شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم

بایگانی
شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۶، ۰۴:۱۷ ب.ظ

فارنهایت 451/ ری برد بری/ علی شیعه علی


داستان در آینده رخ می دهد. دنیایی سرد و  فلزی که همه چیز الکترونیکی است. مردم به هیچ چیز توجه ندارند؛ احساس می کنند خوشحال و خوشبخت هستند در صورتی که اینگونه نیست. هر روز خود را فریب می دهند و حتی متوجه این هم نیستند. دنیایی که از عشق و احساس و اکثر  دوست داشتنی ها خالی است؛در این دنیا آدم های کمی هستند که فکر می کنند، احساس می کنند و سعی می کنند که زندگی کنند. کتاب داشتن و کتاب خواندن جرم و گناه بزرگی است. جایی که آتش نشانان به جای فرو نشاندن و خاموش کردن آتش، آتش افروزند. کتاب می سوزانند! شخصیت اصلی کتاب یکی از همین آتش نشانان است که روزی با دختری نوجوان دیدار می کند و از همان روز کم کم سعی می کند که بیشتر فکر کند، بیشتر احساس کند، بیشتر زندگی کند و ...

این کتابِ علمی- تخیلی، شاهکار بردبریه. قبلا شنیده بودم که ترجمه ی این کتاب کمی سنگینه ولی من همچین حسی نداشتم. به غیر ازچند تا جمله، ترجمه ی راضی کننده و دلچسبی بود.مقدمه ی کتاب خیلی خوب بود اما توصیه می کنم اول خودِ کتاب رو بخونید بعد مقدمه اش رو. اینجوری لذتش بیشتره. صفحات پایانی کتاب مصاحبه ای از نویسنده قرار گرفته که اون هم بسیار جذاب و دلپذیره.بدون اغراق یکی از شیرین ترین کتابهائیه که خوندم به خصوص یک سوم ابتدایی کتاب که خیلی دلپذیره.
 این کتاب یادم انداخت که چه کتاب های بی نظیری خوندم و قطعا انتخاب چند کتابِ دوست داشتنی از این بین برام خیلی سخته :)))
فیلمی هم از روی این کتاب ساخته شده که من ندیدم و ترجمه ی دیگه ای هم داره که گویا این از اون بهتره.

- چند نفر پیدا می شوند که بتوانی خودت را در صورتشان ببینی؟!چه به ندرت صورت آدم ها اسیرت می کنند و احساسات و اندیشه های درونی ات را بر تو باز می تابانند.
- سال هاست که پدربزرگ مرده اما اگه کاسه سرمو از هم باز کنی، توی پیچ و خم مغزم اثر انگشت اونو می بینی. منو لمس کرد... می گفت چشماتو با چیزای عجیب پر کن. طوری زندگی کن که انگار ده ثانیه ی دیگه قراره بمیری. دنیا رو ببین؛ جالب تر از هر رویائیه که تو کارخونه ها ساخته می شه...

اووووم....یه سوال...شما اگه یه کتاب بودید، کدوم کتاب می بودید؟!!
۹۶/۱۰/۲۳
مهناز

نظرات  (۶)


باید کتاب خوبی باشد.
سپاسگزاریم از وبلاگ خوبتان
پاسخ:
خیلی کتاب خوبیه. ممنونم
کتاب جالبیه ... من اگر کتاب بودمممم!!!! سوال خیلی سختیه ولی دوست دارم حتما یه جواب براش پیدا کنم ...
دوست دارم یه کتاب عاشقانه باشم که در عین حال خیلی عاقلانه است و پر از ماجرا و قصه، از این کتابهایی که در آن واحد چند تا زندگی رو روایت میکنن و توی صفحات آخر میفهمی مثلا ده تا زندگی که تعریف شده یه جا بهم میرسن و یه نقطه اشتراک دارن ... و وقتی نقطه اشتراک رو پیدا میکنی ذوووووق میکنی!....
پاسخ:
من خودم فعلا نتونستم جوابی براش پیدا کنم. یعنی بین کتابهایی که دوسشون دارم انتخاب سخته! هوووووم...چه انتخاب جالبی! این پیرمرد صد ساله با این که عاشقانه نیست ولی یه جورایی قصه ی آدم های زیادی رو روایت می کنه که تو نقاط مختلفی به هم میرسن و اینا... کتاب خاصی به ذهنت میرسه با این توصیفاتی که کردی! می دونی دلم خواست یه همچین کتابی بخونم :))))
پیدا کردم حتما معرفی میکنم الان تو ذهنم در هم برهمه
پاسخ:
باشه. منتظر می مونم :)
چه سوال جالبی!
دارم بش فک میکنم
پاسخ:
:) منم هنوز دارم بهش فکر می کنم!
من از این کتاب خیلی خوشم اومد یجورایی شبیه کتاب " 1984 " جورج اورول بود
آینده ای رو ترسیم میکرد که ارزشهای انسانی و آزادی ها در اون بشدت کمرنگ شدن ... و جالب اینجاست که من فکر میکنیم جوامع بشری دقیقا به همون سمت هم دارن حرکت میکنن !
و در مورد سوالتون من فکر میکنم شبیه کتاب " هزار سال دعای خیر " و دانشمند موشکی اون هستم
یا حتی کتاب " رقص بر جای خالی بودا " و رقصنده بر جای مجسمه ی بودا
یا حتی کتاب " بابا لنگ دراز " و دقیقا شخص جرویس پندلتون
پاسخ:
متاسفانه 1984 جورج اورول رو نخوندم! درسته... متاسفانه می شه گفت که همینطوره! هر سه ی این کتاب ها روخوندم و بدون شک کتاب بابا لنگ دراز از اون دوتای دیگه دوست داشتنی تره. مرسی از این که نظرتون رو گفتین.
ری برد بری و علی شیعه علی از نظر ترکیب چقدر مشابهن~!!!
انگار هر دو تا یه تکرار ثابتن!!!
پاسخ:
به تشابهشون دقت نکرده بودم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">