شاهنامه/ 15
القصه این که ماجرای کشته شدن سیاوش به گوش کاووس و ایرانیان می رسه. رستم با شنیدن این خبر از هوش میره و بعد از به هوش اومدن با سپاهش نزد کاووس میره و چون دلیل این اتفاق ناگوار رو سودابه و رفتارهاش می دونه با چشمانی اشکبار همه رو به کاووس یادآوری می کنه و میره به حرم کاووس و گیسوی سودابه رو گرفته و سودابه رو با شمشیر به دو نیم می کنه!! کاووس دم نمی زنه!!!!!!!!!
رستم سوگند می خوره که تا انتقام سیاووش رو نگیره بزم بر وی حرامه پس با پسرش فرامرز و سپاهیانش به جنگ افراسیاب میره و فرامرز همان اول مرزبان توران رو به جهت مطیع نبودن می کشه. پس از این اتفاق، افراسیاب پسرش سرخه رو به میدان می فرسته و فرامرز اونو هم دستگیر می کنه و به نزد پدرش می بره تا در بابش فرمان بده؛ رستم دستور می ده که به همون شیوه ای که سیاوش رو کشتند، سرخه رو بکشند و سر ببرّند و حال افراسیاب به کین سرخه سپاهش رو بسوی رستم هدایت می کنه. پیلسم از افراسیاب می خواد که بذاره تا به نبرد رستم بره و افراسیاب بهش قولِ دختر و دو سوم فرمانرواییش رو می ده به این شرط که در این جنگ پیروز بشه اما پیلسم می میره و رستم به سوی سپاه دشمن پرتش می کنه تا کفن زرد بپوشندش.
در نبرد بعدی رستم تا می خواد افراسیاب رو بکشه هومان به دادش می رسه و فرار می کنند. رستم به کشت و کشتار در شهرهای تحت فرمانروایی اونها مشغول می شه و بعد از مدتی به سرزمین خودش برمی گرده اما از این طرف هم افراسیاب به تلافی این اتفاق به کشت و کشتار ایرانیان مشغول می شه و به واسطه این اتفاقات هفت سال خشکسالی همه جا رو فرا می گیره.
+ فردوسی در باب پناهنده شدن سیاوش به افراسیاب و تاثیرش روی کاووس و ایرانیان سخنی به میان نیاورده تا زمان مرگ سیاوش.
+ ایرانیان در سوگ سیاوش جامه ی کبود و سیاه می پوشند.
+ روزهایی که به جشن یا عزا می پردازند عموما هفت روز بوده.
+ رنگ پرچم رستم ینفش و مال افراسیاب سیاه بوده.
+ و گویا کفن زرد مال جوانان ناکام بوده!