام توی سینمای کره هستن، پیشنهاد میکنم ببینید و خوشحال میشم نظرتون رو درموردشون بخونم.