سلام :)
تقریبا سه ماه از تاریخ ارسال آخرین پستم میگذره. سوال اینجاست که چی شد که این همه مدت بین نوشتنم فاصله افتاد؟! جوابش خیلی ساده است؛ چون که به بیماری «خب که چی بشه» مبتلا شدم. نشستم به آرشیوخوانی و کلی پست «خب که چیگونه» رو حذف کردم و بعد از اون هم هر وقت خواستم که بنویسم یه «خب که چی» اومد نشست جلوی چشمام و مصرتر از این حرفها بود که بلند بشه بره پی کارش. این اتفاق حتی به کامنت گذاشتنهام هم سرایت کرد و الی آخر... و خب منی که در حالت عادی عموما حرف خاصی برای گفتن نداشتم، دیگه اصلا حرفی نداشتم که بنویسم!
و اما بعد،مدتی فیلم و سریال دیدن رو تعطیل کردم و بعدش که با شور و شوق و دلتنگی اومدم که با سینمای کره ادامه بدم، اتفاق ذوقکورکنندهای افتاد، بله کامپیوتر روشن نشد و چون صدا از هارد بود در نتیجه به احتمال بسیار بسیار زیاد تمام آذوقه فیلم و سریالهام رو از دست دادم😭😭😭 (البته هنوز واسه تعمیرات نرفته ولی من بدترین حالتش رو در نظر گرفتم که دور از انتظار هم نیست)
بعد دیگه به این نتیجه رسیدم که فرصت رو غنیمت بشمرم و در راستای تقویت ترکی استانبولی نازنینم سریال ببینم و چون قصد نداشتم والبته جایی نداشتم که نگهشون دارم بنابراین تصمیم گرفتم که برای اولین بار آنلاین دیدن رو امتحان کنم و نتیجه راضیکننده بود :)
اما از اونجایی که هم شمار سریالهای ترکی و هم قسمتهاشون زیاده و از طرفی فیلمنامه های هیجانانگیز و چندان قویای هم ندارن در نتیجه انتخاب سخت بود، چون دو تا سریال کوتاهی هم که من می خواستم تو آرشیو اپ مورد نظر نبود، کار سختتر هم شد :دی تنها کاری که تونستم بکنم انتخاب یک سریال به نسبت کوتاه بود؛ ۲۶ قسمت ۲ ساعته :دی
- Dolunay. 2017
داستان درباره دختریه که آشپزی می خونه و همزمان کار هم می کنه. فرید اونو به عنوان آشپزش استخدام می کنه و ادامه ماجرا که کاملا مشخصه :دی با چندین شخصیت فرعی و داستانهاشون و رقابت و کشمکش فرید و هاکان که یک شخصیت منفیه.
مشکل سریالهای ترکی جدای از فیلمنامه، تعداد قسمتهای بسیار زیادشونه که باعث از نفس افتادن سریال میشن که این سریال هم حتی با وجود کوتاهتر بودنش از این قاعده مستثنی نیست و البته قسمت پایانیش هم فاجعه است! یعنی سریال توی قسمت ماقبل آخر تموم می شه ولی این قسمت اضافه هیچی نداره. وقتی می گم هیچی یعنی واقعا هیچی. فقط برامون آهنگ پخش می کنن. همین :دی
دو تا بازیگر اصلی به شدت متوسطند و فقط ناز و ادا دارن :/ اما بازیگرهای فرعی خیلی خوبند.
در کل سریال متوسطیه ولی من چون از بعضی کاراکترها خوشم میومد دوستش داشتم. با قسمتهای طنز داستان هم کلی خندیدم و آهنگاش هم خیلی خوب بود.
در کل تجربه خوبی بود چرا که حس می کنم سطح لیسینینگم رو خیلی برد بالا. و ناخوداگاه بعضی اصطلاحات و اینکه کجا کاربرد دارن ملکه ذهنم شد و از طرفی چون بدون زیرنویس دیدمش، ترسم تا حد زیادی ریخت. و الان می دونم که تا حد هفتاد، هشتاد درصد گفتگوها رو می فهمم اگه راجع به چیز پیچیدهای نباشن. چون اکثرا معنی لغات رو می دونم و قواعدش رو هم به خاطر شباهت زیادش با آذری بلدم. از طرف دیگه الان متوجهم که چقدر سریال دیدن می تونه کمککننده باشه.
اما برای جلوگیری از خستگی و محض تنوع، لابلای دیدن ماه کامل، سریال کرهای نسل خورشید رو هم دیدم.
- Descendants of The Sun.2016
به نظرم قسمت اولش خیلی خوب شروع می شه. چیزی که شاید کمتر در سریالهای کرهای شاهدش باشیم. با روند سریعی ادامه پیدا می کنه و ما تقریبا با هر آنچه که باید، آشنا میشیم و تا چند قسمت هم این روند حفظ می شه اما تقریبا از همین اتفاق هم ضربه می خوره و چون چیزی برای ادامه دادن وجود نداره، شاخ و برگهای اضافی و اتفاقات فرعی که چندان هم در خدمت خود داستان نیستند باعث افتش میشن. اما در کل سریال زیبا و دوست داشتنیایه و ارزش تماشا کردن رو داره.
+ چرا همینجوری نشستی؟! برو و یکی از اون ستارهها رو برام بیار.
- یکشو گرفتم ؛) همینی که الان کنارم نشسته...
+ من یا کشورمون؟
- تو.
+ کشورمون چی پس؟
- کشورمون اهل حسودی کردن نیست. بهم اعتماد داره ؛)
و اما سریال بعدی که فصل دوم دراماورلده!
- Dramaworld. 2021

اول اینو بگم که حیف سریال به این خوبی، دو تا پوستر افتضاح داره :(
داستان دربارهی ماست :) دوستداران سریال های کرهای. سیزده قسمته که سه قسمت اول، کل فصل اولشه. توی فصل اول کلر که به شدت عاشق سریالهای کرهایه و دنبالشون می کنه طی یک اتفاق سر از سریال محبوبش درمیاره و با بازیگر مورد علاقهاش روبرو می شه و با ورودش به دنیای سریال کل مسیر داستانی و عشقی سریال عوض می شه :دی
توی فصل دوم باز هم کلر به دنیای سریالها فراخونده می شه و ...
فکر می کنی سریالهای دراماورلد چرا فقط ۱۶ قسمته؟! چون که حتی رومئو و ژولیت هم تا قسمت ۳۰ از هم متنفر میشن.
زندگی گاهی اوقات مثل یه ساندویچفروشیه و یک عالمه ساندویچ فوقالعاده وجود داره که می تونی انتخابشون کنی و همشون هم گوشت و مواد غذایی خوبی دارن و تو یکی رو می خوای و یکی دیگه رو هم میخوای اما میترسی اونی که می خوای همونی نباشه که تحویل می گیری. وقتی که نصف اون ساندویچ رو خوردی و بقیهاش مونده تو میمونی و یک نصفه ساندویچ و یک عالمه حسرت.
کلا سریال فانتزی و فانیه و دوستش دارم. البته پایانش ناتموم موند و احتمالا فصل سومی هم توی راه باشه که واقعا امیدوارم زودتر بسازنش.
حالا اگه بازیگراش خیلی معروف بودن، این سریال تا الان کاملا بولد و پررنگ شده بود :(
ها جی وون ثابت کرد که می شه به همه بازیگرهایی که دوستشون نداریم، یه فرصت دوباره بدیم. دیگه توی بازیش خبری از اون ناز و اداهای اعصاب خردکن و تصنع باغ مخفی نیست و به واسطه سن و سال و تجربه پختهتر شده و دوستداشتنیه.
تو این مدت، سه تا مینی سریال بد کره ای هم دیدم:
Lover of the palace, Sweet blood, Mute