
14 قسمت + 2 تا سینمایی
وایولت اورگاردن درباره دختریه که از بچگی به عنوان یک ابزار جنگی مورد استفاده قرار گرفته. تا اینکه سرگرد گیلبرت که وایولت تحت امرشه توی آخرین ماموریتشون بهش می گه دوستش داره.
وایولت درک چندانی از احساسات انسانی نداره بنابراین پس از جنگ در جستجوی معنای این کلمه روزگار می گذرونه و توی یک اداره پست مشغول به کار نامهنویسی می شه.
ایده پر احساس، جذاب و مخاطب پسندی داره. بنابراین می تونه حتی انیمهنبین ها رو هم به خودش جذب بکنه.
و موسیقی های متنش انقدرررر زیباست که نمی تونم در توصیفش چی بگم. یکیشون کاملا منو غرق خودش می کرد.
و با همه این چیزهایی که پایین خواهم گفت، وایولت با تمام داستان های غم انگیزش و پایان پراحساس و زیباش، ارزش تماشا کردن رو داره و یکی از تجربه های جذاب انیمه ایه. به شخصه از بین داستان ها، داستان قسمت آخر سریال رو بیشتر دوست داشتم.
حالا شاید بگید انیمه است و خیلی نباید وارد جزئیات شد -که قبولش ندارم :دی- اما یک چیزهایی واقعا اذیتم می کرد و اصلی ترینش این بود که نویسنده خیلی راه رو برای وایولت هموار می کرد و مهم نبود با منطق ما بخونه یا نه!
مثلا دلیلی نداشت برای یکی از بزرگترین نامه نویسی ها _بین پرنس و پرنسس- انتخاب بشه در حالی که اون زمان هنوز به درک درستی نرسیده بود و حتی برای نوشتن کلمات عاشقانه فرد باتجربه تری رو هم داشتن.
درباره نامه اون سرباز خیلی قهرمانانه سررسید و از قضا همون سربازِ مدنظر بود. درباره حادثه قطار هم یک همچین چیزی بود.
از طرف دیگه نمی شه گفت شخصیت پردازی های خوبی هم داره چون به کراکترهای فرعی که همیشه تو داستان هستن- به غیر از تقریبا آیریس- ، نمی پردازه در حالی که حداقل دوتاشون شایستگی بیش تر پرداخته شدن رو دارن، اما داستان های فرعی رو با آب و تاب و جزئیات نقل می کنه!
ما حتی خیلی از گذشته و کودکی مبهم وایولوت تا پایان داستان هم آگاه نمی شیم و اینکه تا چندین قسمت بین حدس ربات یا انسان بودنش سرگردان هستیم هم به شخصه برای من جالب نبود اگر چه شاید به درک احساسات اطرافیانش توسط ببیننده کمک بکنه.
و در مورد باندپیچی دستاش که مثلا باعث بشه بیننده یکهویی متوجهش بشه! اصلا توجیهی نداشت جز غافلگیری :/
و حتی نامه اشتباهی وایولت که به جای عاشقانه بودن خیلی رک و سرراسته هم می تونست فرستاده نشه اما بالاخره منطق نویسنده غلبه می کنه ://
اما در مورد سینمایی؛ معمولا سینمایی انیمه های سریالی زمانی ساحته می شن که یا ادامه دهنده انیمه قبلی باشن و داستانش رو کامل کنند یا به کاراکترهای فرعی جذاب سریال بپردازند و یا کندوکاوی تو گذشته شخصیت اصلی باشن اما سینمایی اول، یک سینمایی باری به هر جهته که هیچ کدوم از این ویژگی ها رو نداره و گویا فقط به خاطر موفقیت سریال، ساخته شده! در واقع تکرار مکرراته و حتی کاری که وایولت داره به خاطر جذاب کردن داستان تغییر داده می شه تا بشه داستان این سینمایی رو تعریف کرد.
+ می خوام فعلا سریال کره ای ببینم. دلم لک زده. شروعش هم کردم.
و شاید انیمه ها رو موازی پیش ببرم و البته کمی کندتر.