شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
پنجشنبه, ۲۳ تیر ۱۴۰۱، ۰۱:۱۱ ب.ظ

pachinko/2022

داستان پاچینکو توی دوران استعمار کره توسط ژاپن روایت می‌شه. زمانی که کره‌ای‌ها توی کشور خودشون بی‌اهمیت می‌شن و هویت اجتماعی خودشون رو ازدست می‌دن تا حدی که به کار گمارده شده‌ان، غذای کافی ندارن و مثل برده‌ها و با تحقیر باهاشون رفتار می‌شه.

 ما شاهد زندگی سون‌جا از کودکی تا پیری توی اون محیط و بعدها ژاپن هستیم.

یک سریال ۸ قسمتی ناتمام که از یک کتاب اقتباس شده و تم دارکی داره. محتواش بیش‌تر از این که راجع به شخصیت‌ها باشه درباره وطنه و چون سازنده‌اش کره است نباید انتظار بی‌طرفی رو داشته باشید..

توی سریال هم به سه زبان کره‌ای، ژاپنی و انگلیسی صحبت می‌شه و من بیش از پیش متقاعد شدم که ژاپنی زبان من نیست؛ تند و سریع، خشک، محکم و با کمترین حد از لطافت.

بازیگر زن سریال رو دوست داشتم و اما درباره لی‌مین‌هو می‌تونم بگم که واقعا نسبت به بازی‌های قبلی که ازش دیدم پیشرفت داشته و اکت‌هاش پخته‌تره اما همچنان بازیگر من نیست :) ضعف‌اش هم توی قسمت هفته که داستان شخصیت لی‌مین‌هو روایت می‌شه و می‌تونید ببینید که چقدر وصله ناجوریه.

بعضی قسمت‌های سریال هم اضافه است؛ مثل داستان هانا که به جای اون می‌تونست روایت شخصیت‌های اصلی رو تا یک جای خوبی توی همین فصل تموم بکنه.

در کل سریال پیشنهادی نیست مگر نسبت به تاریخ و اون دوره کنجکاو باشید.

و اما اسم پاچینکو از کجا میاد؟ پاچینکو مراکزی هستن توی ژاپن که توشون ماشین‌های بازی وجود داره و بیشتر حکم مراکز قمار رو دارن. یکی از شخصیت‌های سریال صاحب یه پاچینکوئه.

ولی پیشنهادم به شما اینه که تیتراژ ابتدایی‌اش رو ببینید؛ من خیلی دوستش داشتم :)

 

واقعا آدم باشهامتی هستی، اونقدر زیاد که می‌تونم ازت شهامت بگیرم و بازم یه عالمه واسه‌ات بمونه.

مهم‌تر از موفق شدن اینه که چطور موفق می‌شی.

 

پ.ن: خانوادگی نیست.


2025: فصل دوم رو دیدم. این بار دید بهتری نسبت بهش داشتم و می دونستم که قویه حتی اگه با سلیقه من جور نباشه. با این حال ازش بدم هم نیومد. خوبه. داستان بر بستر جنگ جهانی دوم و بمباران هیروشیما و ناکازاکی و بعدش جنگ بین دو کره اتفاق می افته. همچنان بخش های مربوط به سولومون رو دوست ندارم. قسمت دوستی و جدایی سونجای پیر با مرد ژاپنی خیلی سریع اتفاق افتاد و حتی متوجه دلیل پایانش هم نشدم. عشق بین دختره و سولومون هم با یک تعریف از دختره یهو خیلی پیش رفت، کاش خیانت جاریه اتفاق نمی افتاد و بعد از مرگِ برادره تا اون حد پیش می رفت. فرارِ نواح با شخصیت پردازیش جور در نمی اومد. خب می رفتی پیش مادرت!!

ارتباط و گذشته مشترکِ بین رئیس سولومون و پدرش هم خیلی برای من بشخصه جالب نبود و خبری هم از همسر موزارسو نبود!!

 این بار دیگه به لی مین هو دارم ایمان میارم و دیگه در اون حده که قطعا از کنار اسمش به سادگی عبور نخواهم کرد!

و همچنان تیتراژ این فصلش هم خیلی زیباست.

سکانس رانندگی سونجا کنار کوهانسو خیلی بامزه و در عین حال گرم و دوست داشتنی بود و برگشتن مادرش+ مرگ شوهر سونجا.

۰۱/۰۴/۲۳
مهناز

نظرات  (۳)

۲۳ تیر ۰۱ ، ۲۱:۱۷ سُولْوِیْگ 🌻

قسمت موردعلاقه‌ی من هم فقط تیتراژ شروع سریال بود. بقیه‌ش رو به زور دیدم چون حس می‌کردم باید خیلی چیز خوبی باشه، ولی دیدم تا آخر مدام دارم از خودم می‌پرسم "همین؟". =) 

پاسخ:
آفرین تقریبا واسه منم همین بود. اصلا جدای از روایت اون دوران، داستان قابل اتکایی نداشت.
من واقعا موندم برای فصل دو می خوان چیکار کنن؟ غیر از داستان نوآه و سولومون چیزی نمونده! که سولومون هم اونقدر شخصیت جذابی نبود که بیننده رو برای فصل بعدی مشتاق بکنه!

من حدود دو سه قسمت دیدم و متوجه شدم که بیشتر داره همون قضیه جنگ کره و ژاپن رو بیان می‌کنه. برای همین دیگه تماشا نکردم. آقای افتابی رو دیدم به نظرم کافی بود دیگه ...

 

شاید اسپویل:

ولی اون داستان خواهر/دختر عموی اون پسره فکر کنم باید جالب باشه که دیگه ادامه‌اش رو ندیدم که چه اتفاقی میفته.

پاسخ:
می‌فهمم؛ منم چون دانلودش کرده بودم دیگه رو دستم مونده بود :دی

اگه منظورتون هاناست که دختر زن‌بابای پسره بود.
اسپویل: هانا بعد از فرار از خونه سر از فاح.شه‌خونه درمیاره و مبتلا به ایدز می شه. آخرای فیلم هر چند مرگش رو نشون نداد اما لحظه های آخر زندگیش رو نفس می کشید.
‌[یک جورهایی باز داشت ژاپن و اوضاعش رو بد نشون می داد. حتی وقتی داشت زندگی کارمندای ژاپنی رو که امکان پیشرفت ندارن رو نمایش می داد.]
۲۴ تیر ۰۱ ، ۱۴:۰۸ سُولْوِیْگ 🌻

دقیقا! به نظرم کلا بخشی که مربوط به زمان جنگ بود، داستان نسبتا جالب‌تری داشت، دست‌کم برای من. داستان سولومون رو دیگه خیلی به زور دنبال می‌کردم. XD

نوآه رو هم که تو تمام طول داستان هی گفتن نوآه از راه به در شد و فلان، که ته‌ش هم معلوم نشد بالاخره چی شده. درموردش کنجکاو هستم، ولی نه اون‌قدری که حاضر باشم یه فصل دیگه رو به خاطرش تماشا کنم. 

پاسخ:
واقعا سولومون و هانا قسمت نچسب داستان بودند.

موافقت خودم رو با تمام حرفات اعلام می‌کنم :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">