؟ can you keep a secret

رازم را نگه دار / سوفی کینزلایه کتاب سرگرم کننده؛ عاشقانه و طنز؛ فکر نکنم از خوندنش پشیمون بشین... من با خوندن قسمت هایی از این کتاب از ته دل خندیدم...اما دنبال جملات خیلی نابی نباشین...گفتم که بیشتر سرگرم کننده است...
- دیوانگی محض بود؛ دیوانگی... نشستن توی جعبه ای بزرگ و سنگین بدون هیچ راه فراری، آن هم باهزاران هزار پا فاصله از زمین!
- او غریبه بود و قرار بود غریبه هم باقی بماند. آن شب در راه برگشت به خانه، هنوز هم بابت بی عدالتی مزبور هاج و واج بودم. اصل مطلب درباره غریبه ها این بود که آن ها دود می شدند و به هوا می رفتند و دیگر کسی آن ها را نمی دید...
- احساس می کردم تمام عواطف و احساساتم مثل سینی چای که به زمین می افتد، کف زمین ولو شده است ومطمئن نیستم اول کدام را بردارم!
- به هر حال همه در روابطشون فیلم بازی می کنند. این که قصه ی جدیدی نیست...
- با نگاه کردن به آشغال های یه نفر می تونی کلی اطلاعات کشف کنی!- به قول جورج هربرت: خوب زندگی کردن بهترین انتقامه...